من ملیحه هادوی هستم; نویسنده محتوا و یه فیلمدوست طرفدار ادبیات گمانهزن
سفر به دنیای مجرمها و کارآگاهها؛ معرفی ژانر جنایی
مطالعهی کتابهای کارآگاهی یا داستانهای ژانر جنایی برای همهی ما جالب است. تفاوتی ندارد شاهد جدال پایانناپذیر کارآگاه و دزد یا قاتل داستان در کدام مدیوم باشیم، در گذشته مردم این روند را از طریق داستانهای سریالی ثبت شده در پاورقی روزنامهها دنبال میکردند، کمی بعد کتابهای متعدد در این زمینه چاپ شد و تجدید چاپهای پیدرپی نشان میدهد که این ژانر هنوز طرفدارهای خودش را دارد.
حتی در دنیای سریال هم این ژانر هنوز محبوب است؛ شاهد مثالش سریال mare of east town که توانست امسال جوایز زیادی را درو کند. یا مجموعههایی با محوریت شرلوک هلمز که دائم در مدیومهای مختلف ساخته میشوند.
در این مطلب اما میخواهیم به سراغ تاریخچه و مسیر تکاملی ژانر جنایی برویم، و البته از نویسندههای بزرگ این ژانر و زیرژانرهایش صحبت کنیم. اگر عاشق ین ژانر جذاب و مرموز هستید حالا وقتش است که کمی تخصصیتر موضوع را بررسی کنید.
ژانر جنایی و فیل در تاریکی
اول از همه خوب است بدانید که ژانر جنایی هزار و یک زیر ژانر دارد از زیرژانر کارآگاهی تا زیرژانرروایتهای دادگاهی، داستانهای معمایی تاریخی و…
در بیشتر این داستانها ما همراه یک متخصص میشویم و در کنارش به دنبال پیدا کردن قاتل میرویم یا سعی میکنیم با کنار هم قرار دادن سرنخها رموز مختلف را کشف کنیم.
چرا در اینجا از لفظ متخصص استفاده میکنیم؟ چون در این داستانها قهرمان داستان لزوما یک کارآگاه یا نیروی پلیس به معنای کلاسیک نیست. و میتواند فردی باشد که صرفا در امور مرتبط با پرونده متخصص است. مثلا رابرت لنگدان در مجموعه رمز داوینچی و سایر دنبالههایش مثل فرشتگان و شیاطین و...که نمونهای خوب از آثا معمایی-تاریخی است؛ صرفا یک پژوهشگر تاریخ است که تسلط خوبی روی نمادها دارد.
با در کتاب پرونده هری کبر ما تمام داستان را از نگاه نویسندهی ماجرا میبینیم. اوست که با شناختی که از همکارش دارد با تیزبینی در کنار کارآگاه قصه حرکت میکند و در نهایت موفق میشود پرونده را به سرانجام برساند.
به دنبال ردپای ژانر جنایی در دل تاریخ
اما برای پیدا کردن سرنخی از ادبیات جنایی باید به بغداد و شبهای پر از قصهی هزار و یکشب سفر کنیم؛ در یکی از این داستانها ما داستان ماهیگیری را میخوانیم که صندوقچهای را به هارونالرشید میفروشد. هارون صندوقچه را در قصرش باز میکند و در آن با جسد تکهتکه شدهی زنی روبهرو میشود. هارون برای حل این پرونده به وزیرش یحیی سه روز فرصت میدهد و ادامه داستان ماجرای تلاش یحیی وزیر برای گره باز کردن از این ماجراست.
اما اگر از آن دوران سفر کنیم و به حوالی سال 1819 برسیم میتوانیم اولین نشانههای ژانر جنایی به شکل کلاسیک را پیدا کنیم. .
اولین کارآگاه در همین دوره و توسط آقای ادگار آلن پو خلق شد. جناب آقای آگوس دوپین کاراگاهی بود که میرفت و رازقتلها را کشف میکرد. در تمام طول داستان یک راوی ناشناس داستان و ماجراها را برای خواننده بازگو میکرد. به این ترتیب از قرن نوزده بود که چهارچوبهای اولیه ژانر کاراگاهی شکل گرفتند.
این وسط نویسندگان زیادی تلاش کردند تا این ژانر را سرپا نگهدارند اما جرقهی اصلی محبوبیت این ژانر توسط ارتور کانن دویل و کارآگاه محبوبش شرلوک هلمز زده شد. هلمز کارآگاه یکهتازی نبود. او شبیه به کارآگاهان فرانسوی که کمی قبل از او وارد عرصه شده و سعی میکردند با منطق شهودی پرده از راز جنایتها بردارند و در عین حال بسیار آدابدان و خالی از هر خطا و اشتباهی بودند، نبود.
او هنرمند بود، به مخدرها اعتیاد داشت و حتی عاشق میشد. داستانش نه صرفا در دل یک دهکده بلکه در تمام لندن گسترش پیدا میکرد و حتی با روایتهایی که گاهی به تاریخچهی سایر کشورها هم اشاره میکرد(مثل نشانه چهار) داستانش را در تونلی تودرتو پیش میبرد.
اما با رونق گرفتن روزنامه ها و مجلات ارزان قیمت در آمریکا و انگلیس بازار ستون داستانها هم گرم شد. و این وسط داستانهای شرلوک هلمز هم به صورت پاورقی در روزنامهها چاپ شد.
مجموعه شرلوک انقدر محبوب شد که وقتی دویل در مجموعه مسئله نهایی شرلوک را کشت؛ کلی نامه اعتراض آمیز به روزنامه رسید و دویل مجبور شد شرلوک را دوباره وارد دنیای داستانها کند.
کم کم پای شرلوک و آثار جنایی تولید شده در بریتانیا به ایتالیا هم رسید. و برای اینکه قیمت کتابها کمتر بشود. این داستانها رو در قالب کتابهایی که جلد و صفحاتی زرد رنگ داشتند؛ منتشر کردند، و در نتیجه این نوع داستان به داستانها و ادبیات زرد معروف شد.
نکتهی جالب ماجرا این که در دورانی که ایتالیا درگیر حزب فاشیست بود؛ چاپ و مطالعه و نوشتن این ادبیات جرم محسوب میشد. اما بعد از جنگ جهانی شکل جدید از داستان کارآگاهی در ایتالیا شکل گرفت؛ که از دل آن ادبیات جنایی پست مدرن متولد شد.
در این نوع از ادبیات جنایی، کارآگاه دارای نقص بود، و گاهی پاسخ تمام معماها را نمیدانست و بخشی از روایت و حل معما را به عهدهی خواننده میگذاشت. از نویسندههای خوب این نوع ادبیات، میتوانیم به امبرتو اکو و کتاب معروفش آونگ فوکو اشاره کنیم.
در اسپانیا هم این ادبیات به تدریج پا گرفت، و دوستان اسپانیایی چاشنی فاسد بودن نیروی پلیس محلی را به این ژانر اضافه کردند.
ادبیات جنایی و دوران طلایی
دوره بین جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم به عنوان عصر طلایی ژانر جنایی و پلیسی شناخته میشود.
در همین دوره بود که سروکلهی نویسندههای زن ادبیات جنایی مثل آگاتا کریستی پیدا شد. و در ضمن قوانینی برای این ژانر تدوین شد. مثلا این که نباید از عناصر ماورالطبیعه در این ژانر استفاده بشود.
پایه گذار این قانون نویسندهای به نام ناکس بود. او معنقد بود که داستان جنایی باید به شکلی طراحی بشود که سرنخها به شکلی منصفانه در اختیار مخاطب قرار بگیردو بعد از آن کنجکاوی خواننده برای ادامهی ماجرا تحریک بشود.
از دل همین تعریف هم سبکی جالب متولد شد به نام «چه کسی این کار را انجام داده است.» در واقع نویسنده ابتدا مشکلی را ایجاد میکرد و بعد سعی میکرد با شکل دادن به چند کاراکتر در فضایی محدود داستان را جلو ببرد.
اگر دقت کنید این ساز و کار هنوز هم بسیار خوب کار میکند؛ و بیانش شاید حالا ساده باشد، اما در قرن نوزده که ادبیات کلاسیک جایگاه مهمی داشت و مردم تشنهی درامهای کلاسیک بودند، بیان و بازآفرینیاش بسیار سخت بود.
ادبیات جنایی این روزها زیرژانرراهای و شاخههای زیادی پیدا کرده است، هواداران خاص خودش را دارد و حتی برخی از نویسندهها بیتوجه به اصول اولیه این ژانر را با سایر ژانرها ترکیب کردند.
مثلا در مجموعه هری پاتر داستان کاملا بر پایهی منطق کارآگاهی، دنبال کردن سرنخها و ردپاها جلو میرود. یا در مجموعه فانتزی نایت ساید ما کارآگاهی را داریم که در یک دنیای ماورایی و در جدال با شیاطین و فرشتگان به دنبال حل کردن پروندههایی مثل گم شدن شمشیر شاه آرتور و... است.
زیرژانرهای ادبیات جنایی؛ وقتی کسی فیل را از تاریکی بیرون میآورد
کارآگاهان خصوصی
حدود سال 1920 در آمریکا داستانهای آلکاپون حسابی معروف شد. در این بین نویسندهها شروع به خلق کاراکترهایی کردند که یک ابرقهرمان در قالب کارآگاه بود و قرار بود حساب آدمهای بد ماجرا را کف دستشان بگذارد. . این شخصیتها نه به انگیزهی جنایتکارها کار داشتند نه پشت صحنهی ماجرا، بلکه هدف از بیان داستان مجازات کاراکترهای منفی و صرفا اجرای عدالت بود.
حدود ده سال بعد دشیل همت با سبکی به اسم آدمهای دیرجوش وارد ماجرا شد. سم اسپید کارآگاهی بود که توسط همت خلق شد. داستانهای دشیل همت در یک محیط شهری مدرن با ظاهر و اتمسفری سیاه روایت میشدند. کارآگاه داستان هم معمولا سرسخت بود ولی اصول خودش را داشت. بیان جنایتها در قالب کارتلهای مختلف، زد و خورد و… از ویژگیهای این مدل داستان بود.
در همین دوره بود که چندلر هم فیلیپ مارلو را خلق کرد. سبک چندلر بر خلاف نوشتههای همت، پشتوانهی ادبی محکمتری داشت. از توصیفات جزییتری برای بیان ماجرا و پیشبرد روایت کمک میگرفت و در واقع اصول ادبیات کلاسیک را با ژانر کاراگاهی برای بیان روایتش ترکیب کرد.
نکتهی مهم اینکه سبک همت چشم دوربین بود. به معنای اینکه ما همه چیز را از زاویه دید کارآگاه میدیدیم. ولی چندلر از روایت سوم شخص استفاده کرد. تا بهتر بتواند انگیزهها را بیان کند. و البته توصیف جزییات دقیقتری هم داشته باشد.
پوارو هم با تکیه بر نثری شبیه به نثر چندلر نوشته شد. او سبک زندگی خاص فرانسوی را نشان داد و البته با روایتهای خاصش توانست نگاهی تیزبینانه به روایتها ببخشد.
سبک روایت معکوس:
در این مدل روایت ما از همان ابتدا چگونگی وقوع حادثه را میبینیم. حتی ممکن است نویسنده در صحنهای مجرم را هم به ما نشان بدهد. پس جذابیت این نوع روایت چیست؟ در این سبک ما قرار است پیگیر تلاش کارآگاهها برای پیدا کردن قاتل باشیم. در واقع نفس کنار هم چیدن پازل و استدلال کارآگاهها از جذابیتهای اصلی این سبک است. اگر بخواهیم از مدیوم رسانه مثالی از این سبک بزنیم میتوانیم به سریال شکارچیان ذهن اثر دیوید فینچر اشاره کنیم.
مسیر پلیس برای حل پرونده
از آنجایی که قرار نیست همهی مجرمها توسط کارآگاههای خصوصی دستگیر بشوند. نوع دیگری از شکار خلافکارها هم هست که توسط نیروی پلیس اتفاق میافتد. بررسی روند تحقیقی یه پرونده، مناسبات حاکم بر نیروهای پلیس و… ازویژگیهای اصلی این زیرژانراست.
پی دی جیمز یکی از نویسنده های خوب این سبک است که کتابهایش در ایران هم چاپ شده است.
از نمونههای جذاب این زیرژانر در مدیوم رسانه هم میتوانیم به مینی سریال unbelievableاشاره کنیم.
معمای دهکدهای
ماجرای خانم مارپل را یادتان هست؟ این نوع داستانپردازی روایتی موفق از معمای دهکدهای است. داستانهایی که تلاش میکنند در بستر یک محیط کوچک، به دور از هر گونه خشونت و با حداقل روابت جنسی و عریان داستانشان را روایت کنند.
در این نوع روایت ما یک راز کوچک داریم، از رسوایی مالی و خانوادگی تا یک قتل فراموش شده یا حتی تلاش برای به چنگ آوردن یک زمین زراعی مرغوب؛ بله! گرههای این زیرژانر میتوانند همینقدر ساده باشند. اما نوع پردازش کاراکترها و فضاسازی نویسنده از جمله عواملی هستند که مطالعه این زیرژانر را جذابتر میکنند.
در فیلمهای ساخته شده در ایران مجموعه کاراگاه شمسی و دستیارش مادام از نمونههای موفق ساخته شده بر پایهی این زیرژانر هستند.
رمز و رازهای تاریخی
داستان این زیرژانر جنایی حول و حوش یک واقعهی تاریخی یا یک اثر مشهور هنری اتفاق میفتد. ردپای ین زیرژانر در اثری اوایل قرن بیستم میبینیم وقتی یک متخصص از دل یک نقاشی پی میبرد که وارثی که به عنوان فرزند پادشاه انگلیسی بر تخت نشسته در واقع پسر واقعیاش نیست!
اوج این نوع پردازش هم همانطور که اشاره کردیم در مجموعهی دن براون دیده میشود که امسال مینی سریالی هم بر اساس کتاب کد داوینچیاش ساخته شد.
قاتل سریالی
این زیرژانر خیلی دیرتر از بقیه کارش را شروع کرد. در واقع عبارت قاتل سریالی تا قبل از دهه هفتاد چندان معنایی نداشت. و بعد با انتشار سکوت برهها به اوج خودش رسید. این زیرژانر به خاطر قتلهای پیدرپی که هر کدام شباهتی با قتل قبلی دارند و درعین حال منحصربهفرد هستند؛ یکی از پرتعلیقترین زیرژانرهای جنایی است و حسابی هم طرفدار دارد.
تریلر حقوقی
جان گریشام و کتاب هیءت منصفه فراری یکی از نویسندههای نسل جدید این ژانر است. پرداختن به پرونده در دادگاه که باعث میشود از زاویه جدیدی به پرونده نگاه کنیم و حتی ممکن است از خلال همین رفت و برگشت به دادگاه بفهمیم اصلا قاتل بی گناه است، بررسی پرونده از نگاه شهود مختلف، حواشی یک دادگاه که ممکن است از یک قطرهآب ساده تبدیل به دریاچهای گناه بشود که دامن همه را میگیرد، از جذابترین قسمتهای این زیر ژانر است.
خوب است بدانید یکی از بزرگترین کارآگاههای این سبک مجموعه کتابها و فیلمهایی با محوریت کارآگاه خصوصی پری میسون است که در جریان یکی از پروندهها تبدیل به وکیل میشود و در ادامه هم در همین شغل پروندهها را جلو میبرد. از این مجموعه به قلم استنلی گاردنر اقتباسهای موفق فراوانی شده است.
سرنخ آخر ادبیات جنایی
نکتهی مهم این است که خیلی از کتابها و مینیسریالهای نسل جدید جنایی ترکیبی از این تمام زیرژانرها و عناصرشان هستند. به اضافه اینکه با توجه به گسترش دنیای مدرن، استفاده از تکنولوژی به عنوان طرف خیر یا شر ماجرا هم وارد داستان شده است.
این ژانر هر روز گستردهتر میشود، گاهی تریلرهای نفسگیر سیاسی با تکیه بر عناصر این ژانر ساخته میشوند. گاهی هم مثل سریال supernaturalنفس معما و تعقیب و گریز با روایتهای آخرالزمانی ترکیب میشود. وگاهی با بازخوانی پروندههای مستند و قدیمی و ساخت یک تریلر حقوقی جذاب مثل the trial of the Chicago 7 تلاش میشود که به نقطهضعفهای قانونگذاری در گذشته اشاره شود.
شما طرفدار این ژانر هستید؟ خوشحال میشوم نظرتان را با من به اشتراک بگذارید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چه جوری در جلسات روزانه اسکرام باانرژی باشیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین موسیقی متن های تاریخ سینما (پارت اول)
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم deep house