از موسیقی، فرهنگ، هنر و زندگی مینویسم و ترجمه میکنم.
خاطرهای از یک ملودی
«وقتی با فرانسیس همنوازی میکنم معمولا به سوی ملودیهایی غریبه کشیده میشوم. این عمل مستلزم اعتماد، شوق و خیالی دوطرفه و همنواست. ما همراه با هم گویی در کشورهای مختلف جستجویی را آغاز میکنیم و برای پیدا کردن یک فرم تازه آنقدر میگردیم و میسازیم و تقلا میکنیم و بسیاری چیزها را دور میاندازیم تا در نهایت به آنچه میخواهیم برسیم.»
آنیا لخنر، نوازندهی چلو
فرانسوا کوتوریه و آنیا لخنر در نخستین همکاری مشترک خود در آلبوم سال 2013 خود، مُدراتو کانتابیله، توانستند خویشاوندی و نزدیکی قلبی و موسیقایی درخشانی را به نمایش بگذارند و آثار آهنگسازانی چون کومیتاس وارداپت، گئورگ گورجیف و فدریکو مومپئو را که در حد فاصل میان جهان شرق و غرب میزیستهاند، اجرا کردند. این چلیست آلمانی و پیانیست فرانسوی در آلبوم جدید خود، لونتانو، دامنهی جغرافیای موسیقایی خود را گسترش دادهاند. از دل همکاریهای این دو نوازنده با یکدیگر، که شامل کنسرتهای متعدد و ضبطهای دیگری در قالب پروژههایی چون کوارتت تارکوفسکی و Il Pergolese و آثار دو نفره میشود، زبانی مشترک شکل گرفته است که چه هنگام اجرای اثری از خودشان و چه اجرایی از آثار آنری دوتیو، جیا کانچلی، انور براهم، ارجاع دادن به کانتاتی از باخ یا سوگوارهای از فولکلور آژانتین، نوعی هویت معین و مشخص موسیقایی را نمایان میکند. با دست یافتن به چنین پیوندهای اتمسفریک و اکسپرسیوی میان منابع موسیقایی دور و پرت نسبت به هم، موسیقی تازهای متولد شده که همزمان بازتابدهنده و شکنندهی منبع تاثیرات خود است.
آهنگ چهارم آلبوم لونتانو با نام Alfonsina y el mar بازنوازی سامبایی است از آریل رامیرز که تقدیم شده به شاعر مدرن آرژانتینی، آلفونسینا استورنی. لخنر این آهنگ را برای نخستین بار با صدای خوانندهی مشهور آرژانتینی، مرسدس سوسا شنید و در تنظیمی که برای چلو و پیانو به کمک کوتوریه انجام داده است، چلو نقش صدای خواننده را ایفا میکند. نقشی که لخنر پیش از این بارها در شرایط مختلف به ساز خود محول کرده است که از جملهی آنها میتوان به بازساخت آهنگهای فرانتس شوبرت در آلبوم Die Nacht با همراهی گیتار پابلو مارکز اشاره کرد. به عقیدهی لخنر، ساز چلو بیشتر از هر ساز موسیقایی دیگری میتواند بنا به ذات خودش که دربرگیرندهی تمام فواصل صدای مردانه و زنانه است، یک ساز آوازخوان باشد.
فرانسوا کوتوریه از میانهی دههی 90 میلادی با آلبوم Poros به لیبل ECM پیوست. آلبومی از بافتهای تزئینی و پیچیدهی موسیقایی که به همراه ویولن دومنیک پیفارلی منتشر شد. از همان زمان امضای نوازندگی، بداههپردازی و آهنگسازی فرانسوا کوتوریه را میتوان در خویشتنداری او، ظرافت، صبر و میزان کردن دقیق و موشکافانهی ایدهها درون ساختار یک قطعهی موسیقایی ردیابی کرد. کوتوریه در کنار آثار خود، یکی از تاثیرگذارترین همنوازان عودنواز تونسی، انور براهم بوده و یکی از قطعات او را با عنوان Vague-E la Nave va در آلبوم جدید خود به همراه آنیا لخنر بازنوازی کرده است؛ قطعهای که برای سالیان سال جزو آهنگهایی بود که روی صحنه با هم اجرا میکردند.
قطعهی دهم آلبوم، مینیاتور 27 ساختهی جیا کانچلی تمی است که برای فیلم Tears were Falling ساختهی کارگردان گرجی، گئورگئی دنلیا ساخته شده و لخنر آن را نخستین بار با اجرای یانسوگ کاخیدزه شنیده است. نسخهای که در این آلبوم میشنویم از نسخهی سولوی پیانوی آن متفاوت است. به پیشنهاد کوتوریه قطعهای از آنری دوتیو به نام Prélude en berceuse نیز در آلبوم گنجانده شد. این قطعهی بانشاط از آثار اولیهی این آهنگساز فرانسوی به سال 1946 و از دورهی Au gré des ondes اوست که در میان پیانیستهای جز قطعهای شناخته شده است. لخنر و کوتوریه در تنظیمی که از این کار ارائه دادهاند شیوهای آزادانه را پیش گرفتهاند: «ابتدا شروع کردیم و تمام قطعه را آنگونه که بود نواختیم و بعد به تدریج با باز کردن قسمتهای مختلف آن، آنها را بیشتر و بیشتر رها کردیم.»
قطعهای که با نام خاطرهی یک ملودی در این آلبوم میشنویم در حقیقت آریایی است از یوهان سباستین باخ با نام Wie zittern und wanken der Sünden Gedanken که از کانتات Herr, gehe nicht ins Gericht mit deinem Knecht او برگرفته شده است. این دو هنرمند تمام این آریا را در اجرای زندهی خود اجرا کردند اما در این نسخه، ما برداشتی غیرصریح و بداههپردازانه از آن را میشنویم. قطعات Flow و Trypticآهنگهایی به شدت متفاوت از کوتوریه هستند که اولی به سمت افقی آرام، صاف و باشکوه شناور است و دومی این افق را به سمت آشوب و سراسیمگی انرژیکی هدایت میکند. سولونوازی لخنر در قطعهی Shadow به گفتهی خودش: «از یک ایدهی خودانگیخته هنگام نواختن یک قطعه به گونهی آرپژ و به سبک آثار کارل فردریش ایبل شروع شد. سپس فرانسوا ایده را برداشت و با قطعهای آن را ادامه داد که در آلبوم به نام Arpeggio میشنویم.»
در لحظات بداههنوازیای که در آلبوم میشنویم، ارجاعات برنامهریزی نشده به آهنگسازانی مثل مومپئو (در قطعهی Lontano) یا گورجیف (در قطعهی Hymne) بصورت گذرا و درلحظه خود را نشان میدهند. اتفاقی که به عقیدهی خالقان این اثر شاید به این دلیل رخ داده که آنها به طرز عمیق و جامعی در آن فضا نفس کشیدهاند. لحظهی آغازین بداههنوازی در قطعهی Postludium به عقیدهی لخنر و کوتوریه، بسیار شبیه به اثری از آهنگساز اوکراینی، والنتین سیلوسترُف درآمده. گویی که این قطعه را او نوشته و آنها میخواستهاند این اجرا را به او تقدیم کنند. تئوری سیلوسترف مبنی بر نگاه به موسیقی بعنوان گفتگویی استعاری میان هنرمندان حال حاضر و هنرمندان گذشته چندان از روح آلبومی که لخنر و کوتوریه منتشر کردهاند دور نیست. اثری که در آن زبان موسیقایی بصورت آگاهانه و خودجوش خود را به غنایی از تجارب گسترهمند موسیقایی متصل میکند.
ترجمه از سایت رسمی لیبل ایسیام: #امید_سلطانی
دانلود این آلبوم در کانال تلگرام پاراساندر
- بیشتر بخوانید و بشنوید:
پادکست کوارتت تارکوفسکی: تلگرام | کست باکس
مدرسهای برای هنر گوش کردن (نگاهی به لیبل ECM)
نیایشگر خاموش | به بهانهی درگذشت جیا کانچلی، آهنگساز بزرگ گرجستانی
ادای دینی به شوبرت با گیتار و چلو
مطلبی دیگر از این انتشارات
«15 آلبوم پراگرسیو راک/متال و پست راک از سال 2019»
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین ساکسفونیست بزرگ تاریخ موسیقی جز
مطلبی دیگر از این انتشارات
از بتهوون تا مَسیو-اَتَک به روایت ترومپت