والدین و وجدان فرزندان-سلاحی برای وسوسه های جامعه



مقدمه

(گ) پسر چهارده ساله کینه‌توزی بود. هر روز در محله و مدرسه کتک کاری و ناسزاگویی داشت. سیگار می‌کشید. از دیدن و نشان دادن خشونت لذت می‌برد. بی‌رحم بود و همکلاسیان و هم‌محلی‌هایش از قلدری‌های او می‌ترسیدند. با زور‌گویی اموال هم‌سالانش را می‌گرفت و با ایجاد احساس شرمندگی آنها را کنترل می‌کرد. عاشق فیلمهای غیر‌اخلاقی و ترانه های بی‌ادبانه بود. دوست داشت یک شبه پول‌دار شود. دختر بازی می‌کرد. وسایل مدرسه و مغازه‌ها را می‌دزدید. چندین بار وسوسه شده بود مواد مخدر را امتحان کند. بار‌ها از مدرسه اخراج شده‌بود. (ف) خواهر ده ساله او نیز درس خواندن را دوست نداشت و چند بار از مدرسه فرار کرده‌بود. برای امتحانات درس نمی‌خواند و نمره قبولی را با تقلب می‌گرفت. زیاد دروغ می‌گفت. همیشه سرگرم اینترنت و بازی‌های کامپیوتری بود. هم‌سالانش را تحقیر یا تهدید می‌کرد و از آزار دیگران لذت می‌برد.

در نتیجه برای کاهش رفتار‌های غیر‌اخلاقی و ضد‌اجتماعی فرزندان به والدین آنها توصیه شد از خدمات یک روانشناس متخصص خانواده‌درمانی استفاده کنند و روانشناس نیز کلید حل مشکلات را تقویت وجدان با استفاده از تکنیک‌های دکتر میشل بربا تشخیص داد.

برای مطالعه بیشتر: فرزندان نوجوان و سرکشی نوجوانی و برخورد والدین

وجدان چیست؟

ابتدا در نبود بچه‌ها، والدین از روانشناس پرسیدند که چرا فرزندانمان اینچنین رفتار می‌کنند. روانشناس گفت که در گذشته کار والدین خیلی ساده‌تر بود. همه ارزشهای مشترکی داشتند و همدیگر را حمایت می‌کردند. ولی این روز‌ها فرهنگ قالب بر جامعه، در تضاد با اخلاقیات و وجدانی است که دوست داریم فرزندانمان داشته‌باشند. بیشتر ما احساس می‌کنیم بازرس هستیم تا والد. آبروریزی‌های مقامات بلند پایہ مملکت، اختلاس، استفاده از مواد مخدر، روابط نامشروع، کتک کاری و ناسزاگویی، سایت های اینترنتی زیانبار، تروریسم، عکسها و فیلمهای هرزه، برنامه های مبتذل تلویزیونی، بازیهای خشن کامپیوتری، فیلمهای غیر‌اخلاقی و ترانه های بی‌محتوا، بی‌بند‌و‌باری جنسی، رواج بی‌رحمی و خشونت، گسترش تقلب و سرقت، کاهش محدودیت‌ها و نظارت‌ها، نداشتن قوانین خانوادگی، نبود روابط عاطفی صمیمانه و سرمشقهای اخلاقی، ضعیف بودن مهارت نه گفتن، همه نشانگر سقوط اخلاقیات در جامعه و موانع رشد وجدان فرزندانمان هستند. ولی ما می‌توانیم کارهای مثبتی برای کمک به فرزندانمان انجام دهیم تا جهت یابی درونی را در آنها پرورش دهد.

وجدان

والدین پرسیدند: منظور از وجدان چیست؟ روانشناس گفت وجدان، آن صدای درونی است که به ما کمک می‌کند در هر شرایطی با وجود وسوسه‌ها، درست را از نادرست تشخیص دهیم و بفهمیم که چه بگوییم و چه بکنیم، یا چه چیزهایی غیر قابل تحمل است و به هیچ وجه مجاز نیست. به ما کمک می‌کند در مسیر اخلاقی و درستکاری باقی بمانیم و چنانچه منحرف شویم، به ما احساس گناه می‌دهد. وجدان محور اخلاقیات و در کنار همدلی و خویشتن داری یکی از سه زیربنای هوش اخلاقی است. ما می‌خواهیم فرزندانمان با وجدان باشند. ولی پرسش این است که:

آیا ما آگاهانه و به اندازه کافی به فرزندانمان اخلاقیات می آموزیم؟

به نظر می‌رسد که پاسخ اکثر ما، منفی است و باید نگران باشیم. زیرا فرزندان پیامهای اخلاقی بسیار متضادی را در خارج از خانواده دریافت می‌کنند که اغلب برخلاف معیارهای ما است. اگر مراقب نباشیم، فرزندانمان تحت تأثیر جریانهای منفی اخلاقی پرورش خواهند‌یافت. ولی خوشبختانه ما نقش مؤثری در پرورش نیکی در فرزندانمان داریم، زیرا اخلاقیات اکتسابی است.

توانایی وجدان فرزندان خود را بسنجیم.


سه گام پرورش وجدان قوی

در ادامه والدین در حضور بچه‌ها گفتند که حالا چه باید بکنیم؟ روانشناس گفت، برای پرورش وجدان قوی سه گام مهم وجود دارد. در نخستین گام باید زمینه پرورش وجدانی قوی را فراهم کنیم که شاید یکی از مهم‌ترین وظایف ما برای تربیت فرزندان از همان خردسالی می‌باشد. در گام دوم، باید نیکخویی‌های قدرتمندی را به فرزندان القا کنیم تا بتوانند درست انتخاب و زندگی کنند. در گام سوم، باید انضباط مؤثری را به کار ببریم که نه تنها به فرزندانمان کمک کند تا درست را از نادرست تشخیص دهند، بلکه استدلال اخلاقی آنها را توسعه دهد. در جلسات آینده هر یک از گام‌ها را با یکدیگر تمرین می‌کنیم.

ایجاد زمینه مناسب برای رشد اخلاقی

در جلسه بعد والدین پرسیدند، چطور می‌توانیم انسان شایسته‌ای بشویم؟ آیا واقعا در تعیین آینده فرزندانمان نقشی داریم؟ روانشناس گفت، ما بیشک به عنوان اولین آموزگار اخلاق نقش مهمی در زندگی اخلاقی فرزندانمان داریم و باید در گام اول، پایه‌ای‌ترین و مؤثر‌ترین شیوه‌های تربیتی را برای هدایت و رشد وجدان و اخلاقیات تمرین کنیم.

سرمشق اخلاقی. فرزندان با مشاهده انتخابها و واکنشها و شنیدن حرفهای‌مان، معیارهای اخلاقی را می‌آموزند. پس رفتارهایمان حتی در لحظات معمولی می‌توانند درس‌های اخلاقی قدرتمندی باشند. فرزندان به همه تصمیم‌ها و ویژگی‌های اخلاقی ما با دقت نگاه می‌کنند. در آخر هر روز می‌توانیم از خود بپرسیم، آنها چه چیز‌هایی از ما یاد گرفته‌اند؟ کارهای اخلاقی ما بسیار مؤثر‌تر از گفته‌های اخلاقیمان هستند و نباید بین آنها تناقضی باشد. یک راه محک زدن، این است که از خود بپرسیم، فرزندانمان رفتار اخلاقی ما را چگونه برای شخص دیگری توصیف می‌کنند و آیا چنین توصیفی را دوست داریم؟

رابطه صمیمانه و محترمانه. فرزندان بیشتر از همه تحت تأثير اشخاصی قرار می‌گیرند که بیشترین علاقه و احترام را برایشان قائل هستند. آنها معمولا باورهای اخلاقی آن افراد را تقلید می‌کنند. ما باید رابطه صمیمانه و پرمهر با آنها برقرار کنیم. این رابطه می‌بایستی از دو سو محترمانه باشد و برای برقراری آن، اوقاتی را به ارتباط نزدیک دو نفره اختصاص دهیم.

بیان اعتقادات اخلاقی. با فرزندانمان باید مرتب درباره ارزشها و اعتقاداتمان صحبت کنیم. بنابر آنچه پیش می‌آید، در پی موضوعات اخلاقی باشیم و آنها را مطرح کنیم. از هر منبعی –چون کتاب‌ها، اخبار، برنامه‌های تلویزیونی- یا اتفاق‌های مدرسه و خانه استفاده کنیم تا به فرزندانمان بگوییم، چه احساسی داریم و چرا. هر چه فرزندان بیشتر به کارها و حرف‌های افراد با وجدان سالم آگاه باشند، به احتمال بیشتری آنها را به کار خواهند گرفت.

انتظار رفتارهای اخلاقی. باید از فرزندان خود بخواهیم مطابق با موازین اخلاقی رفتار کنند. بیشتر فرزندان فقط برای آنکه والدین چنین توقعی را از آنها دارند، اخلاقی رفتار می‌کنند. بهترین انتظارات اخلاقی آنهایی هستند که در ضمن والا بودن، قابل دسترسی نیز باشند و به روشنی تفهیم شوند. پس از آنکه این انتظارات تعیین شد، باید به آنها متعهد باشیم و کوتاه نیاییم.

استفاده از استدلال و پرسش‌های اخلاقی. پرسش‌های درست ما از فرزندان می‌تواند به آنها کمک کند تا توانشان را در زمینه پذیرش دیدگاه شخص دیگر و درک پیامدهای رفتارهای خود بالا ببرند، و رفته رفته به آنها می‌آموزد که از خود بپرسند: «آیا این کار درست است؟ و اگر این کار را بکنم، چه می‌شود؟»

شرح رفتار تربیتی. وقتی به روشنی دلایل قوانینمان را شرح می‌دهیم، فرزندانمان دیدگاه ما را درک و از معیار‌هایمان پیروی می‌کنند و به آنها متعهد می‌مانند. فرزندان نه تنها باید بدانند که ما از آنها انتظار رفتار درست را داریم، بلکه لازم است بدانند که چرا می‌خواهیم آن رفتار را انجام دهند.

آموزش نیکخوییهای تقویت کننده وجدان

در جلسه سوم والدین گفتند، می‌خواهیم فرزندانمان کار درست را انجام دهند و به زندگی درست اعتقاد داشته‌باشند، اما نمی‌دانیم چطور به آنها اهمیت اخلاقیات را بیاموزیم؟ روانشناس گفت، ما فرض را بر این می‌گیریم که فرزندانمان معنای نیکخویی‌های اخلاقی –چون حقیقت، انصاف، صداقت و اصالت - را می‌دانند و برای آنها ارزش قائل هستند که چنین اشتباهی پر‌هزینه خواهد‌بود. اگر به فرزندان خوب آموزش ندهیم که اخلاقیات چیست و چرا مهم است، آنها در برابر وسوسه‌های اخلاقی درونی و بیرونی، آسیب پذیر می‌مانند و انتخاب‌های بدی خواهند‌کرد. در ادامه ما با هم تکنیک‌هایی را تمرین می‌کنیم که نه تنها فرزندان بتوانند درست را از نادرست تشخیص دهند، بلکه اعتقاد محکمی به نیکخویی پیدا کنند تا آگاهانه عملکرد درست را انتخاب کنند.

تعیین نیکخویی. اول باید نیکخوییهایی را که به آنها علاقه داریم -چون مسئولیت‌پذیری، صداقت یا پشتکار- برای خود مشخص کنیم. هر چه روشن‌تر باشد که کدام نیکخویی‌ها برایمان مهم‌تر است، بیشتر احتمال دارد، فرزندانمان آنها را یاد بگیرند و ما هم آگاهانه به آموزش آنها بپردازیم. باید گزینه‌هایمان را برطبق اولویت یاددهی‌مان شماره گذاری کنیم و در دفتر کارهای روزانه‌مان بنویسیم. با این کار به یاد خواهیم داشت که هر روز در کنار بقیه کارهایمان، به آموزش آنها توجه و عمل کنیم.

برجسته کردن نیکخویی. باید هر ماه یک نیکخویی را انتخاب کنیم و هر روز چند دقیقه برای آموزش آن وقت بگذاریم. می‌توانیم آن نیکخویی را با حرف بزرگ در بالای یک تقویم ماهیانه بنویسیم تا همه افراد خانواده از انتخابمان باخبر شوند یا به فرزندان کمک کنیم تا پوستری برای شرح نیکخویی ماه تهیه کنند.

شرح ارزش و معنای نیکخویی. باید به فرزندانمان کمک کنیم تا به طور دقیق بدانند نیکخویی چه معنایی دارد و چرا یاد گرفتن آن مهم است. می‌بایستی نیکخویی را به گونه‌ای تعریف کنیم که فرزندانمان بفهمند و هرگز فرض نکنیم خود‌به‌خود این اتفاق می‌افتد. می‌توانیم با فرزندان درباره نیکخویی گفت‌و‌گو کنیم و برای فهم بیشتر آنها از شخصیت‌های داستانی یا واقعی کمک بگیریم. می‌توانیم بپرسیم: «چگونه افراد نیکخویی را نشان می‌دهند و دیگران در برابر آن چه احساسی پیدا می‌کنند؟»

آموزش نیکخویی. فرزندان باید بدانند که چگونه نیکخویی را نشان دهند و بتوانند جلوه‌های عملی نیکخویی را فهرست کنند. برای این کار می‌توانند با عکس‌های مجلات کولاژ درست کنند یا نقاشی بکشند. فرزندان باید با زبان افرادی که نیکخویی را انجام می‌دهند، آشنا شوند تا بتواند آن عبارت‌ها را در زندگی به کار گیرند. باید از آنها بپرسیم: «آدمهای با نیکخویی چه می‌گویند؟»افراد خانواده باید تشویق شوند که روزی یک عبارت اخلاقی را بگویند و لیست آنها را در جایی جلوی دید قرار دهند. همچنین می‌توانیم نیکخویی را در بازی‌ها اجرا کنیم.

پیاده و تشویق کردن نیکخویی. می‌توانیم ساعت‌ها درباره نیکخویی صحبت کنیم، اما تا آن را به عمل در نیاوریم، ممکن نیست در آن ماهر شویم. باید تلاش کنیم در فرصتهای غیر منتظره -چون مشاجرات خانوادگی یا اتفاق‌های بیرون خانه- نیکخویی را اجرا کنیم و مهم‌تر انجام نیکخویی را در فرزندان به طور کلامی و عملی تقویت کنیم. هر روز می‌توانیم ضمن خوردن شام، درباره کارهای نیک خود حرف بزنیم. یا در یک دفتر گزارشی از آنها بنویسیم. کودکان خردسال‌تر می‌توانند در تقویمی، در روزهایی که نیکخویی را انجام داده‌اند برچسبی بچسبانند. یا با کمک یک دیگر از نیکخویی‌های فرزندانمان با نخ و مقوا، آویز نیکخویی یا با عکس و بریده مجلات، آلبوم خوبی، یا با چسباندن نقاشی و عکس در یک طرح تو خالی انسان، خودنگاره نیکخویی بسازیم. هدف این است که به فرزندان کمک کنیم تا خودباوری خود را تقویت کنند و ببینند چرا انجام نیکخویی مهم است.

انضباط اخلاقی برای یادگیری تشخیص درست از نادرست


در جلسه آخر والدین پرسیدند وقتی فرزندانمان اشتباهی انجام می‌دهند، باید با آنها چطور برخورد کنیم و رفتار‌های غیر‌اخلاقی آنها را اصلاح کنیم؟ روانشناس گفت، هیچ فرزندی بی‌نقص عمل نمی‌کند و باید به آنها کمک کنیم تا اشتباهات را به کارهای درست تبدیل کنند. واکنش ما به رفتار اشتباه فرزندان می‌تواند در جهت یادگیری تشخیص درست از نادرست مفید یا مخرب باشد. در این جلسه اقداماتی را تمرین می‌کنیم تا فرزندان تشخیص دهند که چرا رفتارشان اشتباه است و چه پیامدهایی دارد.

بررسی نیت‌ها با آرامش. نخستین گام که از همه دشوارتر است، گوش دادن و آرام بودن است. باید سعی کنیم که نه تنها بفهمیم چه اتفاقی افتاده، بلکه پی ببریم که فرزندان چرا این کار را کرده‌اند. اگر عصبی، خشمگین یا ناراحت هستیم، باید صحبت را با وقفه انجام دهیم. می‌توانیم بپرسیم: «بگو چه شده است؟ چرا این کار را کردی؟ فکر کردی چطور می‌شود؟»

بیان علت اشتباه بودن کار. اگر چه ما پدرها و مادرها عصبانی، نگران یا حتی مبهوت از بدرفتاری فرزندانمان می‌شویم، اگر بدون بررسی علت اشتباه برای آنها سخنرانی یا تنبیهشان کنیم، شاید هرگز متوجه نکته اخلاقی آن نشوند. فقط می فهمند که ما ناراضی شده ایم، اما نمی فهمند که چرا کاری که کرده اند، اشتباه بوده‌است. باید بپرسیم: «کاری که کردی درست بود یا اشتباه؟» باید سعی کنیم در ابتدا دیدگاه‌هایمان را برای خودمان نگه داریم تا فرزندان بتوانند آزادانه عقایدشان را ابراز کنند.

بررسی آثار رفتار. باید به فرزندان کمک کنیم تا واقعا تجسم کنند که اگر جای طرف مقابل بودند چه احساسی داشتند. پس به تأثیر رفتار بر شخص دیگر اشاره می‌کنیم و احساسات شخص دیگر را مورد توجه قرار می‌دهیم. برای خردسالان نیز می‌توانیم ضمن بازی و نمایش، یک رفتار نا‌درست انجام دهیم و سپس از آنها بپرسیم، چه احساسی دارند و آیا این کار خوبی است و چرا؟». از فرزندان بزرگ‌تر نیز می‌توانیم مستقیم سؤال کنیم و بخواهیم وقتی می‌خواهند پاسخ سؤال را بدهند، خودشان را جای طرف مقابل بگذارند.

جبران خطا. فرزندان باید بدانند چه بکنند تا کار نادرستشان را اصلاح کنند. برای اولین اشتباه یا رفتاری که کسی را آزار نداده‌است، فقط گفت‌و‌گو کافی می‌باشد. اما باید فرزندان را برای تکرار اشتباهات جریمه کنیم یا هنگامی کسی را آزار داده‌اند، از آنها بخواهیم اشتباه خود را جبران کنند تا متوجه پیامدهای رفتارشان بشوند و بفهمند که مسئول هستند. حداقل کاری که باید انجام دهند این است که به شخص آزار دیده نشان دهند که متأسف هستند. می‌توانیم از فرزندان بخواهیم که درباره جمله‌ای برای عذرخواهی فکر کنند و آن را به شخص آزار دیده بگویند یا طی نامه ای شرح دهند که چه کار اشتباهی انجام داده اند، چرا آن کار اشتباه است و چگونه می خواهند آن را جبران کنند. میتوانیم از فرزندان بخواهیم که بگویند به جای کار اشتباه، چه کارهای درستی را می‌توانستند انجام دهند.

*******

عاقبت آقای (گ) و خانم (ف) چه شد؟

باید من و همکارم، طاهره لطیفی بگوییم که این داستان را از خود ساختیم تا بهتر بتوانیم خلاصه کتاب کلیدهای پرورش هوش اخلاقی در کودکان و نوجوانان را با شما خواننده گرامی در میان بگذاریم.

به هر حال انجام انتخابهای درست همیشه کار ساده‌ای نیست. نظرات و احساسات خود را بگویید.