هنوزم می‌شه عادل بود

یک ایده‌آل ذهنی یا یک برنامه عملیاتی برای سازمانی متفاوت؟!
یک ایده‌آل ذهنی یا یک برنامه عملیاتی برای سازمانی متفاوت؟!


در «میز بازی را بهم بریز!» نوشتم که در تیم روبه‌راه قصد داریم علیه قوانین مرسوم سرمایه‌داری در شرکت‌های تجاری و فناوری طغیان کنیم و بازی تثبیت‌شده و به اعتقاد خودشان کارآمدشان را بهم بزنیم؛ چون هم با اصل بودن سرمایه و اولویت داشتن سرمایه‌دار نسبت به ارزش‌آفرینان واقعی یک سازمان آب‌مان در یک جوی نمی‌رفت و هم نمی‌توانستیم خودمان را راضی کنیم که در یک مجموعه یک‌سری کارفرما برای تعیین استراتژی و نقشه راه قدم بزنند و یک‌سری کارمند همه هم‌وغم‌شان رسیدن هرچه بهتر به این قله‌های موفقیت باشد.

در «طرحی نو در اندازیم» هم یکی دو ایده خام و ساده خودمان را نوشتم؛ اینکه چطور سهام مجموعه بین همه افراد آن توزیع می‌شود و همه هم در سود مجموعه شریک هستند، هم در تصمیم‌گیری‌های مجموعه مشارکت دارند و هم نسبت به دارایی مادی و معنوی مجموعه حق مالکیت.

بعد از آن دوباره نشستیم و فکر کردیم تا ببینیم چطور ایرادها و نواقص آن ایده‌ها را رفع کنیم. یکی دو راه بهتر جلوی رویمان قرار گرفت که از قبلی‌ها یکی دو پله جلوتر هستند و در این پست می‌خواهم با شما به اشتراک بگذارم.


ایده‌های خام و امتحان نشده (۳)

فرض کنیم بتوانیم در پایان هر ماه ارزش واقعی مجموعه را حساب کنیم. در این صورت ابتدا با توجه به درصد سهام هر فرد و ارزش واقعی مجموعه، میزان دارایی او از مجموعه را حساب می‌کنیم، سپس درصدی از حقوق هر فرد را که سازمان مشخص کرده به این ارزش واقعی اضافه کرده تا یک ارزش مجازی که بیشتر از ارزش واقعی است، بدست آید. میزان دارایی هر فرد از مجموعه هم به اندازه درصد مشخص شده از حقوقش اضافه می‌شود و درصد سهام جدید او نسبت میزان دارایی جدید محاسبه شده به ارزش مجازی آخر این ماه است. البته بعد از محاسبه درصد سهام جدید افرا،د ارزش مجازی دیگر محلی از اعراب ندارد و ارزش سازمان همان ارزش واقعی مشخص شده در بازار است و آخر ماه بعد نیز دوباره باید از بازار بدست آید.

مشکل مهم این روش بدست آوردن ارزش واقعی سازمان در بازه‌های زمانی نزدیک به هم است.


ایده‌های خام و امتحان نشده (۴)

یک ایده جدید برای رفع مشکل روش قبل ایجاد یک بازار خرید و فروش سهام در خود مجموعه است؛ به این صورت که درصد مشخصی از سهام (مثلا ۵ یا ۱۰ درصد) مجموعه برای خرید و فروش میان اعضای سازمان در این بازار قرار می‌گیرد و افراد حاضر در مجموعه می‌توانند با رعایت قوانین مشخص شده از سوی سازمان در این بازار سهام خودشان را به فروش برسانند و یا سهام دیگر افراد را خریداری کنند. البته خرید و فروش سهام تنها منحصر به سهام‌های همین بازار است و باقی سهام مجموعه طبق روش قبلی بین افراد تقسیم می‌شود.

مزیت این روش در این است که با خرید و فروش سهام در بازار آزاد ایجاد شده در مجموعه، ارزش سهام سازمان مشخص شده و با توجه به آن ارزش واقعی سازمان هم بدست می‌آید و در محاسبات مربوط به تعیین سهام افراد می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. البته اگر در یک بازه زمانی خرید و فروشی صورت نگیرد، فرض می‌شود که ارزش واقعی سازمان ثابت مانده و تغییری نکرده است.

قوانین وضع شده از سوی سازمان برای خرید و فروش سهام در بازار آزاد ایجاد شده باید به گونه‌ای باشد که:

  • هر فرد نتواند در این بازار از درصد مشخصی بیشتر سهام داشته باشد.
  • قیمت خرید و فروش سهام خیلی پایین یا خیلی بالا نباشد.
  • و ...

ذکر این نکته هم لازم است که سهام‌های عرضه شده در این بازار از مکانیزم پیشنهادی برای تقسیم سهام بین افراد سازمان تبعیت نمی‌کند و فقط با خرید و فروش بین افراد جابه‌جا می‌شود.


سوال داریم، جوابی هست؟

نمی دانیم سیستم پیشنهادی‌مان چقدر درست کار خواهد کرد. حداقل خودمان هم به چند مسئله و سوال مهم برخورده‌ایم و دنبال جوابش هستیم:

۱- برای تصمیم‌گیری در چه مواردی باید به آرای عمومی افراد سازمان مراجعه کرد؟

  • انتخاب اعضای هیئت مدیره
  • انتخاب مدیرعامل
  • تعیین استراتژی سازمان
  • تقسیم سود مجموعه

۲- حق رأی برای همه اعضای مجموعه است یا کسانی که سهام‌دار هستند؟ ارزش همه رأی‌ها یکسان است یا وزن هر رأی با توجه به درصد سهام فرد مشخص می‌شود؟

۳- اگر حق رأی به صورت مساوی بین همه افراد یا همه سهام‌داران (مستقل از سهام‌شان) تقسیم شود، ممکن نیست این مشکل پیش آید که افرادی بدون سهام یا با سهام اندک بتوانند تصمیم‌گیری‌های کلان و مهم سازمان را انجام دهند و در واقع یک عده که دارایی اندکی در سازمان دارند، برای دارایی دیگر افراد که درصد مهمی از دارایی سازمان است تصمیم‌گیری کنند؟

۴- در سازمان‌هایی که تعداد زیادی افرادی عادی و با کارهایی معمولی مشغول به فعالیت هستند، ممکن نیست که تصمیم‌گیران اصلی مجموعه از بین آنها انتخاب شود و به دلیل نداشتن اطلاعات لازم یا تخصص کافی تصمیم‌های اشتباه و به زیان مجموعه اتخاذ کنند و باعث سقوط مجموعه شوند؟


این راه هم سوال‌ها و نواقص و ایرادهای مهمی در خود دارد؛ باز هم سر آن فکر می‌کنیم و توی سروکله هم می‌زنیم تا بتوانیم آن را اصلاح کنیم. شما هم اگر در این راه به ما کمک کنید و تجربیات و نظرات و پیشنهادهایتان را بهمان بگویید، اندازه کل ویرگول ازتان ممنون می‌شویم.


تیم روبه‌راه