یک قطره از دانستهها...
بالاخره باید از یه جایی شروع بشه...گاهی حتی یهویی!
سلام...
من زهرام بهم زارا, زاهارا یا حتی زرا هم میگن...( خلاقیت بعضی دوستام تو تغییر شکل اسمم 7/10)
الان که اینجا نشستم طی یک حرکت یهویی تصمیم گرفتم بالاخره شروع به نوشتن کنم و یه جایی این افکار سرکشو ثبت کنم.(تصمیم به غلبه بر کمالگرایی مسخره ):)
راستش من خیلی وقته میخواستم شروع به نوشتن کنم ٌٍ، درواقع مینوشتما اما جایی ثبت نمیکردم امشب که یکی از تمرینای دوره سئو پله به پله رو داشتم میفرستادم، یهو به این فکر افتادم همین الان که لپ تاپ بازه و دستم به کیبورد یه سرم به اینجا بزنم و شروع کنم.(البته نوشتن تو ویرگول هم خودش یکی دیگه از تمرینا حساب میشه)
مدتی میشه نشستم یه لیست بلند بالا نوشتم از کارایی که میخوام انجام بدم به خودم وقول دادم که امسال باید همون سال باشه.همونی که هزار بار گفتم دیگه باید تغییر کنم ،دیگه باید تموم کنم این حواس پرتی رو ،دیگه باید برم سراغ چیزایی که دوسشون دارم ،چون زندگیم داره به سرعت نور میگذره بلا بلا بلا بلا و ...
همچنین کلی رفتم بالا منبر واس خودم که ببین دخترم قرار نیست جایی که نمیتونی نفس بکشی بمونی محض رضای خداااااا یادبگیر چجوری زندگی کنی یکم، قرار نیست وقتی حالت خوب نیست و احساس میکنی چیزی بت اضافه نمیشه تحمل کنی(اینکه حس کنم دارم درجا میزنم خیلی اذیتم میکنه) ،بیا استعفا بده از کارت به قول کسی تو که درخت نیستی پاشو برو (یه همچین چیزی گفته بود فک کنم ) برو دنبال چیزایی که حداقل برات ارزشمند هستن.واقعیتش دیگه آستانه تحملم به سر رسیده بود خیلی وقت بود که خودم رو انداخته بودم تو قفس.
خلاصه شروع کردم به انجام یک سری اقدامات که این زندگی یکنواخت رو تموم کنم و یه زندگی جدید رو شروع کنم.درواقع الان که اینو مینویسم یه سه ماهه خیلی فشرده و سرنوشت ساز جلو رومه.باید حسابی تلاش کنم و بتونم جمع و جور کنم اطلاعات توی ذهنم رو ، همینطور یک رزومه به دردبخور هم بسازم اما از طرفی میخوام از این مسیر هم لذت ببرم .در نتیجه کلاس سفالگری هم ثبت نام کردم:))))))بلکه این روحم آروم شه وخلاق.
به هرحال من آماده این مسیر و هر روز همراه تحمل یه سری چیزایی که خیلیامونو ناراحت کرده و میکنه (به قول پونه مقیمی عزیزم با به دوش کشیدن اونا) قراره برم جلو .سخته ولی خب باید بشه.
حرف آخر اینکه اگه وقت ارزشمندتو گذاشتی و این مقاله رو خوندی امیدوارم اگه مثه من گیر کردی جایی که نباید بتونی شرایطی فراهم کنی که پاشی و راه بری شاید وقتشه یه مسیر جدید باز کنی.برامون آرزوی موفقیت میکنم.
پیش به سوی ماجراجویی تازه...
اگه دوست داشتین برام از تصمیم های یهوییتون بگین:)
مطلبی دیگر از این انتشارات
منتظر قطار بعدی نباش!
مطلبی دیگر از این انتشارات
یلدا.. آخرین نفس های پاییز..
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک روز دانشجویی جذاب من + انتقال تجربه