صبا ام سال یازدهم رشته انسانی ام و عاشق نویسندگی ام امیدوارم روزگار من رو به همون سمتی ببره که دوست دارم نه همون سمتی که دوست داره !
زندگی یه یازدهمی
درحالی که داشتیم زندگی مونو می کردیم و از همه جا بی خبر...
هنور تازه اول لذت بردن از سال های قبل کنکور مون بود که یه دفعههه ای چی شد؟
امتحانای خرداد دهمی ها و یازدهمی ها، نهایی شد!
تازه، فکر کردین همه چی به همین جا ختم میشه؟ نخیررر
حدس بزن این امتحان نهایی ها قراره چند درصد توی کنکور مون موثر باشه؟
بلههه 60 درصد! البته می دونم این خبر هزار بار گفته شده و تکراری شده و حساسیت و عطش بچها خوابیده اما می خواستم راجع بهش تو ویرگول حرف بزنم ، نیاز داشتم به این قضیه برای همین شما ها هم لطف کنید به روی مبارکتون نیارید که می دونید و با اشتیاق و تعجب و کمی تاسف و عصبانیت بخونید.
خلاصه که این وضعیت برای دانش آموزای یازدهمی، که قراره سال دیگه کنکور داشته باشن، اصلا عادی نیست.
واکنش های اولیه من به نهایی شدن امتحان ها
منم اوایل اعلام این اخبار خیلی خیلی استرس گرفتم و نگران بودم ولی برام خیلی جالب بود که اکثر همکلاسی هام از نهایی شدن امتحانا خبر نداشتن! آدم می مونه تو فاز بعضی ها .
من واقعا از بعضی کانالای کنکوری تلگرام ممنونم که باعث میشن همه بچه ها حتی توی دور ترین نقطه ها هم از اخبار جدید بدونن و اطلاع داشته باشن وگرنه منم همینقدر ریلکس و نرمال پیش می رفتم و خرداد ماه تاوان بی اطلاعی مو از شرایط، پس می دادم.
من نمی دونم این مسئولین و کسایی که یه سمتی دارن، چطوری به این نتیجه رسیدن؟ آخه واقعا نهایی شدن امتحانات دهم یازدهمی ها اونقدر ها هم به عادلانه تر شدن کنکور کمکی نمی کنه...
کاش یک نفر پیدا بشه بره ازشون بپرسه:
واقعا توی سر تون چی می گذره؟!
آخه مگه سطح آموزش و مدارس و معلمای مثلا تهران با یه روستای دور افتاده یکسانه که امتحانات شون هم یکسان باشه؟
شما ها رو نمی دونم بچه ها، ولی من واقعا از این همه تصمیمات یهویی که هیچ استراتژی پشتش نیست، خسته شدم...
فکر کنم یک ماه کامل نشستم سر این موضوع گریه کردم و غر زدم هنوز هم که هنوزه ناراحتمااا ولی خب...
بعد کلی فکر کردن، به این نتیجه رسیدم که اتفاقیه که افتاده واقعا هم در حد اختیارات من نیست که برم اعتراض کنم.
راه کار من برای مدارا کردن با نهایی شدن امتحانات
حداقلش این هست که می شینم می خونم یعنی واقعا دو یا سه برابر قبلا زمان می ذارم و درس می خونم.
از همین الان که استارت بزنم، تا اوایل خرداد، خیلی راحت نیم سال دوم کتابا رو تموم می کنم ،چون دبیرامون گفتن نیم سال دوم بارم خیلی خیلی بیشتری داره پس تمرکز مو میذارم روی اون قسمتا.
ولی خوش به حال اونایی که مشاور دارن.
الان دیگه دغدغه شون تقسیم بندی درس ها و برنامه ریزی ها یا حتی روش درس خوندن نیست.
فقط همون برنامه شون رو می خونن و دیگه تمااام.
ولی این نهایی ها تموم شه، قطعا می رم دنبال انتخاب یه مشاور بشدت خفن واسه ادامه راه.
چیکار کنیم تا از این ماجرای نهایی شدن خرداد مون، جون سالم به در ببریم؟
طبق گفته های معلم هامون و مشاور مدرسه، نیم سال دوم همه کتابا خیلی خیلی مهمه. پس تمرکز اصلی مون رو می ذاریم روی همین قسمت یعنی هر کتاب رو تعداد درس هاشو نصف می کنیم، مثلا 10 تا درس داره، ما میایم از درس 5 به بعد شو خیلییی خوب و دقیق می خونیم. چرا؟ چون بارمش بیشتره و راحت میشه یه 16، 17 خوشگل گرفت.
آقاااا میخوام فوت کوزه گری بگم چه فوووتی بیا و ببین.
اینو دوازدهمی های مدرسه مون گفتن بهم:
حتما یه کتاب که سوال تشریحی داره برای درس های مهم داشته باش.
اونا نظرشون این بود که ریاضی، عربی و علوم و فنون از همه چی مهم تره ولی بعدش با خودم فکر کردم که درس ها برای هرکسی فرق داره و نمیشه واسه همه یه نسخه یکسان پیچید.
پس بیاین کتابایی رو بخریم که توی اون درس ضعیف تریم مثلا من شاید برم ریاضی رو بگیرم به اضافه فلسفه.
ولی به معجزه حل سوال تشریحی خیلی خیلی اعتقاد دارم چون توی نوبت اول همین امسال امتحانش کردم و حسابی جواب داد.
دقیقا مثل این می مونه که قبل امتحان اصلیت، یه امتحان دیگه می دی و استرس تو کم می کنه. مخصوصا واسه منی که قبل امتحان همیشه نگرانم.
واقعا نیاز داشتم بیام اینجا و یکم باهاتون حرف بزنم. احساس می کنم الان یکم اون ترس و نگرانیم کمتر شد ، بچها اگه شما هم راهکاری یا حرفی ، غمی یا غری داشتین می تونید بیاید بگین تا دورهمی یکم خالی شیم از این حجم فشار و اضطراب.
کاش بشه همه بچه های انسانی بتونن همدیگه رو اینجا پیدا کنن که از تجربه هاشون بهم بگن.
فعلا
مطلبی دیگر از این انتشارات
ادبیات در فلسفه یا برعکس!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوشتم اما: وجدانم را چه کنم؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
آهنگ دل