نویسنده ی رمان یک عاشقانه سریع و آتشین- و رمان پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
به خاطر 3 هزار تومن صرفه جویی،30 هزار تومن ضرر کردم ...

نمی دانم به کارما اعتقاد دارید یا نه. ولی من باهاش زندگی میکنم و در مواقع مختلف میبینمش. البته کاربر محترم کارما را نمیگویم. خود اصل کارما را عرض میکنم.
ظهر یکی از روزهای گرم بهاری بود و ته جیبم هنوز پولی پیدا میشد. عضم برگشتن به خانه کردم و طبق عادت اسنپ و تپسی را با هم گرفتم تا هر کدام زودتر گرفتند با همان بروم. درخواست را فشردم و شروع به گشتن به دنبال سفیر کرد. اسنپ 33 بود و تپسی 30- اول اسنپ قبول کرد و بلافاصله تپسی. اسنپ را چون سه تومن گران تر بود کنسل کردم و رفتم و سوار ماشین تپسی شدم. چشمتان روز بد نبیند. حدس میزنید چه شد؟
دست کردم در جیب عقبم و دیدم کیف پولم را توی شرکت جا گذاشته ام. آخر معمولا وقتی مینشینم پشت میزنم به خاطر خیلی قطور و پر حجم بودن کیف پولم را میگذارم در کشوی میزم، البته پول تویش نیست ها، کلی کارت و چیزهای مختلف توش هست . ولی چون راننده ی تپسی خیلی نزدیک بود و میخواستم معطلم نشود با عجله بیرون رفته بودم و همه ی وسایلم را بر نداشته بودم. گفتم حاجی کیف پولم ... گفتم حاجی برگرد ... گفتم حاجی هر چه میشود بگو میزنم به کارتت . گفت نه. خلاف قوانین است. برگشت به نقطه مبدا را بزن ، برو کیفت را بردار و دوباره بیا تا ببرمت به مقصد. من که در ذهنم با خودم کلنجار می رفتم که حقم است. آمدم زرنگ بازی در آوردم توی پاچه ام رفت. سریع رفتم و کیفم را برداشتم و آمدم سوار ماشین شدم.
واقعا 3 تومن ارزشش را داشت؟ هم وقتم را باختم و هم پولم را. خدا سریع الحساب است. سریع جبران میکند.
برای شما هم ازین اتفاقا تا حالا افتاده؟
پی نوشت ۱: تابستون امسال میخوام هر روز یک پست بزارم ، وقت میکنید بخونید؟
پی نوشت ۲: تو کیف پولم پول نداشتم، برای کارت مترو و چیزای دیگه ای که تو کیف پولم بود لازمش داشتم
پی نوشت ۳: صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان و پیروزی رزمندگان اسلام در برابر دشمن جنایتکار هم بفرستین لطفا
دو پست آخرم :
مطلبی دیگر از این انتشارات
سید آرمانِ بِزَن ، راننده ی اسنپ من
مطلبی دیگر از این انتشارات
راننده اسنپ و دخترک شیرازی ..
مطلبی دیگر از این انتشارات
کافه ی خانوم راننده ی اسنپ بسیار پر انرژی ..