پر کردن گپ‌های درون با مطالعه عمیق موضوعی

خوش‌خیالیست اگر فکر کنیم که با مطالعه یک کتاب زندگی‌مان زیرورو می‌شود و دنیای جای دیگری می‌شود. این طور نیست؛ چون یک کتاب فقط نظرات یک نویسنده را بازگو می‌کند، ادبیات و واژگان خود را دارد و زاویه دیدش مشخص است. البته هستند کتاب‌هایی که نظرات چند نویسنده را گردهم آورده‌اند تا دید بهتری را از موضوع بسازند، نمونه خوبش کتاب «روانشناسی کمال: الگوی شخصیت سالم» از دوان شولتز. با این وجود، بنابه گفته مولانای عزیزم، گر بریزی بحر را در کوزه‌ای، چند گنجد قسمت یک روزه‌ای. این کتاب، در واقع پنجره‌ایست به هفت کتاب دیگر که خواندن هرکدام جذابیت و بینش ویژه‌ای به ما می‌دهد.

کسب بینش و معرفت نیازمند مطالعه بیشتر و نظام‎‌مند است. باید مطالعه به طور زنجیره‌ای منظم دنبال شود تا بتوان ایده‌ها را با هم مقایسه و مقابله کرد و به ادراکی از موضوع رسید. من این کار را در قالب انتشارات هفت کتاب انجام می‌دهم. هر بار هفت کتاب خوب را در موضوعی مشخص مختصر مفید معرفی می‌کنم (مثلا هفت کتاب برای پس از طلاق و آرامش روح یا هفت کتاب موفقیت در کسب و کار). این هفت کتاب، بعضا جنبه‌های مختلفی را نشان‌مان می‌دهند تا بهتر موضوع را درک کنیم و در زندگی‌مان پیاده کنیم، مثل قطعات جورچین (پازل).

برای رسیدن به آن تصویر کلی، بررسی متن‌ها ضروری است. باید اصطلاحات کلیدی را کنار هم گذاشت، چارچوب تعریف کرد و مدام پرسید. شاید بشود یک جور گفتگوی درونی یعنی که در درون خودمان جای درست کتاب را پیدا می‌کنیم و جاسازش می‌کنیم! در اینجا هدف نه تنها فهم خوب بلکه بررسی عمیق و پرمایه موضوع است.

هدف کتاب‌خوانی موضوعی عمیق، شناسایی و پر کردن شکاف دانش شماست.
در پر کردن گپ‌های درونی مطالعه عمیق موضوعی و مراقبه مکمل هم هستند./ آمستردام
در پر کردن گپ‌های درونی مطالعه عمیق موضوعی و مراقبه مکمل هم هستند./ آمستردام

برای مطالعه عمیق موضوعی مورتیمر آدلر پنج گام پیشنهاد داده است:

  • پیدا کردن کتاب‌های مرتبط و آن قسمت‌هایی که بهتر نیازهای ما را پاسخ می‌دهند. پس ابتدا مرور و مطالعه اجمالی کمک زیادی می‌کند.
  • شناسایی اصطلاحات و عبارات که نویسنده آن‌ها را تعریف کرده است. مفاهیم در ظاهر یکسان هستند اما تعریف‌شان فرق دارد. بعد از خواندن باید آن را به زبان خودمان برگردانیم تا بهتر درکشان کنیم!
  • سوالاتمان را مشخص کنیم. به جای تمرکز بر مشکلاتی که نویسنده سعی در حل‌شان دارد، بیایید روی سوالاتی که می‌خواهید پاسخ دهید تمرکز کنید. همانطور که ما باید اصطلاحات خودمان را ایجاد کنیم، ما باید راه خودمان را در متن بیابیم. فرضیه‌های خودمان را بسازیم و در پی پاسخ‌ منطقی باشیم.
  • نکات و موارد پیرامون سوال را بررسی کنیم. اگر چندین پاسخ به سوال وجود دارد، پاسخ‌های متضاد یا مکمل را کنار هم بگذاریم. در حال حاضر، با توجه به شرایط شما، چه موضوعاتی مهم‌تر هستند. در یک مسئله، بررسی موضوعات از زوایای مختلف کمک می‌کند که به دیدگاه هوشمندانه‌تری برسیم.
  • تحزیه و تحلیل و جمع‌بندی. این فرض برقرار است که برای سوالاتمان یک حقیقت قابل اتکا پیدا کنیم. شاید پاسخ دربردارنده جواب‌های متضادی باشد، یا خارج از چارچوب معمول باشد، از آن نترسید. ارزش پاسخ به میزان اعتبار نویسندگان و تحزیه تحلیل‌های ما به عنوان یک متفکر بستگی دارد.

من قبلا در مورد آسیب‌های مهلک نظام آموزش و پروش نوشتم؛ مطالعه عمیق موضوعی راه حلی برای برون رفتن و درمان آن‌هاست.