به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
تندخوانی یعنی هارمونی لذت بردن، فهمیدن و سرعت
در اینجا در مورد چند تصور نادرست در مورد تندخوانی صحبت میکنم.
سوتفاهم ۱- این تصور وجود دارد که تندخواندن یعنی عجله کردن و از سر و دم مطلب زدن؛ هر مطلب نیازمند زمان کافی است تا خوب خوانده و عمیقا درک شود. اگر کمتر از این زمان بگذاریم، مطلب نیمه جویده خوانده و آن معنای عمیمق را نصیبمان نمیکند.
قبل از شرح این باور نادرست بگویم سرعت معمولی مطالعه در حدود ۱۵۰ تا ۲۵۰ کلمه در دقیقه است با درک مطلب ۶۵ درصد. برای تندخوانی سرعت به بیش از ۹۰۰ تا حدود ۱۵۰۰ کلمه در دقیقه افزایش مییابد و درک مطلب بالای ۸۵ میشود. چطور ممکن است که هم زمان کم شود هم درک مطلب بهتر؟
ما در حین مطالعه زیاد وقت تلف میکنیم. یکی از دلایل این موضوع پرشهای ذهنی است. حین مطالعه ذهن هزار جا میرود. از مرور خاطرات گرفته تا بررسی وقایع سیاسی روز. فقط کافی است کلمهای خاص به چشم ما بخورد تا ارزشهای خود را بروز دهیم و ذهن شروع به تحلیل کند. پرشهای ذهنی برای یک بند (پاراگراف) هم پیش میآید که بعد از تمام کردن بند شروع میشود.
تکنیکهای دیگری هم برای افزایش کاهش حواشی مطالعه و بهبود کیفیت آن هست.
سوتفاهم ۲- «اگر تندخوانی کنم به اندازه کافی لذت نمیبرم. یعنی اساسا از کارهای هول هولکی و عجلهای خوشم نمیآید.» بعضی افراد دوست دارند ارتباط دلی و احساسی خوبی با متن برقرار کنند و برای این کار زمانی لازم است. مثل دوستی که یک شبه و لحظهای اتفاق نمیافتد. خواندن کتاب هم همین طور است. آن حس خوشایند، آن حس لذت بردن با آرامش، صبر میآید.
بیایید دو مقوله را از هم تفکیک کنیم: خواندن عشقی و دلی و خواندن متعهدانه و پیگیرانه. عشقی خواندن، این که حس و حال داستان یا شعر را عمیقا حس کنیم، با فنجان چایی یا قهوه و صدای موسیقی ملایمی در پسزمینه. کنار باغچه یا طبیعت بکر که چه بهتر. کمی حواسمان به محیط هم هست که چه اتفاقی میافتد. اما در همین عشقی خوانی هم گهگاه خواننده چنان در متن فرو میرود که تماما از محیط و دنیای مادی جدا میشود و با کتاب پیش میرود. تمام فکر و ذکر خواننده میشود کتاب! حذف حواس پرتیها و تمرکز، سرعت مطالعه را به شدت افزایش میدهد.
این دلدادگی و غرق شدن در خواندن برای افراد کمی اتفاق میافتد. در عمل افزایش سرعت نیازمند خواندن متعهدانه و پیگیرانه است. در این روش زمان مهم است. البته اساس همان است! یعنی باید شرایط و حالاتی فراهم شود که غرق شدن اتفاق بیافتد اما این بار سیستماتیک و منظم!
در تندخوانی درست قرار نیست لذت از بین برود! بلکه برعکس، به خاطر جدا شدن از محیط و غرق شدن در متن، لذت بیشتر هم میشود.
سوتفاهم ۳- کسی که تند میخواند دقت کافی را ندارد. ممکن است جزئیاتی کلیدی را از دست بدهد که به معنای متن ضربه جدی میزند. در کارهای رسمی همه جزئیات بینهایت مهماند.
وارن بافت میگوید برای مدیریت اموال و دارایهایش روزانه ۵۰۰ صفحه گزارش میخواهد. این کار در حدود ۴ ساعت از وقتش را میگیرد. مابقی زمان کاریاش به گفتگو با مدیران، بازدید از مراکز و نهادها، ملاقاتها، رصد کردن بازار بورس، بررسی روزنامهها و اخبار میگذرد. دو نکته قابل توجه است؛ اول این که وارن بافت اثبات کرده است که جزئیات کلیدی را از دست نمیدهد. دوم، او زمان زیادی برای مطالعه گزارشها ندارد پس به ناگزیر، تندخوانی راهحل ماجراست!
واقعیت این است که توجه به جزئیات، تمرین است و مهارت. حافظه خوب، قدرت تحلیل بالا، تمرکز حواس و تجسم فعال ما را قادر میسازند جزئیات را به خوبی درک کنیم و در ذهن سرجایشان بگذاریم.
البته در تندخوانی برخی از جزئیات ریز را از دست میدهیم. مثلا ممکن است که در حین مطالعه متوجه غلطهای املایی نشویم؛ متن زیر را ببینید:
«آسامن ارغاونی با رگههای رزد و صروتی. گهای اقوات دآم یچزهایی به اید میآودر که به چهی رددی نمیوخرد. رتجیح ددام یچزهای هممتری را به یدا بیاروم. ملث رگن شچمهای تو یا حلن دصای تو عززیم.»
ذهن این قابلیت را دارد که متن درهم ریخته بالا را بخواند. حروف به طور خودکار مرتب میشوند تا ما به معنای متن برسیم. حالا متن دیگری را ببینید:
«پدرم سخت مریض است. آرام و قرار ندارم؛ شبها میترسم بمیرد. روزها هم همین طور. اما شبها بتدرند.سعی میکنم نخوابم اما خوابم میبرد.»
خیلی از افراد متن بالا را میخوانند بدون آن که متوجه اشتباه شوند. شاید واقعا مهم هم نباشد که حین خواندن چنین داستان زیبایی درگیر اشتباهات املایی شویم. ما به نویسنده اعتماد داریم و بدنبال فهمیدن و لذت بردن از متن هستیم. ما جزئیات کوچکی را از دست میدهیم و در عوض زمان میخریم. چه معامله ازین پرسودتر؟
خلاصه کلام، مطالعه نیازمند یادگیری و تمرین مهارتهای اساسی است تا به تندخوانی تبدیل شود! حافظه خوب، قدرت تحلیل بالا، تمرکز حواس و تجسم فعال از الزامات هستند که هم صرفهجویی در زمان را به ارمغان میآورند، هم لذت و حس متن را بیشتر میکنند.
پینوشت: دو متن نمونه از داستان «گذر از زمستان» انتخاب شدهاند.
مطالب مرتبط:
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشت برداری با هر دو نیمکره مغز
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوچرخهسواری با فرمان معکوس: دوباره آموزی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور احمقانه تندخوانی کنیم