قطره ای از دریای نا گفته های مطلق!!!

بیایید کمی با هنر ظریف حرف زدن آشنا شویم!

بیشتر مردم فکر می کنند که حرف هایشان در گوش ها دفن می شود؛غافل از اینکه این حرف ها در گوش ها جاری می شوند، به مغز می رسند،تمام آن را می گردند و در تک تک سلول ها ردی از خود به جا می گذارند!

بعد به دهان می آیند؛طعمشان که احساس شد،با عبور از لای دندان ها تیز و تیزتر می شوند و به خودمان باز می گردند!

شاید هم آن کلماتی که از دهانمان به بیرون پرتاب شده اند،مانند خنجری به درون قلب یک نفر بروند و زهرشان در جای جای بدن پراکنده شود.

حتی می توان روح پوسیده و ذهن متلاشی یک نفر را زیر کلمات دفن کرد؛درحالی که قلبش هنوز برای زنده ماندن تقلا می کند.این نهایت بی رحمی است!

آن "منظوری نداشتم" و "حواسم نبود"های بعدش هم هیچ گاه،هیچ چیز، مخصوصا قلب شکسته ی او را،درست نمی کند!

پس بیایید یک بار برای همیشه هنر حرف زدن، وقبل از آن، فکر کردن را بیاموزیم و به عمل نه چندان پسندیده و جذاب کلمه پرانی،پایان دهیم!