جزیره‌ی بی‌انتها: قشم

ما با خودمان فکر کرده‌بودیم حالا که در زمستان نرفتیم قشم، دو روز و نصفی تعطیلات عید فطر را که اواخر فروردین است و خلوتتر است میرویم قشم و استراحت میکنیم و یک سفر کوتاه و ارزان خواهیم داشت ولی زهی خیال خوش‌ :) سفری کوتاه و خوش ولی گران در انتظارمان بود.

روستای گامبرون
روستای گامبرون

زیبایی قشم این بود که هم طبیعت کم‌نظیری داشت: جنگل دریایی و دریا و دلفین و جاده ساحلی و دره‌های طبیعی مثل چاهکو و ستارگان، هم غذای دریایی فوق‌العاده، هم شهر و بازار و مرکز خرید و هم مکان‌های تاریخی مثل قلعه پرتغالی‌ها.

جنگل‌های حرا و قایق سواری وسط جنگل و تازه دیدن دلفین‌های کوچک چنان هیجان‌انگیز بود که هنوز هم فکر میکنم خواب بود. بله ما برای دیدن دلفین به جزیره هنگام نرفتیم بلکه جای نیم ساعت گردش در جنگل حرا با پرداخت هزینه‌ای بیشتر، حدود یک ساعت آن‌جا چرخیدیم و راهنما ما را برد در منطقه‌ای از حرا که دلفین هم دارد و چندین دلفین کوچک و زیبا دیدیم. همراهان ما در قایق یک زوج جوان دیگر بودند که صبح رفته‌بودند هنگام و آن‌جا نتوانسته بودند دلفین بودند و نگران بودند در حرا هم دلفین نبینند که خوشبختانه دلفین‌ها را دیدیم. با این حال فکر میکنم یک ساعت قایق سواری ارزش این را داشت که حتی دلفین هم نبینیم :)

ساعتی که ما به جنگل حرای سهیلی رفتیم در زمانی بود که آب داشت بالا می‌آمد و توانستیم با قایق در مسیر زیبایی بگردیم که دو طرف مسیر جنگلی است و در زمان پایین آمدن آب تبدیل به باتلاق میشود. ما شانسی آن زمان آن جا بودیم ولی اگر میخواهید به حرا بروید حتما از محلی‌ها پرس و جو کنید و زمان بالا آمدن آب به آن‌جا بروید.

جنگل حرای سهیلی
جنگل حرای سهیلی

چند فروشگاه در کنار مجموعه جنگل‌ حرای سهیلی هست که عطر و لوازم آرایش خارجی دارند و میتونید با قیمت خیلی مناسب ازشون خرید کنید. ما عطری رو که قیمتش حدود ۱۰ میلیون هست فقط ۹۵۰ هزار تومان خریدیم فقط چون سری عطر خراب شده بود و در فروشگاه‌های معتبر قابل فروش نبود و فروشنده تونسته بود با قیمت خیلی پایین از امارات بیاره. الان هم بعد دو هفته مصرف میتونم بگم واقعا اصله و بوی واقعی و ماندگاری داره.



دومین زیبایی طبیعی جزیره قشم، دره‌هایی است که بر اثر فرسایش سنگ‌های رسوبی در مناطق مختلفی از قشم شکل‌گرفته‌اند و امروزه جزء ژئوپارک قشم محسوب میشوند. دره چاهکو، دره ستارگان و دره تندیس ازین مجموعه هستند. ما فقط چاهکو رو دیدیم چون از نظر ویژگی طبیعی هر سه منطقه یکسان هستند و با پرسش از مردم محلی و مطالعه‌ی نظرات در گوگل مپ به این نتیجه رسیدیم که چاهکو از همه زیباتره. و واقعا هم زیبا و فوق‌العاده بود. اگر به دیدن مناظر طبیعی علاقه دارید و امکان حدود نیم ساعت پیاده‌روی ( یک ربع رفت و یک ربع برگشت) رو دارید حتما چاهکو رو ببینید.

دره چاهکو
دره چاهکو

اگر اهل آواز خوندن هستید حتما به چاهکو سر بزنید. هم صدا خیلی خوب میپیچه و هم آدما استقبال میکنن و ممکنه باهاتون همراهی هم بکنند و همخوانی کنید.



محل اقامت ما روستای گامبرون بود و از محل سکونت ما سه دقیقه پیاده تا ساحل راه بود. ساحل روستای گامبرون هم ساحل بسیار تمیز و زیبایی هست چون اون منطقه به نسبت بقیه‌ی قشم هنوز زیاد شناخته شده و توریستی نیست. ساحل پر از صدف‌های زیبا هم هست که میتونید جمع کنید.

غروب در ساحل گامبرون به زیبایی ساحل لافت نیست ولی باز هم کمی نور خورشید موقع غروب روی ساحل میفته و صحنه‌ی زیبایی رو میسازه.

غروب در ساحل گامبرون
غروب در ساحل گامبرون

توی محوطه‌ی روستای گامبرون و در نزدیکی ساحل سگ ولگرد زیاد هست و در مواجهه با سگ‌ها دو تا اتفاق جالب برای ما رخ داد. اول اینکه دو تا از این سگ‌های ولگرد، در عصر روز اول ما رو در کافه‌ای دم ساحل دیدند که با صاحبان اون کافه دوست بودند، ساعتی بعد وقتی ما میخواستیم از ساحل بریم به محل اقامتمون، چنتا سگ ولگرد دیگه بخاطر اینکه غریبه بودیم و وارد محوطه اونا شده بودیم میخواستند بهمون حمله کنند که یکی از اون سگ‌های دم کافه ما رو دید و جلوی بقیه سگ‌ها ایستاد و پارس کرد و ما رو تا دم خونه همراهی کرد تا هیچ سگی اذیتمون نکنه. روز بعدش هم وقتی رفتیم ساحل و دو ساعتی اونجا بودیم دور و برمون میچرخید و اگر حتی آدم غریبه میومد براش پارس میکرد که نزدیک ما نشه. سگ‌های دیگه هم دیگه کاری با ما نداشتند چون فهمیده بودند در پناه اون دو تا سگ هستیم. دومین اتفاق این بود که شب دوم وقتی از ساحل برمیگشتیم محل اقامتمون، یک بچه سگ اومد سمتمون و خب چون بچه بود نترسیدیم و فکر کردیم اومده بازی کنه ولی هی دنبالمون اومد و اول شال من رو به دندون گرفت و بعد پیراهنم رو و بعد من برای اینکه ولم کنه زیراندازمون رو دادم بهش و به دندون گرفت و بعد چند ثانیه برگشت. ما واقعا ترسیده بودیم چون بچه بود و حتی دندونش نمیتونست من رو گاز بگیره ولی ولمون هم نمیکرد و نمیدونستیم چه کنیم! یک خانوم از اهالی روستا که اتفاقی اومده بود بیرون ما رو دید و گفت گشنه است و خواست یه سنگی پرت کنه که توله سگ به هوای اون از ما دور بشه ولی من ترسیدم بفهمه غذا نیست و بدتر بشه و گفتم بذار بیسکوییت بهش بدیم. چنتا بیسکوییت های‌بای داشتیم براش انداختیم و توله‌ی بیچاره انقدر گشنه بود که وایساد بیسکوییت خورد و ما هم از خانومه تشکر کردیم و با بیشترین سرعت ممکن فرار کردیم و خب زیراندازمون رو هم از دست دادیم... ولی سگ بیچاره خیلی گرسنه بود و خیلی دلم براش سوخت. اونجا پر از سگ‌های بزرگی بود که هیچ کدوم لاغر و گرسنه نبودند و نمیدونم چرا اصلا این بچه با وجود اینقدر کوچکی هنوز پیش مادرش نبود.



خرابه‌ای که از قلعه‌ی پرتغالی‌ها در خود شهر قشم باقی مانده هم برای علاقه‌مندان تاریخ و مکان‌های تاریخی ارزش دیدن داره. خرابه‌ی دیگری هم از قلعه در جزیره‌ی هرمز هست که ما چون هرمز نرفتیم اونو ندیدیم.

قلعه پرتغالی‌ها در شهر قشم
قلعه پرتغالی‌ها در شهر قشم




از نظر غذایی میتونین خوشمزه‌ترین غذاهای دریایی رو در قشم بخورید اما خب قیمت‌ها اصلا ارزون نیست و تفاوتی با شهر تهران نداره. اگر بخواهید ارزون‌تر غذا بخورید باید خودتون غذا درست کنید که باز هم با توجه به دسترسی به میگو و ماهی‌های متنوع تازه بسیار خوشمزه خواهد بود.

ما در محل اقامتمون امکان آشپزی نداشتیم و خب رفته بودیم که استراحت کنیم، پس بخش مهمی از هزینه‌ی سفرمون بابت غذاهایی بود که خوردیم و خب من شخصا از این خرج اصلا ناراحت نیستم چون در هر وعده غذایی خوشمزه‌تر از وعده‌ی قبل خوردم و خوشمزه‌ترین میگوی عمرم رو هم در شهر طبل و در یک بومگردی خانوداگی خوردم که مادر خانواده غذاهاشون رو درست میکرد. (بومگردی علیشاهی)

برای انتخاب رستوران هم دو تا کار انجام دادیم، اول از دوستانمون که تازگی به قشم رفته بودند سوال کردیم و بعد توی گوگل مپ جاهای مختلفی رو سرچ کردیم و با جمع‌بندی این دو دسته اطلاعات در رستوران سی‌رول در قشم، رستوران ناخدا علی صالح در سهیلی، بومگردی علیشاهی در طبل و رستوران خورسند در بندرعباس، چهار وعده‌ی غذایی بسیار خوشمزه رو تجربه کردیم.

مشکل اصلی من در تمام این وعده‌ها این بود که اهالی قشم مطلقا با خوردن دوغ یا ماست همراه ماهی و غذای دریایی مشکل داشتند و حتی نمیشد جلوشون بپرسی ماست دارید یا نه! بابا شاید اصلا من خواستم سردیم بشه :))) خواستن ماست شبیه فحش بود براشون. ماهی و میگو فقط با خرما و ارده که از حق نگذرم خرماهاشون هم خوشمزه و دلچسب بود.

میگو در بومگردی علیشاهی
میگو در بومگردی علیشاهی

جنوبی‌ها بیشتر برنج هندی میخورند و ما انتظار نداشتیم که بتوانیم برنج خوبی بخوریم چون عموما برنج‌های هندیی که دیدیم خوب نبوده یا حداقل خوب طبخ نشده بودند. اما در جاهایی که غذا خوردیم برنج هندی درجه یک استفاده میکردند و برنج رو خوب هم پخته بودند و من شخصا نظرم درباره برنج خارجی تغییر کرد. هرچند عطر و طعم برنج طارم و هاشمی رو نداره ولی واقعا خوشمزه بود.

قلیه ماهی و میگو در رستوران سی‌رول
قلیه ماهی و میگو در رستوران سی‌رول

ما قصد داشتیم ساندویچ کوسه رو هم امتحان کنیم ولی متاسفانه سخت پیدا میشد و نتونستیم تجربه‌اش کنیم اما ماهی مرکب رو که خیلی تعریفش رو میکنند امتحان کردیم و من زیاد خوشم نیومد. بافتش اصلا شبیه ماهی نبود. عجیب بود. ولی به امتحانش می‌ارزید.

ماهی سرخ شده رستوران ناخدا علی صالح
ماهی سرخ شده رستوران ناخدا علی صالح

یادم نیست این ماهی چی بود چون رستوران هرروز ماهی تازه‌ای که صید شده بود رو درست میکرد و یک ماهی یکسان نبود.



ما خرید نکردیم و در بازارهای قشم نگشتیم ولی خب در حد محدودی که دیدم قیمت لوازم آرایشی و بهداشتی و خوراکی‌های خارجی در لار هم همون قیمت هست.

من خیلی دوست داشتم که بازار سنتی و قدیمی قشم رو ببینم ولی فرصت نشد.



مشکل اصلی ما در قشم رفت و آمد بود. ما ماشین شخصی نداشتیم و گواهینامه هم نداشتیم که بتونیم ماشین کرایه کنیم؛ مجبور بودیم دائم اسنپ بگیریم یا با راننده‌هایی که از طریق اسنپ شناخته بودیم هماهنگ کنیم و خوشبختانه با راننده‌های خوش رفتار و متعهدی همسفر شدیم ولی خب قیمت این خدمت در قشم واقعا گران بود. قشم جزیره‌ی وسیعیه و از شرقش که خود شهر قشم هست تا غربی‌ترین منطقه‌ی مسکونی جزیره حدود ۱:۳۰ تا ۲ ساعت راهه و هیچ وسیله‌ی حمل و نقل عمومیی بین شهرها و روستاهای مختلفش نداره. خصوصا که فرودگاه هم تا شهرها و روستاهای محل سکونت مسافران فاصله دارد و مسافری که با هواپیما به قشم برود یا مثل ما ماشین نداشته باشد حتما دچار مشکل زیادی خواهد شد.

هزینه‌ی سفر سه روزه‌ی ما در فروردین ماه ۱۴۰۳ به قشم تقریبا معادل هزینه‌ی سفر ۶ روزه‌مان در بهمن ۱۴۰۲ به شیراز شد.



برای انتخاب محل اقامت در جزیره قشم چند هتل هست، اقامتگاه‌های سنتی هست و خانه‌ها و آپارتمان‌هایی که میتوانید بصورت دربست کرایه کنید. همچنین پارک‌ها و مناطق حفاظت‌شده‌ای هست که بتوانید کمپ کنید.

قیمت‌ها بازه‌ی مختلفی دارند و از محل اقامت لوکس و گران تا ارزان‌ترین اقامتگاه‌ها و خانه‌ها و حتی کمپ در دسترس هستند. هرچند در کل تعداد محلهای اقامت در قشم به نسبت مسافرین به نظرم کم است.

برخی از اقامتگاه‌های سنتی در روستاهای جزیره هستند که دستشویی و حمامشان عمومی است و اگر این موضوع چنانچه برای ما مهم بود، برایتان مهم است حتما باید موقع رزرو جا دقت کنید.

همچنین با توجه به وسعت جزیره، اگر مدت سفرتان کوتاه است حتما برنامه‌ریزی کنید که کجا میخواهید بروید و محل اقامتتان را در نزدیکی مقاصد سفرتان انتخاب کنید.

مشکل دیگری که من در سفر داشتم این بود که کیفیت آب خیلی بد بود، برای آشامیدن که حتما باید آب معدنی بگیرید اما موقع شست‌وشوی ظرف هم همیشه لزج بود و البته پوست بدن من بعد از حمام دچار خارش شد و زیر ناخن‌های دستم پوست پوست شد در حالیکه من اصلا پوست خیلی حساسی ندارم.

ساحل بندرعباس
ساحل بندرعباس

اما حنا، جای جای جزیره‌ی قشم زنان هنرمندی هستند که براتون زیباترین طرح‌های حنا رو میذارن. حنایی که در هردو عکس میبیند رو یکی از اعضای خانواده‌ی بومگردی علیشاهی برای من گذاشت. خانم جوانی که تقریبا هم سن خودم بود و ظرافت و دقت کاریش کم‌نظیر بود. هم طرح‌های شلوغ داشت و هم خلوت. برخی رو خودش طراحی کرده بود و برخی رو از اینترنت برداشته بود. ما همچنین یک بسته حنا هم از فروشگاهی داخل رستوران ناخدا علی صالح خریدیم که خودمون تمرین کنیم و هردو حنا با کیفیت و خوش‌رنگ بود.

ساحل بندرعباس
ساحل بندرعباس

قشم زیبا و آرام بود. دل‌پسند و دل‌چسب برای یک سفر.

غم‌انگیزترین نکته اما این بود که با وجود منطقه آزاد تجاری بودن، رشد و پیشرفت جزیره آن‌چنان که انتظار میرفت نبود. افراد مختلف با دیدگاه‌های مختلف هم دیدگاه‌ها و نظرات متعددی در این مورد دارند که در این مجال نمیگنجد...

پایان.