آتش پاک کننده !
انسان در طول مدت حیات خود همواره کوشیده تا دلیلی برای موجه ساختن سختی های روزگار پیدا کند چرا که توان قبول کردن این حقیقت را نداشته است که بیهوده رنج کشیده و رنجی که برده بی پاداش است. لذا با جمله ها و امثالی همچو " پس از هر سختی آسانی است" ، " در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سفید است " ، "بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آید" و... ، تلاش نموده تا آسان تر با سختی ها دست و پنچه نرم کند.
و اما واقعیت چیست؟!
از نقطه نظر من، موضوع آتش پاک کننده می توانند حقیقت داشته باشد. آتشی که باید برای مدتی به جان و زندگی آدمی بی افتد تا وجود انسان را خالص تر کرده و گوهر وجود او را درخشنده تر نمایان سازد.آتشی که روح انسان را سیقل داده و وجودش را پاک کند و او را به حد کمال برساند. سختی ها و دشواری های روزگار می توانند حکم این آتش را برای ما داشته باشند.
اکنون سوالی پیش می آید. اینکه چرا میلیون ها انسان در سرتاسر جهان دچار سختی و مشقت های فراوان هستند؛ اما بیشترشان در کمال ضعف و ناتوانی از این دنیا می روند بدون آن که رشد و پیشرفتی و یا دست آورد خاصی داشته باشند؟چرا این همه سختی و بدبختی همچمو آتشی که ذکر شد روح آنان را خالص تر نکرده و باعث شکوفایی نفس آنان نشده است؟
عموم مشکلات و دشواری های بشر منبع یکسانی دارند.انسان ذاتا راحتی و آسایشی که در دسترس است را انتخاب کرده و یا مقاومتی فرسایشی را دربرابر مشکلات پیش میگیرد. این راه حل ها یا لذایذ زودگذر و مُسکن های موقتی هستند و یا طبیعتی دفاعی دارند به گونه ای که انسان صرفا از مشکلات خویش فرار می کند به جای آن که با آنان رودرو شود و به حل آنان بپردازد. چرا که او حاضر نیست حاشیه امن خود را ترک کرده و یا خوشی های خود را به تعویق بی اندازد.نتیجه آن می شود که این رویکرد ها خود به مرور زمان باعث افزایش سختی ها شده و موجب میشود که انسان در دور باطلی گیر بیافتد که دوباره و دوباره برای آدمی مشقت بیشتری به بار خواهد آورد.
فکر می کنم که فقط آن گونه از چالش هارا میتوان "آتش پاک کننده " نامید که خود خواسته باشند و انسان آنان را کاملا عاقلانه و از روی دانسته انتخاب کرده باشد و ناشی از جبر روزگار نبوده باشند.به هر حال در دنیای واقعی نیز آهن با هر نوع آتشی از سنگ آهن استخراج نمیشود و نیازمند عملیات پیچیده تری است.
یک جمله کلیشه ای معروفی وجود دارد که میگوید: هوشمندانه تر کار کنید نه سخت تر. من میگویم هوشمندانه ترین کار این است که هم اکنون سخت کار کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب «بیلیارد در ساعت نه و نیم»
مطلبی دیگر از این انتشارات
وقتی خواندن باعث دویدن بیشتر می شود !
مطلبی دیگر از این انتشارات
بچه که بودم عاشق جاهای شلوغ بودم...