poet
باران بی رمق در باد بهاری ...
I
باران را در شهر های ساحلی دوست دارند . در بیابان مقدس است . در کوه ترسناک . اما باران بی رمق در باد بهاری , کوه را به وجد می اورد . بیابان را به رقص , ساحل را به کجای خیال ها... در خیال خود بود و اهسته خیابان را می گذشت . بی حرف و جای پا . کوچه را پیچید به درون و بعداز دیوار پیچک پوش , درها را شمرد . یک . دو . سه . چهار . خودش است . چهارمین در پس از پیچک بی حوصله . منزل اوست . کسی که او را بیدار کرد . نه از خواب , از بیداری . در زد و کسی باز نکرد . شاید نشانی درست . زمان به موقع و دق الباب بی صبر . اما کسی نیامد . پسرک پشت در نشست . سنگفرش را شمرد . عادت شمردن برای او تسکین انتظار بود . ساعت گذشت و ماه به کوچه پا گذاشت . سوسوی تیر برق چوبی , فضا را از نور و تاریکی مبرا میکرد . نیامد . پسرک بازگشت اما جایی برای رفتن نداشت . اصلا دنبال کسی نبود. کسی که فقط یک نفر را میشناسد , دنبال کسی نمیگردد . نه هراسی , نه ابهامی. بی هیچ حسی شب کوچه ها را گز میکرد . کمی جلو تر گربه ای بود. همچو او. تنها و بی کس. کودک اندیشید که کدامشان تنها ترند ؟ گربه ای چند روزه که ماده گربه او را رها کرده؟ یا پسری ده ساله که همگان او را فراموش کردند؟ اری , گویی در هیچ خاطری نشانی از این کودک نیست. به راستی هیچگاه سوال های حقیقی پاسخی ندارند. رفت , اما این رفتن چندان دوامی نداشت. گرسنه بود.پولی نداشت . چه دنیایی ! گرسنه ای که چون تکه کاغذی مزین به چند مهر و عدد ندارد, باید گرسنه بماند و هیچ کس خرده ای به خود نمیگیرد. گویی کاملا توجیه کننده ست که فقدان تکه کاغذ مزین , دلیل مناسبی برای گرسنگی ست . ایستگاهی نه چندان پر رونق , تنها سقف کودک شد , در برابر نامهربانی اسمان . باران بی رمق در باد بهاری بارید. مگر اسمان نمیبیند که کودک تنهاست؟ گرسنه؟ بی کس؟ بی سقف ؟ پس برای چه بارید؟ چه پاسخی... هر پاسخ خود سوالی ست بر تمامی تردید ها... ایستگاه کوچک بود. تنها سقفی بر سرِ نشیمنگاهی معذب .
II
عادت شمارش , تسکین خاطر کودک بود , بر رنج انتظار ... انتظار برای چیست ؟ مطلوبی که نیست , هیچگاه نخواهد امد . اما کودک شمرد. تا صبح شمرد . قطرات باران را ... یک , دو , سه , چهار ...
سینا
4 تیر ماه 00
مطلبی دیگر از این انتشارات
یکبار هم عنوان نداشته باشد خب!!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
وقتی رزماری ها خشک می شوند
مطلبی دیگر از این انتشارات
پنج نکته طلایی برای مدیریت پنل گفتوگو؛ فراتر از یک مجری