خدا شکل خودتان است!!؟؟

تصورم از خدا
تصورم از خدا


یادم نمی آید دقیقا چند سالمان بود.من و خواهرم!


گفت:به نظر تو خدا چه شکلیه؟


گفتم :خب به نظر تو چه شکلیه؟


گفت شکل ابر!


گفتم :خب تمام ابرهای آسمان خدا هستند!؟


گفت:نه خب!آنکه از همه بزرگتر است.آنکه از همه سفیدتر است!


گفت میدانی به نظر من وقتی باران میبارد خدا عرق میریزد!یعنی از کار کردن زیاد خیس عرق میشود!


گفتم :خدا که کار نمیکند!خدا مینشیند روی تخت پادشاهی اش انگور میخورد و دو فرشته بادش میزنند!


گفت:ساده ای هاااا!خب فکر میکنی اینهمه بچه که به دنیا میاد کی میسازتشون؟خب خدا گل درست میکند و بعد شکل میدهد و بعد میگذارد توی دل مامانها و به دنیا میفرستدشان!


گفتم:ولی خدا شبیه پادشاه هاست!یه پادشاه قد بلند با ریش و موی بلند و مجعد!


گفتم:خدا هیچ کاری نمیکند فقط دستور می دهد و پای آرزوهای ما را امضا میکند!مثلا یادت هست آرزو میکردم عروسک سخنگو با پستونک و شیشه شیر داشته باشم؟؟؟


گفت :خب آقاجون سر ماه نشده برایت خرید که!


گفتم :خب !شبها دعا میکردم و فرشته ی مسئول آرزوهای دختر بچه ها یادداشتشان میکرد!


بعد که خدا ناهارش را خورده بود و چرت ظهرگاهی اش را زده بود و سرحال شده بود ؛فرشته، آرزویم را برای خدا خوانده بود!خدا هم سر تکان داده بود به نشانه ی تآیید و آقاجان را هل داده بود سمت مغازه ی آقا شیرزاد!


اما پدرم میگفت:خدا شکل خودتان است!!


راستی خدا چه شکلی است؟؟؟


یک پاورقی اینجا اضافه کنم !


من از احادیث ودیدگاه مذهبی در مورد خدا خبر دارم .من فقط میخواهم تصور کودکی یا الانتان از خدا را بگویید!البته اگر دوست داشتید.


نا گفته نماند من هنوز هم چسبیده به باور کودکیهام و قصد رها کردنش را هم ندارم!


آسیه محمودی




تصور خواهرم از خدا
تصور خواهرم از خدا