داستان او...!

زندگی،و اما زنده‌گی!

در ابتدا بیایید نگاه از این زاویه کنیم:

فیلم چیست؟ به نمایش درآوردن داستان (مستند هم نوعی فیلم است که براساس داستان واقعی ساخته شده)

پس داستان چیست؟ حل کردن مشکل. اصلا دقت کنید همه رمان ها و فیلم ها حتی زندگینامه,تاریخی, مستند حیات وحش یا مهندسی,.. به نوعی با مشکلی سر و کله میزنند,کل قضیه این است که مشکلی ایجاد شده و کاراکترهای آن درحال جنگ و حل مشکلات هستند که درنهایت حل میشود یا نمیشود یا نیمه حل میشود یا با فداکاری و خسارات فراوان حل میشود.مثلا: حتی اگر دقت کنید فیلم هایی که از استیو جابز ساخته اند هم همینطوراند جابز نمیتوانست یکجا بماند و این وضع را تحمل کند,بنظرم شاید میلیون ها دلار هم به او میدادند باز سرش میخارید برای تکنولوژی و نوآوری.

چرا از بچگی شنیدن داستان برای ادم ها جذاب است؟ چون مغز ما به گونه ای است که نمیتواند یک کار را ناتمام بگذارد اگر کاری نصفه و حل نشده بماند همش آزارمان میدهد و به خود خوری میفتیم برای همین در کلافگی و شلوغی ذهن پیشنهاد میکنند هرچی در ذهنمان است روی کاغذ پیاده کنیم تا قسمتی از ذهن درگیر این نباشد که مبادا فلان کار را فراموش یکند و میداند که در جایی ذخیره شده و اکنون میتواند تمرکز کامل داشته باشد، ختی اگر دقت کنید در سریالی که خسته کننده که جذاب نیست(چون میتوان ادامه اش را پیش بینی کرد و میدانیم اخرش چطور قراره تموم شه و تکراری است) اما باز تمایل داریم داستانش را بفهمیم که آخرش چطور قراره تموم شه و جزو کارهای نیمه کاره نشه!


زندگیتان در بهترین حالت هم باشد بعد از مدتی روزمرگی به سراعتان آمد پرسیدند زندگی در چگونه است؟ یحتمل بگویید: حوصله بر/چندان جالب نیس؛ قرنطینه های کرونا نشان داد استراحت,خواب,فیلم دیدن,وقت گذاشتن برای آشپزی و غذا های خوشمزه,... باز اونی نیست که میخواییم! در این لحظه یاد نصحیت لقمان به پسرش افتادم?

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد:
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد .
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است .
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست .

قبلا این را خوانده بودم جالب هم بنظرم آمده بود,اما امروز بهتر درکش میکنم یک لایه عمیق تر


هیچکس فیلمی از آسایش و آرامش تکراری یک مولتی میلیاردر که زندگی یکنواخت حتی در خوشی دارد را بعد مدتی حوصله اش نمیکشد که تماشا کند چون تنوع و هیجانی ندارد و همه انتهایش را میداند که مثل اولش است(برخلاف این سریالی با امتیاز بالا مثل Shameless را که خانواده ای غرق مشکلات است را کلی بیننده دارد که نه فصل برایش ساخته شده) حتی دقت کنید شعار بهترین رژیم های غذایی متنوع ترین مواد را دربرگیرد.

راستی فیلم Green Knight هم بسیار قابل تامل است و نقد و بررسی آن از خودش جالبتر!

خلاصه داستان: گاوین (Dev Patel) خواهرزاده‌ی شاه آرتور نامدار، فردی از خانواده‌ی سلطنتی است که تاکنون جز خوشگذرانی کار دیگری را انجام نداده و برای خود هیچ افتخاری را کسب نکرده است. در روز تولد مسیح، شاه آرتور (Sean Harris) از او می‌خواهد که داستانش را تعریف کند. اما گاوین که تاکنون هیچ دلاوری از خود نشان نداده است شرمسار می‌شود.
در همین هنگام مادر او (Sarita Choudhury) که ساحره‌ای قدرتمند است برای اینکه فرزندش را به لیاقت برساند و او را به‌عنوان جانشینی برای آرتور، به دیگران بشناساند، جادویی را تربیت می‌دهد و شوالیه‌ای نیمه درخت را به مهمانی پادشاه می‌فرستد. شوالیه‌ سبز از حضار می‌خواهد که ضربتی بر او وارد کنند. گاوین داوطلب می‌شود و سر او را از بدن جدا می‌کند، اما بعد از مدتی این شوالیه زنده می‌شود و با گاوین یک بازی را شروع می‌کند و بنا می‌شود که سال دیگر و در روز تولد مسیح گاوین به دیدار او برود تا که شوالیه سبز بر او ضربتی بزند.

پیامی که من از این فیلم گرفتم: در زندگی برای خود داستانی بیافرینید و شرافتمندانه زندگی کنید,معنا و هدف زندگیتان را بدانید.



از شما بپرسند داستان زندگیتان چیست؟ در جواب چه خواهید گفت؟ فرض کنید زندگیتان داستان یک کتابی است در قسمت مقدمه چه خواهید نوشت؟ یا فیلم شما را ساخته اند,در قسمت خلاصه داستان که هر فیلمی دارد چه مینویسید؟ (از شما دستاوردهایتان را نمیخواهم مثلا:از زندگی راضی بودم,راحت زندگی کردم,...)چیزی که بشود در خلاصه داستان نوشت. شاید بهتر باشدابتدا به این سوال پاسخ دهید تا راحتر بتوانید بیندیشید "زندگیتان اگر فیلم یا کتاب بود نامش چه میگذاشتید؟"

در آخر از ما بپرسند چه کردید؟ بگوییم:هیچ,مثل همگان! بازی کردیم,مدرسه رفتیم,کار کردیم,فرزندمان را بزرگ کردیم,پیر شدیم الانم در خدمتتونیم!!! (از این زندگی قرار بود سریال بسازند کدام قسمتش جذاب است)

حال آیا ما فقط گذر عمر کردیم که زنده‌گی کرده باشیم یعنی امروز را فقط زنده باشیم تا فردا را بگذرانیم؟!

یا هدفی برای داستان زندگی داریم که ما را با آن بشناسند



دیدید بعضی ها چطور خاطره ای ساده را جذاب بیان میکنند,آدم دلش میخواهد بشیند و او مدام برایش خاطره تعریف کند؛فیلم هم مثل خاطره هرچقدر آب و تاب دهی جذاب تر میشود.شاید داستان زندگیمان مجموعه ای از خاطره ها است شاید قضیه ای است زندگی اش همان خاطره بلندش است شاید هم...

کاش یک تکلیف اجباری بود مانند تکالیف دوران مدرسه, که در انتهای کار هرکسی باید یک گزارش تا به یک ثانیه مانده قبل مرگش از زندگی خودش ارائه دهد,یعنی کتاب رمان خودش را می نوشت.اصلا مهم نبود هنر و مهارت قلم نویسندگیش برای انسجام و گیرایی داستان, بلکه فقط محتوای خود کتاب بود؛ که مهم بود.

داستانی بود که هرکسی آنرا می خواند به وجد می آمد و میگفت ای کاش تموم نمیشد مانند زمانی که در کتاب جزء از کل ادی رو به جسپر کرد و گفت:

. . . همیشه از تو و پدرت متنفر بودم در حالی که مجبور بودم نقش بازی کنم و تحملتان کنم, اما یجورایی در کنار شما بودن برایم مثل داستان بود,داستانی که هنوز تموم نشده زمانی هم که پیش شما ها نبودم حس میکردم انگار بخشی از داستان را از دست دادم . . .

آری,همانطور که میگفتم نه داستانی که یک روز با اون بودم یک روز با دیگری؛امروز اینستا را گشتم,پستم چرا کمتر از قبلی لایک خورد؛بعد پرسند این فصل از کتاب راجع چه بود؟ امروز اینهارا لایک کرد,دو تا پست نگاه کرد منتظر کامنت و فالوبک دیگری ماند. نه! نه از این چرت و پرت ها.

یا حتی زندگی پر از خوشی و خرم,شادمانی و آسودگی که یکنواخت است هم حوصله سر بر است.زندگی فراز و نشیب میخواهد

استیو جابز:
اگر خوشبختی را برای یک ساعت می خواهید، چرت بزنید.
اگر خوشبختی را برای یک روز می خواهید، به پیک نیک بروید.
اگر خوشبختی را برای یک هفته می خواهید، به تعطیلات بروید.
اگر خوشبختی را برای یک ماه می خواهید، ازدواج کنید.
اگر خوشبختی را برای یک سال می خواهید، ثروت به ارث ببرید.
اگر خوشبختی را برای یک عمر می خواهید،
یاد بگیرید کاری را که انجام می دهید دوست داشته باشید

بعضی داستان ها از همان بدو تولد آن فرد شروع مشود تا انتهای عمرش،بعضی دیگر قسمتی از زندگی فرد را در بر میگرد.

حال داستان زندگی شما از کجا شروع میشود؟


«از زندگی چی میخوای؟ به چی میخوای برسی؟»




زندگی یعنی هیایو،تکاپو زندگی یعنی شب نو،یعنی روز نو اندیشه های نو زندگی یعنی غم نو،شادی نو بینش نو؛زندگی باید سراسر تازگی باشد. زندگی همچون آب است،آب اگر راکد بماند,چهره اش افسرده میشود.

همسو و رها در جریان آب
همسو و رها در جریان آب


?راستی آب هرگز آبشار را از پایین به بالا نرفته،نباید درگیر گذشته ماند, در حال زندگی کنید.?