دوست دارم همه ببینند ترجمه حرفهای تا چه حد با چیزی که از ترجمه میشناسیم متفاوت است.
فنسابینگ یا زیرنویس آماتوری چیست؟ چطور زیرنویس خوب را از بد تشخیص دهیم؟
امکان ندارد تا به حال فیلمی را با زیرنویس ندیده باشید، امکان ندارد تا به حال برای هماهنگکردن زمانبندی با زیرنویس سروکله نزده باشید و بهاحتمال زیاد تا به حال اسمهای تکراری زیادی در زیرنویسهای فیلمها و سریالهای خود دیده باشید. در این مطلب قصد دارم کمی بیشتر با زیرنویس و فضای ترجمه زیرنویس فارسی آشنایتان کنم؛ شاید بعد از خواندن این مطلب، با دیدی بازتر به زیرنویسهایی که دانلود و استفاده میکنید، نگاه کردید و شاید بهتر توانستید خوب را از بد و خوب را از بهتر تشخیص دهید.
زیرنویس آماتوری و فنسابینگ
با جرأت میتوانم بگویم که ۹۹.۹۹ درصد از زیرنویسهای فیلم و سریالی که تا به حال دیدهاید آماتوری و به اصطلاح فنساب بودهاند؛ دلیل این که نمیگویم ۱۰۰ برای این است که شاید در میان چیزی باشد که ندیده باشم!
شاید این سؤال برایتان ایجاد شده باشد که زیرنویس آماتوری با زیرنویس حرفهای چه تفاوتهایی دارد و چرا اصلا به این قبیل زیرنویسها آماتوری میگویند.
یکی از ویژگیهایی که بیشتر زیرنویسهای آماتوری دارند این است که تولیدکننده آنها برای سرگرمی و صرفاً داوطلبانه آنها را ایجاد و در دسترس عموم قرار میدهد.
ویژگی دیگر این نوع از زیرنویسها، مواردی نظیر رنگبندی و استفاده از توضیحات اضافه است؛ یعنی اگر زیرنویسی دیدید که در آن خروارها توضیح اضافه آورده شده بود و با رنگهای مختلف تزئین شده بود، میتوانید با اطمینان ۹۹ درصدی بگویید که زیرنویس بهشکل داوطلبانه تولید و بهاصطلاح فنساب است.
ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که زیرنویسهای آماتوری و فنساب لزوماً بیکیفیت و بد نیستند؛ اما این زیرنویسها معمولاً توسط کسانی تولید میشوند که بهطور رسمی آموزش ندیدهاند.
هویت فنسابها هم عموماً مشخص نیست و فرد معمولاً با نام مستعار اقدام به تولید زیرنویس میکند. شاید مهمترین ویژگی فنی فنسابها در مقایسه با زیرنویسهای حرفهای، روند غریزیبودن ترجمه باشد؛ همان طور که کمی قبلتر گفتیم، این مترجمان آموزش رسمی ندیدهاند و بیشترشان بر اساس علاقه، اهدافی نظیر یادگیری زبان و در برخی موارد انگیزه مالی به این کار مشغول هستند. آنها عادت کردند که هر چیزی که به ذهنشان میآید را بنویسند و اگر ازشان بپرسید، چرا اینجا، از این معادل استفاده کردید یا چرا این ساختار را به کار بردید، احتمالا جواب بدهند چون «من مترجمم» و «ترجیح» دادم که این کار را بکنم.
فنسابینگ در ایران شاید بهدلیل دسترسی بهشدت آسان به فیلم و سریالهای روز دنیا، رونق خوبی داشته باشد، اما با این که سابقه ترجمه غیرحرفهای در کشورمان به بیش از ۲۰ سال قبل باز میگردد، همچنان کیفیت کارها بهبود چندانی نیافته و هر روز شاهد ایرادهای تکراری، اشتباهات متداول و رفتار غیرحرفهای در این حوزه هستیم؛ مباحثی که در ادامه به آنها خواهم پرداخت.
شایان ذکر است که مثالهایی که در این مطلب به آنها اشاره میکنم، بهصورت تصادفی انتخاب شدهاند. نکته جالب در این میان این بود که بلااستثنا، سراغ هر فیلم و سریال، هر نام و هر تیمی که رفتم، اشتباهاتی یکسان دیدم. انگار که کسی در این بین دلش پیشرفت نمیخواهد!
شخصاً در سالهای نوجوانی که فنسابینگ انجام میدادم (و همچنان هم انجام میدهم) اشتباهاتی داشتم، گاهاً آنقدر فاحش که از گفتنشان خجالت میکشم! اما سعی کردم تا امروز روزبهروز بهتر شوم، روزبهروز حرفهایتر عمل کنم و روزبهروز اشتباهات گذشته را کمتر کنم، موضوعی که در حوزه ترجمه آماتوری اطرافم اصلا نمیبینم!
چطور بفهمیم یک زیرنویس خوب است؟
اشکال عمدهای که زیرنویسهای آماتوری دارند این است مترجم یاعلی میگوید و کار را آغاز میکند. یکی از تفاوتهای مترجمهای حرفهای و فنسابها در این است که مترجمان حرفهای پیش از آغاز کار چند سؤال حیاتی از خود میپرسند:
- برای چه کسی زیرنویس تولید میکنم؟
- برای چه هدفی زیرنویس تولید میکنم؟
- با توجه به هدف و مخاطب، چه رویکردی را در نظر بگیرم؟
چیزی که فنسابهای فارسی از حوزه ترجمه یاد گرفتهاند این است که بگویند فلان چیز را «بومیسازی کردهام»، به فلان چیز «وفادار» ماندهام، اینجا «ترجیح دادهام» که فلان معادل را به کار ببرم. در حالی که فقط چیزی از این مفاهیم شنیدهاند و واقعیت قضیه با چیزی که میدانند کیلومترها فاصله دارد.
بخواهم صادقانه بگویم، مترجمهای فیلم و سریال در ایران، آماتورهایی هستند که قصد پیشرفت ندارند! البته من تقصیر را گردن آنها نمیاندازم، علم ترجمه سابقه چندانی در ایران ندارد و تازهتازه در حال شکلگیری ستونهایش هستیم و امیدوارم روزبهروز بر کیفیت کارشان اضافه شد که البته بعید میدانم!
اما برویم سراغ اصل مطلب، چطور بفهمیم یک زیرنویس خوب است یا نه؟ در ادامه به چند تکنیک ساده اشاره میکنم که میتوان تا حدودی به این کیفیت رسید. صد البته فراموش نکنید که این یک فرمول کلی برای زیرنویسهای معمولی و در حالت عادی است.
قدم اول: جملههای زیرنویس نباید به گوش شما غریبه باشند؛ اگر کسی نوشته بود «هیچ ایدهای ندارم»، قطعاً بدانید زیرنویسکننده، صرفاً فقط یک دیکشنری دم دستش داشته؛ چرا که ایدهای ندارم تأثیر همین زیرنویسها و فنسابها روی یکدیگر است. در زیرنویس باید گفتگوها همان طوری باشد که شما در موقعیت مشابه، صحبت میکنید. البته در میان موارد استثنایی هم وجود دارد که قطعاً فرصتی برای توضیح تمام آنها نیست.
قدم دوم: در هر تعاملی، یک طرف گوینده وجود دارد و یک طرف شنونده. بین گوینده و شنونده رابطهای وجود دارد؛ مثلاً گوینده استادِ شنوده است؛ درا ین صورت نوع لحن دو طرف متفاوت است و قطعاً باید متوجه این تغییر لحن بشوید. در تصویر زیر، نمونهای از رعایت نکردن لحن را میبینید. در اینجا مکالمه بین پدر و دختر ۱۲ سالهاش شکل میگیرد. استفاده از «ملتفتی» کاملاً رابطه میان این دو شخصیت را برهم زده است. جدای از اینکه کمتر دختر ۱۲ سالهای را پیدا میکنید که این لغت در دایره واژگانش باشد، هیچ گاه در مکامله با پدرش این را نمیگوید.
یا چرا راه دور برویم، همین کلمه «پدر»! اینکه چرا کلمه پدر انتخاب درستی نیست را بر عهده خودتان میگذارم.
قدم سوم: ضعف معنایی؛ گاهی اوقات مترجم به گمان خودش از متن مبدأ فاصله میگیرد و میخواهد ترجمهای غیر از ترجمه کلمهبهکلمه ارائه کند و این موضوع با ضعف معنایی همراه میشود و مفهومی را مینویسد که در متن مبدأ وجود ندارد. انتقال این مفهوم گاهی اوقات ضعف منطقی و معنایی برای بیننده به همراه دارد. در صورتی فکر کردید یک جای کار میلنگد و جملات از لحاظ منطقی، با هم جور در نمیآیند، بدانید که زیرنویس خوبی را انتخاب نکردهاید.
قدم چهارم: ضعف دستوری؛ ضعف دستوری عموماً به خاطر جابجایی زمان افعال میشود و اشتباه بسیار رایجی هم بین مترجمهای آماتور فیلم و سریال است.
قدم پنجم: ترجمه نباید بهاصطلاح قروقاطی باشد! یادتان نرود که اگر مترجمی سیاستی انتخاب میکند که مثلاً عناصر فرهنگی مبدأ را با عناصر فرهنگی آشنا در زبان مقصد جایگزین کند، باید این کار را در تمام محصول خود (زیرنویس) انجام دهد. در صورتی که سلیقهای و دلخواه این اتفاق صورت گرفت، زیرنویس دیگری را استفاده کنید، یا حداقل آن را به کسی پیشنهاد ندهید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
او مثل دیگران عاشق نشده بود!!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : آن شرلی در گرین گیبلز
مطلبی دیگر از این انتشارات
او همانند موسیقی بی کلام بود!!!