من در برخورد با دست کجی!
دوستی داشتم که بدون داشتن نیاز مالی یا هیچ مشکل فاحشی در زندگیش، از کیف دیگران دزدی میکرد. این کار رو خیلی عادی انجام میداد و ما بعد از اینکه متوجه کارهاش شدیم، شروع کردیم به گوشه و کنایه زدن. یادمه وقتی برای یکی از همکلاسیها کادو خریده بود، یکی گفت: معلوم نیست با پول کی اینو خریده؟ و منم گفتم: ارزش این کادو اندازه پولهایی هست که از کیفت برداشته؛پس مشکلی نیست.
بابت همه اون حرفها و کارها متأسفم. چندروز پیش مقالهای خواندم که نوشته بود: کلپتومانیا یا همون جنون دزدی یک اختلال روانیه. آدمهایی که بدون داشتن نیاز مالی و فقط برای فرار از شدت استرسی که در درونشون دارن و به این دلیل که نمیتونن واکنشهاشون رو کنترل و مدیریت کنن، مبتلا به اختلال کنترل تکانه هستند.
اختلال کنترل عملکرد تکانهای خیل در اطراف ما وجود داره و ممکنه بسیاری از دوستانمون در معرضش باشن. چیزی مکه خیلی مهمه، نحوه برخورد ما و قضاوتهامونه. من در 20 سالگی به این درک نرسیده بودم که ممکنه این دست کجی غیرقابل کنترل و ناشی از یک اختلال روانی باشه. به همین دلیل خیلی راحت قضاوت کردم، ترسیدم، تهمت زدم و از دوستم فاصله گرفتم.
گاهی وقتها آگاهی حس بی نظیری به آدم میده که هیچ چیز دیگهای اون حس رو ایجاد نمیکنه. اختلال کنترل تکانه انواع مختلفی داره که عبارتند از: جنون دزدی، قمار بیمارگونه، جنون آتش افروزی، اختلال نافرمانی و اختلال انفجاری متناوب که برای توضیحات جزئیتر و دقیقترش میتونید این مقاله رو در سیمیاروم بخونید و از مشاوران متخصصش برای درمان کمک بگیرید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مادر زیبای من...
مطلبی دیگر از این انتشارات
زایندهرود مُرد از بس که جان ندارد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
شهریور و کتاب ...