روزی به پیر میکده گفتم که عمر چیست؟ _چشمی بر روی هم زد و گفت :هان !گذشت...❄
چند قانون من برای ۱۴۰۱^^
هرسال معمولا عید یا همون شروع سال جدید که میرسه. کلی برنامه ریزای فوق خفن برای سالمون میکنیم . و به خودمون قول میدیم کلی تغییرات خوب ایجاد کنیم.
البته من یه چندسالیه که برنامه ریزی نمیکنم . چون در نهایتا فاجعه به بار میارم.
ولی خب دوست دارم توی سال جدید چندتا قانون وضع کنم . و برنامه هام رو در لحظه ی خودش برنامه ریزی کنم و ربطش ندم به سال یا شنبه یا هرچیزی.
البته قانونای جدیدم میتونن ایجاد شن. ولی خب اول سال یه حس خوب تری داری کلی قانون بچینی و دهن خودتو سرویس کنی.
_اول از همه میخوام قانونام و براساس این بچینم که الان سال۱۵۰۱هست و نه کسی من و یادشه و نه کسی میدونه چجور مردم و یا کِی مردم.
_دوم براساس اینکه در هر لحظه هر تصمیمی /راه/ حس که گرفتم بهترین تصمیم /راه/حس لحظه ی خودش بوده. و غصشو نخورم.
_ سوم اگر هرجایی از عهده ام خارج شد اون قانون تا برگشت توان روانی قبل لغوه!
قانون یک: تو مهمترین فرد این بازی هستی. اگر دیدی از بازی لذت نمیبری . زمین و آدم و.... رو تغییر بده.
قانون دو : لازم نیست خاص باشی . حتی اگر معمولیه خوشحال بودی ینی برنده ای . فقط جوری باش که از هرچیزی داری خوشحال باشی و برای چیزای بهتر بجنگی.
قانون سه: خیلی سخت نگیر خیلی سخت نگیر و خیلی سخت نگیر.
قانون چهار: هرجایی دیدی کم اوردی استراحت کن.
قانون پنج: به حرف همه گوش کن ولی حرف همه برات مهم نباشه.
قانون شش: کسایی که برات اولویت ندارن رو نمیخواد تحمل کنی و هروز به بدبختیاشون گوش کنی و تو خوشیاشون نباشی.
قانون هفت : لازم نیست برا همه دل بسوزونی و اعصابت و خورد کنی.
قانون هشت: از اینکه مثل بقیه آدم خوب و کول(cool)داستان نیستی ، ناراحت نباش . سعی کن همون مزخرف خوبه ی خودت و اونایی که پیشتن باشی.و برای همون کم افرادی که پیشتن سنگ تموم بزاری از خوب بودن.
قانون نه : هیچکی تا ته راه باهات نیست . پس غصه ی آدمایی که بین راه کشیدن تو جاده ی دیگه رو نخور. و فراموششون کن.
قانون ده : بعضی آدما هم میتونن از تو خوشش نیاد پس اونا رو به کتفت بگیر .و همچنین تو از از بقیه پس اونا رو هم بازم به کتفت بگیر.
قانون مادر : این سال آخرین سالِ۱۴۰۱ِ
پ.ن:اگر تا اینجا اومدید . پیشاپیش عید خوبی داشته باشید☄
پ.ن آخر:نمرهی ۱۷ خیلی نمرهی باشخصیت، باوقار و بالغیه. یک میانهروی تلاشگره که داره عدم تعلقش به دنیای مادّی رو فریاد میزنه و با سیگار گوشهی لبش به کمالگرایان نمره بیستی میگه: «به کجا میخواید برسید؟ تهش هیچی نیست.» امیدوارم در تمام مراحل زندگیم نمرهم ۱۷ بشه.× زبانشناسِ آینده ×
مطلبی دیگر از این انتشارات
گذشته حقیقت یا خیال
مطلبی دیگر از این انتشارات
در این شهر، قیامت است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرکه ی سر پیری ام باش!!!