پس از هر سقوط، پروازِ نفسگیری در راه است... P.A
تکههای گمشده

با آخرین قطرههای خودنویسم برایت مینویسم
از تکههای گمشدهی وجودم
از حال و احوالم
که مانند نابینایی روی زمین نشسته و دستم را برای یافتنِ شکستههای وجودم میکشم
خون چکه میکند از روحم
دستم را روی زخمهایم میفشارم اما خون میرود و میرود
نایی برای ایستادن ندارم اما نفسهایم چیز دیگری میگویند
با آخرین تلاشهایشان میخواهند مرا وصله به دنیا کنند
امیدوار به یافتن گمشدهها و بازگردانشان به جایی که باید
معلوم نیست این پازل چه زمان تکمیل و تصویرش حیرت را به نمایش درآورد
تنها چیزی که دیده میشود، خلا و پوچیست میانِ تکه به تکهی آن
#پریسا_اسدی
#شب_نوشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
گذشتهی سرخِ بی اعتبار! نه، شاید سیاه...
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگر فرصتی باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بدون تو چه زود پیر می شوم