بخوانید: ۴۶ داستایوفسکی نوشته؛ بریده‌هایی از بهترین کتاب‌های نویسنده‌ی جنایات و مکافات


عشق يك راز الهى است و هر چه در محضرش اتفاق ميفتد بايد از چشم بيگانه دور بماند.

از كتاب يادداشتهاى زيرزمينى

حقيقت راستين هميشه زنگ نادرستى دارد. اگر بخواهيد اين زنگ را از آن بزداييد، بايد اندكى دروغ با آن بياميزيد! اين كاريست كه مردمهميشه كرده اند.

از كتاب جن زدگان

اگر روزى شما را بكشم ناچار بايد خودكشى هم بكنم. ولى سعى خواهم كرد كه هر چه ديرتر خودكشى كنم، تا بار عذاب تاب رباى هجران را هر چه طولانى تر احساس كنم!

از كتاب قمارباز

براى يك جوانمرد رويارويى با حقيقت ترسناك نيست.

از كتاب يادداشتهاى زيرزمينى

نميدانيد كه خشم تا چه اندازه ميتواند يك نفر را خرفت و منگ كند. موقعى كه عصبانى هستيد، دست به هيچ كارى نزنيد.

از كتاب جنايات و مكافات

قدر پول بايد به اندازه اى نزد يك جنتلمن ناچيز باشد كه نبودش نتواند آرامش او را بر هم بزند.

از كتاب قمارباز

بشريت در كنار سعادت به بدبختى هم احتياج دارد. درست به همان اندازه خوشبختى.

از كتاب جن زدگان

فقط خدا ميداند كه عادت چه ها كه با آدمى نميكند.

از كتاب يادداشتهاى زيرزمينى

ميگريند تعجب نكردن علامت هوشمندى فوق العاده است؛ ولى من ميگويم اتفاقا ممكن است نشان حماقت بسيار هم باشد.

از كتاب ابله

آدم ها بيشتر از هر چيزى از چه ميترسند؟ از آنچه آنها را از عادتهايشان باز ميدارد.

از كتاب جنايت و مكافات

در يك روز، در يك ساعت، همه چيز ممكن است درست شود. نكته اصلى اين است كه در هر حال، ديگران را مثل خودتان دوست بداريد.

از كتاب روياى آدم مضحك

تسليم شيطان و سلطنت ايمان تا ابد، يا تا زمانى كه نميدانيم كى خواهد رسيد، با هم برابرند.

از كتاب ابله

براى يك زن همه چيز در عشق معنى ميشود. راه نجات از هر چيزى كه آدم را به مرگ و ترس بكشاند عشق است. اصلا رستاخيز ديگرىرا جز عشق براى خود متصور نيستند.

از كتاب يادداشتهاى زير زمينى

انسان طبعا خودكامه است و از رنج دادن ديگرى، خوشش مى آيد.

از كتاب قمارباز

بسيارى از احساسات ما وقتى به زبان عادى برگردانده ميشوند، كاملا نامعقول و غيرموجه به نظر ميرسند؛ به همين دليل است كه هرگزلباس واقعيت به خود نميپوشند.

از كتاب يك اتفاق مسخره

توهين هايى هست كه هر قدر هم كه آدم با گذشت باشد، نميتواند فراموششان كند. در هر موردى حد و حدودى وجود دارد كه گذشتن ازآن خطرناك است. چون اگر اين حد پشت سر گذاشته شود، ديگر برگشتن از آن غيرممكن است.

از كتاب جنايات و مكافات



از خودم ميپرسم جهنم چيست؟ به نظرم رنج ناتوانى از دوست داشتن است.

از كتاب برادران كارامازوف

اگر آدم خودش را كوچك كند، هر بلايى سرش بيايد حقش است. نظر من اين است!

از كتاب جوان خام

فقط زيستن، زيستن، زيستن! هر طور كه باشد... خدايا چه پست است اين انسان.

از كتاب جنايات و مكافات

مردم را نه بر حسب آنچ هستند بلكه براساس آنچه ميكرشند باشند داورى كنيد.

از كتاب دفتر يادداشت روزانه يك نويسنده

حقيقت اين است كه وقتى خدا ميخواهد بنده اى را مجازات كند، قبل از همه چيز عقلش را از او ميگيرد.

از كتاب ابله

از من به تو نصيحت! ضعيف نباش. آدم ضعيف تاب تنهايى ندارد.

از كتاب بانوى ميزبان

آدم در كشور خودش راحت تر است. اينجا دست كم آدم ميتواند ديگران را عامل همه بدبختى هايش بداند و خودش را تبرئه كند!

از كتاب جنايات و مكافات

وقتى خودم ميفهمم كه مردم خيال ميكنند بيشعورم؛ چطور ميشود گفت كه واقعا بيشعورم؟

از كتاب ابله

هر چه تلاش كردم، در معاشرت با ديگران چيزى نيافتم!

از كتاب جوان خام

اگر ميخواهى زندگى به كامت باشد، نبايد مخالفت كنى. مخالفت هيچ چيزى را درست نميكند.

از كتاب بانوى ميزبان

انسان موجودى پرطاقت است و به همه چيز عادت ميكند. و من گمان ميكنم كه اين بهترين ويژگى اوست.

از كتاب يادداشت هايى از خانه مردگان

در دنيا هيچ كارى آسانتر از تعريف و تمجيد و هيچ كارى دشوارتر از روراست بودن نيست.

از كتاب جنايات و مكافات

مردم از چه چيزى بيشتر ميترسند؟ از قدم و سخنى تازه!

از كتاب جنايت و مكافات

به نظر من بهتر است انسان تلخكام باشد ولى بداند؛ تا اينكه خوشحال باشد و فريب خورد.

از كتاب ابله

ما هم ميتوانيم خوب و نجيب باشيم اما فقط وقتى كه همه چيز بر وقف مرادمان باشد.

از كتاب برادران كارامازوف

فضيلت هايى برابر با عيوب؟ اگر فضيلت هايى برابر با عيوب خود دارى، پس يك قديس هستى!

از كتاب جوان خام

شايد بهتر باشد كه با آدم بى نزاكت باشند. دست كم آدم را از مصيبت دوست داشتن شان نجات ميدهند.

از كتاب جوان خام

هيچ ميدانستى ميشود از سر عشق هم عمدا كسى را آزار داد؟ زن ها بيشتر اينطورى اند.

از كتاب يادداشت هاى زيرزمينى

بيشتر وقتها، آدمها و حتى بدكاران و جانيان صاف و ساده تر از آن هستند كه ما تصور ميكنيم.

از كتاب برادران كارامازوف

عشق هميشه ميگذرد، ولى ناسازگارى ها تا آخر ميمانند.

از كتاب رنج كشيدگان و خوارشدگان

تاثرات ناخوشايند من خيلى زود برطرف نميشوند. هر چند كه آدم زودرنجى نيستم،

از كتاب جوان خام

عشق به تنهايى كافى نيست. عشق خودش را در اعمال نشان ميدهد.

از كتاب رنج كشيدگان و خوارشدگان

آدمها را دوست ميداشت؛ جورى كه انگار همه عمرش را با ايمانى بى چون و چرا به آنها زيسته بود.

از كتاب برادران كارامازوف

نصيب بشر از ازل تا به امروز، درد بوده است و مصيبت و رنج!

از كتاب برادران كارامازوف

هر چقدر كه از آدمها منفردا بيزارم، بشر را در كليتش دوست دارم.

از كتاب برادران كارامازوف

بارها از خودم پرسيده ام: كى مى آيد واسه من دعا كند؟ يعنى كسى پيدا ميشود؟

از كتاب برادران كارامازوف

دانه اى شن را بر سنگى بكار. هر گاه آن دانه شن زردرنگ بر سنگ جوانه زد، رويايت تحقق مى يابد.

از كتاب جوان خام

آدم واقع گرا ايمان را زاده معجزه نميداند. معجزه را زاده ايمان ميداند.

از كتاب برادران كارامازوف

اگر در دنيا يك چيز باشد كه بتواند عشق فعال مرا آنا نابود كند، آن يك چيز «ناسپاسى» است.

از كتاب برادران كارامازوف



منبع: جملات داستایوفسکی در روز نوشته‌ های علی حیدری



همچنین بخوانید:

چگونه درد و رنج را تحمل و معنا کنیم؟

افراد خودشکوفا و موفق چه ویژگی‌هایی دارند؟ + ۱۵ ویژگی

۵۰ جمله‌ی قصارِ طنز، ۵۰ لبخند اندیشناک به زندگی

در بازار برده‌فروشان/ معرفی کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ

دلیلِ نوشتن «نارضایتی از جهان» است/ معرفی کتابِ «فقط روزهایی که می‌نویسم»