روایت‌های تلویزیونی از پشت‌ صحنه استارتاپ‌ها + معرفی ۸ سریال درباره استارتاپ‌ها



این روزها به طرز عجیبی شاهد رقابت میان سرویس‌های استریم و شبکه‌های تلویزیونی برای ساخت سریال بر اساس تجارت‌های موفق یا ناموفق معروف و معاصر هستیم؛ طبعا در سرزمینی که بر مبنای ایده‌ تلاش برای رسیدن به موفقیت بنا شده و رویا مهم‌ترین دارایی مردمانش است، شنیدن قصه‌ آدم‌های موفق می‌تواند جذاب و الهام‌بخش باشد. برای همین همیشه در میان کتاب‌های غیرداستانی پرفروش، سرگذشت چهره‌های مشهور یا کمپانی‌های چند میلیارد دلاری به چشم می‌خورد. در هزاره‌ جدید و با تغییر ساختارها و الگوهای اقتصادی، ایده‌ موفقیت در قالب راه انداختن استارتاپ تبلور پیدا کرد.

عصر دیجیتال به فرد و افرادی که به اندازه‌ کافی خلاقیت و پشتکار داشتند، اجازه می‌داد تا یک ایده‌ بکر را به ثمر برسانند و سهم خود را از ثروت و شهرت تضمین کنند. زمان گذشت و اوضاع عوض شد. موج گسترده‌ای که برای ثبت و راه انداختن استارتاپ‌های تازه در تمام دنیا، از سن‌فرانسیسکو گرفته تا تهران، به راه افتاده بود، فروکش کرد. چرا؟ چون آن حباب ناشی از توهم و معصومیت برای خیلی از مردم دنیا ترکید و تازه متوجه شدند که علاوه بر خلاقیت و پشتکار، سرمایه و مقدار خیلی زیادی شانس هم لازم داریم! در نتیجه دوران بازنگری در سناریوهای موفقیت فرا رسید و این بار ماجراهای شکست بیشتر از پیروزی طرفدار پیدا کرد.

خواسته یا ناخواسته، این موج به دنیای سرگرمی و تلویزیون هم رسید. در همین ماه گذشته، بیش از سه سریال پرسروصدا درباره‌ استارتاپ‌های شکست‌خورده یا شکست‌های مهم استارتاپ‌های موفق پخش شده و در فضای مجازی هم حسابی بحث و گفت‌وگو به راه انداخته؛ تا جایی که توجه به همین سریال‌های تازه موجب شد خیلی از بینندگان به سراغ نمونه‌های مشابه در سال‌های گذشته بروند. به همین بهانه بد نیست تا مروری داشته باشیم بر عناوین مهمی که در دهه گذشته سعی کرده‌اند تا نیمه تاریک بازار استارتاپ‌ها و تجارت‌های موفق را بکاوند و بیشتر از برنده‌ها، روی بازندگان بازی‌های بزرگ دست بگذارند. روایت‌های جذاب و پر از درد، فریب و خیانت!


1. سیلیکون ولی / Silicon Valley
یکی از مهم‌ترین کمدی‌های دهه‌ اخیر و موفق‌ترین محصولات اچ‌بی‌او که کمترین دستاوردش معرفی کمیل نانجیانی به‌عنوان کمدین مستعد خاورمیانه‌ای بود. زمان زیادی نگذشته که سیلیکون‌ولی حکم فلورانس جهان مدرن را پیدا کرد و گیک‌های عینکی تبدیل شدند به میلیاردرهای جوانی که با ایده‌های نبوغ‌آمیز خودشان در حال تغییر دنیا هستند. درست در همان دوره و زمانه که تِک و پدیده‌های سایبری تبدیل شده بودند به سوژه‌های کنجکاوی‌برانگیز دنیای سرگرمی، «سیلیکون ولی» سر شوخی را باز کرد. سریال داستان یک استارتاپ خیالی را روایت می‌کند که با ایده‌ی فشرده‌سازی فایل‌های دیجیتالی می‌توانند یک انقلاب بزرگ راه بیاندازند.

برخلاف نگاه ستایش‌آمیز و تصویر بیرونی و عموما وسوسه‌برانگیز از دنیای تِک، «سیلیکون ولی» به طرزی هوشمندانه و گاه بی‌رحمانه به پشت صحنه رقابت میان غول‌های آی‌تی می‌پردازد. در عین حال با دقت و جزئیات مسیر صنعت تعقیب و پیش‌بینی شده، طوری که آن زمان با دیدن سریال ممکن بود کلی پدیده‌ جدید و واقعی را کشف کنید. فارغ از حوزه‌ای که برای روایت داستان و طرح شوخی‌ها انتخاب شده، آنچه شخصیت‌های داستان برای گسترش، پیشروی و بقای تجارتشان از سر می‌گذرانند، واقعا می‌تواند الهام‌بخش و آموزنده باشد؛ گرچه شاید پایان سریال ناامیدکننده و تحمیلی به نظر برسد.

2. هالت اند کچ فایر / Halt & Catch Fire
یکی دیگر از همان سریال‌های مهم دهه‌ قبل درباره‌ دنیای آی‌تی، البته با این تفاوت که در دهه هشتاد و دوران طلایی نسل اول کامپیوترهای خانگی اتفاق می‌افتد. محل وقوع قصه تگزاس است که آن زمان یکی از قطب‌های سخت‌افزار در آمریکا بود. یک پسر زرنگ که تازه این بازار بکر را کشف کرده، یک مهندس سخت‌افزار شکست‌خورده که در جمع کردن زندگی‌اش درمانده و یک دختر برنامه‌نویس باهوش که در دانشگاه نرم‌افزار می‌خواند، بعد از کلی اتفاقات ریز و درشت سر راه هم قرار می‌گیرند و پروژه‌ ساخت یک کامپیوتر خانگی را همزمان با رونمایی مکینتاش و نبردهای ناتمام اپل نوپا و آی‌بی‌ام شکست‌ناپذیر، پیش می‌برند.

نکته اینجاست که «هالت اند کچ فایر» (عنوان سریال در واقع یکی از کدهای قدیمی در برنامه‌نویسی است) با الهام از داستان‌های واقعی و معروف دنیای کامپیوتر، به یک روایت تر و تازه می‌رسد که انگار در حاشیه وقایع تاریخی اتفاق افتاده. از قدیم گفته‌اند که به ازای هر آدم موفقی که ایده‌اش را به ثمر رسانده، هزاران نفر شکست‌ خورده و فراموش شده‌اند. این سریال هم می‌تواند روایتگر یکی از همان سناریوهای شکست‌خورده و فراموش‌شده باشد.

ضمنا اگر تا به حال اسم چنین سریال درجه یکی به گوشتان نخورده، تعجب نکنید. «هالت اند کچ فایر» محصول شبکه‌ کابلی ای‌بی‌سی است که در گذشته‌ای نه‌چندان دور با «بریکینگ بد»، «مردان دیوانه»، «مردگان متحرک» و… بر عرصه تلویزیون فرمانروایی می‌کرد. اما قدرت گرفتن سرویس‌های استریم کار شبکه‌های کابلی را خراب کرد. این سریال هم درست مانند پروژه‌ قهرمانانش، در طوفان موفقیت نتفلیکس و دیگر رقبای تازه‌وارد، گم شد.

3. استارتاپ / Startup
بعید است که اسم سرویس استریم کرکل (Crackle) به گوشتان خورده باشد؛ یک وی‌اُدی کوچک و جمع‌و‌جور که شاید مهم‌ترین محصولش همین سریال «استارتاپ» باشد که تازه آن هم چند سال بعد و به واسطه‌ انتشار بر روی نتفلیکس دیده شده! ماجرای این سریال بی‌نام و نشان که در میان سازندگانش چهره‌ شاخصی دیده نمی‌شود و مهم‌ترین ستاره‌اش هم مارتین فریمن است، داستان سه تا جوان را روایت می‌کند که وارد حوزه‌ ارز دیجیتال می‌شوند تا قبل از آنکه دست زیاد شود، پول پارو کنند.

یک بانکدار بدبخت با یک خلافکار و هکر همدست می‌شوند تا برای پولشویی و تسهیل کارهای خلاف رمزارز درست کنند و بعد کار به جاهای باریک می‌کشد. با وجود اینکه «استارتاپ» یک تکنوتریلر جذاب و درگیرکننده است، همه چیز در زمان ساخت و نمایش ضدش عمل کرده. سال ۲۰۱۶ مثل الان کسی از بیت‌کوین، رمزارز و این حرف‌ها شناخت نداشت و سرویس‌ پخش‌کننده‌ سریال هم قدرت چندانی نداشت. تا جایی که بعد از سه فصل دیگر انگیزه‌ای برای ادامه کار نداشتند. اما سال پیش همین موقع‌ها بود که «استارتاپ» آمد روی نتفلیکس و مثل بمب صدا کرد، به حدی که خیلی جدی تولید فصل چهارم سریال هم برگشت به گزینه‌های روی میز.

4. کد میلیارد دلاری / The Billion Dollar Code
قرار نیست تمام سریال‌هایی که به سراغشان می‌رویم، آمریکایی و انگلیسی باشند. مثل همین مینی‌سریال چهارقسمتی «کد میلیارد دلاری» که یکی از تولیدات آلمانی موفق نتفلیکس است که پاییز گذشته منتشر شد و نقدهای مثبتی گرفت. سال ۲۰۱۴ از گوگول شکایت شد که در پروژه‌ «گوگل ارث» که سال ۲۰۰۱ آغاز شده، از ایده‌ها و دستاوردهایی استفاده کرده‌اند که سال ۱۹۹۵ توسط کمپانی کوچکی به نام تراویژن ثبت شده بوده. این دعوای حقوقی حدود دو سال طول کشید و دادگاه برای یافتن جواب تحقیقات گسترده‌ای را انجام داد.

مینی‌سریال ماجرای همین دعوا را در دو خط زمانی دنبال می‌کند؛ در زمان حال با ماجرای شکایت و دعوا همراه می‌شویم و در روایت دیگر به سال‌های ابتدایی دهه‌ نود و چگونگی شکل‌گیری ایده‌های مورد بحث تراویژن توسط چند تا هکر آلمانی می‌رویم. کیفیت ساخت سریال نیازی به تعریف ندارد و دست گذاشتن روی این ایده، که اگر این میزان شباهت حاصل سرقت و کپی‌کاری نباشد پس چه اتفاقی افتاده، به اندازه‌ای کشش و گیرایی دارد که بیننده را برای چهار قسمت با خودش همراه کند.


5. میراث / Succession
یکی از بهترین سریال‌های حال حاضر دنیا که برای تماشای آن به هیچ وجه نباید تعلل کرد. جالب اینکه روی کاغذ خیلی‌ها از «میراث» (یا به لفظ رایج‌تر همان ساکسِشِن) به‌عنوان کمدی سیاه یاد می‌کنند اما عملا در بخش درام برنده‌ جایزه شده. ماجرا درباره یکی از خانواده‌های قدرتمند در حوزه‌ رسانه است که نبض این صنعت را در اختیار دارند. وقتی پدر خانواده و نفر اصلی مجبور به کناره‌گیری می‌شود، همان داستان قدیمی چگونگی تفویض قدرت در خانواده پیش می‌آید، البته در قالبی مدرن و با توجه به مناسبات و قراردادهای تجاری و اجتماعی دنیای امروز. علاوه بر بازیگران سرشناس سریال همچون برایان کاکس، جرمی استرانگ و متیو مک‌فادین، آدام مک‌کی پایلوت سریال را کارگردانی کرده و یکی از تهیه‌کنندگان اجرایی است. اگر بقیه سریال‌ها با دست گذاشتن روی استارتاپ‌ها، ماجرای چگونگی رشد، نمو و چالش‌های پیش‌روی تجارت‌های نوپا را به تصویر می‌کشند، «میراث» به سراغ یک بیزینس عظیم و جاافتاده می‌رود و روی دردسرها برای حفظ آن تمرکز می‌کند.

6. سقوط کردیم / WeCrashed
«وی‌وُرک» با دست گذاشتن روی ایده‌ فضای کار اشتراکی و بسط آن از نیویورک به سایر نقاط، ظرف چهارده سال به یک کمپانی چند میلیارد دلاری تبدیل شد و طبعا روی خیلی از صنایع و تجارت‌ها تاثیر گذاشت. اما بعد از سقوط ارزش سهام این کمپانی و اتفاقات ویران‌کننده‌ای که سال ۲۰۱۹ برای صاحبان آن پیش آمد، خیلی‌ها تازه در زمان شکست متوجه اهمیت آن شدند. بهار گذشته سرویس استریم هولو مستندی را درباره‌ ظهور و سقوط «وی‌ورک» منتشر کرد که با استقبال مواجه شد.

بلافاصله اپل تی‌وی پلاس ساخت سریالی بر اساس همین موضوع را در دستور کار قرار داد. «وی‌کرشد» (یا سقوط کردیم) با حضور جرد لتو و آن هاتاوی در نقش‌های اصلی یکی از محصولات پرسروصدای این روزهاست که هنوز پخش آن به پایان نرسیده و هر هفته واکنش‌ها و حواشی تازه‌ای پیرامون آن به راه می‌افتد. حالا تمام ماجراها درباره‌ پیچ و خم به ثمر رسیدن یک استارتاپ و بعد سقوط آن به کنار، قلب تپنده‌ سریال رابطه میان آدام و ربکا نویمان است که البته یک بار دیگر با نقش‌آفرینی به شدت برونگرایانه از جرد لتو همراه شده!

7. دراپ‌آوت / Dropout
اوایل هزاره‌ جدید، الیزابت هلمز دختر جوانی بود که با یک ایده‌ درخشان در صنعت مثل بمب صدا کرد. هلمز صاحب شرکت تازه‌تاسیسی به نام ترانوس بود که با ایده‌ ساخت کیت‌های آزمایش خون سریع و چندگانه، ظرف کمتر از یک دهه سرمایه‌ای هنگفت را جذب کرد و به جوان‌ترین میلیاردر زن در آمریکا تبدیل شد. نمونه‌ای تحسین‌برانگیز از رویای آمریکایی در دنیای مدرن. اما چند وقت بعد گند قضیه درآمد و معلوم شد که خانم هلمز و رفقایش یکی از بزرگ‌ترین کلاهبرداری‌های قرن را رقم زده‌اند! شهرت هلمز حفظ شد البته این بار به‌عنوان یک شیاد نابغه! کتابی که درباره‌ ماجراهای هلمز (نه از نوع شرلوکش!) توسط جان کری‌رو نوشته شد، فوق‌العاده پرفروش و باعث ساخت چندین اثر مهم از جمله یک پادکست پرمخاطب و مستندی بود که توسط الکس گیبنی جلوی دوربین رفت.

موضوع آن‌قدر جذاب بود که آدام مک‌کی سریع حق اقتباس از کتاب جان‌ کری‌رو را بخرد و جنیفر لارنس را هم برای ایفای نقش انتخاب کند. اما وقفه در تولید فیلم باعث شد که هولو با اقتباس از یک منبع دیگر (پادکست ای‌بی‌سی) مینی‌سریالی را براساس این سوژه‌ جذاب و با نقش‌آفرینی آماندا سایفرد را در مسیر ساخت قرار دهد. حاصل، همین مینی‌سریال «دراپ‌آوت» است که پخش آن هفته گذشته تمام شد و استقبال منتقدان و بینندگان را به همراه داشت.

8. سوپرپامپد / Super Pumped
برای پی بردن به اهمیت تاکسی‌های اینترنتی نیازی به مقاله، مستند یا حتی بحث و جدل نیست؛ کافی است گوشی‌تان را از جیب بیرون بیاورید و با باز کردن یکی از همین اپ‌های پرکاربرد، میزان استفاده‌تان در چند ماه یا چند سال گذشته را بررسی کنید. به همان نسبت که زندگی روزمره ما به همین تاکسی‌های اینترنتی و البته امکانات جانبی‌شان گره خورده، زندگی طبقه متوسط آمریکا هم در دهه‌ گذشته با استارتاپ اوبر زیر و رو شد. ماجرای پرفراز و نشیب این استارتاپ و تمام حوادث عجیب و غریبی که از سر گذرانده، سال ۲۰۱۹ به انتشار یک کتاب پرفروش با عنوان «سوپر پامپد» منجر شد.

شبکه شوتایم هم حق اقتباس از این کتاب را خرید و اواخر زمستان سریالش را به روی آنتن برد. نقش تراویس کالانیک هم‌بنیان‌گذار اوبر را جوزف گوردن لویت ایفا کرده و در کمال غافلگیری راوی سریال هم کوئنتین تارانتینو است؛ انتخابی که در راستای فرم و روایت بازیگوشانه‌ «سوپر پامپد» معنا پیدا می‌کند. شوتایم عنوان «سوپر پامپد» را برای ادامه دادن یک سریال آنتولوژی حفظ کرده تا در فصل‌های بعدی به سراغ استارتاپ‌ها و بیزینس‌های مهم دیگری برود که در گذشته‌ای نه چندان دور زندگی مردم دنیا را تحت تاثیر قرار داده‌اند. ایده‌ای که به نظر می‌رسد تا مدت‌ها خریدار خواهد داشت.



همچنین بخوانید:

بهترین رفیقم سینما: یک روایت ۴۰ ساله از معاشرت و هم‌نشینی با فیلم

پیشنهاد کتاب برای تعطیلات نوروز امسال

۱۲ فیلمی که برای موفقیت در کسب‌وکار باید ببینید!