ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
۶ ایده، ۵ میلیون و ۵۰۰
همیشه بعد از چرخیدن در سایت فروش وسایل دست دوم به این فکر میکنم که گاهی مردم چه چیزهای عجیبی را برای فروش میگذارند. اینکه بخواهی یخچال و مبل و تلویزیونت را بفروشی عادی است، اما دامن نخی ۵ بار پوشیده شده و روتختی بارها استفاده شده و قفس قناری خالی از قناری و شیشه عطر تا نیمه پر و ظرف شکلاتخوری لبپر کمی عجیب است.
چند سالی است که آدمها شروع کردهاند به فروختن هر آنچه که دیگر میلی به حضورش در خانه و انباری ندارند. میتوانی در حالیکه روی مبل خانهات لم دادهای در سوراخسمبه خانه غریبهها بچرخی و ببینی صاحب چه اشیایی هستند و روی آتآشغالهایشان چه قیمتی گذاشتهاند.
حالا که عصر فروختن همه چیزهای نخواستنی است شاید بتوانیم چیزهایی شخصیتر را هم بهفروش بگذاریم. دلتنگی ۴ سالونیمه؛ قیمت توافقی. تشویش شبانهروزی زیر قیمت منطقه. غم بزرگ، فوری. شاید کسی بخواهد غم بزرگ ما را بخرد، دستی به سر و رویش بکشد و آن را تبدیل به کار بزرگ کند.
شاید هم مراکز بازیافت رنجهای کهنه وجود داشته باشد و بخواهند به آن فرم و محتوایی تازه بدهند، رنگش کنند و بدهند به دست مشتریای دیگر.رویاهای رنگورو رفته و فراموششده ما میتوانند در خانهای دیگر دوباره جان بگیرند و خواستنی شوند. چرا بهجای خالی کردن کمدها و انبارهایمان، روی فکر و خیالها و ایدههای نو و هرگز مصرفنشدهمان قیمت نگذاریم؟
حتما بخوانید:
همچنین بخوانید:
با ذهن بیشتحلیلگر خود چه کار کنیم؟ + ۵ مشکل و ۵ راهحل
رانت اطلاعاتی چطور پول مردم را در جیب کلهگندهها میگذارد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
۲۰ راز زندگی طولانی و شاد ژاپنیها!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بخوانید: ۲۲ كتابنوشته از ۲۲ نویسنده
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک هفته، 18 نکته (تصادفات ذهن من در هفته گذشته)