جهان هرکس به اندازه وسعت اندیشه اوست
برنده اونیه که آخرین لبخند رو بزنه!
آلمانی ها میگن برنده اونیه که آخرین لبخند رو بزنه..! چند وقت پیش یه داستان خوندم که میگفت:
دختری بود نابینا که از خودش بخاطر کور بودنش تنفر داشت. او از همه بجز نامزد با محبتش متنفر بود. آن پسر در همه حال کنارش بود. آن دختر می گفت اگر فقط می توانست دنیا را ببیند، با نامزدش ازدواج خواهد کرد. روزی کسی دو چشم به دختر اهدا کرد و او توانست همه چیز از جمله نامزدش را ببیند. پسر از او پرسید، "حالا که می توانی دنیا را ببینی، با من ازدواج می کنی؟"
دختر وقتی دید نامزدش هم کور بوده شوکه شد و از ازدواج با او سرباز زد. پسر با اندوه زیاد او را ترک کرد و چندی بعد در نامه ای برایش نوشت:
"فقط از چشمانم خوب مراقبت کن عزیزم"
من نمیدونم اینجا کی آخرین لبخند رو میزنه! اما میدونم اگه گور بابای لبخند رو در نظر بگیریم؛برنده اونیه که میدونه کاری رو که باس انجام میداده رو انجام داده..!
اگه باید یه جفت چشم میداده؛ داده!
اگه باید دیگران رو به خودش ترجیح میداده؛ داده!اگه باید زندگیشو میداده؛ داده! اگه باید میمُرده؛ مُرده! من نمیگم برو بمیر؛ سیمین دانشور میگه: آدمها شبیه لیوانند..
ظرفیتهای مشخص دارند؛ بعضی ها به اندازه استکان.. بعضی فنجان؛ بعضی هم یک ماگ بزرگ..
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش هفته ی آقای دست انداز: «هفت تا هفتاد عادت مردمان ناموثر»
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش هفته: (چالش هشتم: قصّه ???? + دو موضوع پیشنهادی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
عشق :)