سیگنال یا نویز؟ (سه نقل قول از نسیم طالب و یه توضیح کوچیک)

"Abundance is harder for us to handle than scarcity.”

ما کمیابی رو بهتر از فراوانی می‌تونیم مدیریت کنیم.

“The more data you get, the less you know what’s going on.”

هرچقدر اطلاعات بیشتری دریافت کنی، کمتر می‌دونی چه چیزی واقعا در جریانه.

"In a complex world, intelligence consists in ignoring things that are irrelevant."

در یک دنیای پیچیده، هوشمندی در اینه که چیزهای نامربوط رو نادیده بگیریم.


signal vs noise
signal vs noise


(ویکیپدیا می‌گه مفهوم، گستره، و تعریف سیگنال سخته. نویز هم همین‌طور. منظور من از سیگنال در این نوشته هر چیزیه که معنادار و مفید هست، چیزهایی که بهتره بهشون توجه کنیم و نادیده گرفتنشون عواقب بدی داره. و نویز هم حواشی و زائده‌هایی هستن که به سیگنال‌ها چسبیده‌ن و خیلی وقتا حواس‌ِ ما رو به خودشون پرت می‌کنن، چیزهایی که بهتره نادیده گرفته بشن یا حذف بشن.)

این سوال‌ها رو از خودم پرسیدم و چیزهایی برای خودم نوشتم.

شما هم از خودتون بپرسین:

چند درصد از «وقت» و «توجه» و «انرژی‌»تون در هر زمینه‌ای داره صرفِ نویزها می‌شه و چند درصدش صرف سیگنال‌ها؟

در هر زمینه‌ای اگه نویزها رو حذف کنین چه اتفاقی می‌افته؟ و چطور می‌تونین این کارو انجام بدین؟

به طور مثال:

  • چندبار لایک پست‌ها و ویو استوری‌های اینستاگرام رو چک می‌کنین؟ (اگه توی ویرگول هستین لایک‌ها و بازدید پست‌ها رو چقدر چک می‌کنین؟ اگه وبلاگ می‌نویسین اطلاعات آنالیتیکس رو چقدر چک می‌کنین؟ و ...)
  • چندبار در روز ایمیل و تلگرام و پیامک‌ها رو چک می‌کنین؟ آیا نمی‌شه چندین برابر کمترش کرد و چیز خاصی رو از دست نداد؟ نمی‌شه بخشی از کانال‌های ارتباطی رو به کلی بست؟ یا بعضی پیام‌ها رو نادیده گرفت؟
  • چه بخشی از کارتون رو به جلسه‌ها می‌گذرونین؟ چقدر ادای کار کردن رو در میارین و چقدر واقعا کار می‌کنین؟ چقدر کارِ کم‌اهمیت و معمولی انجام می‌دین و چقدر کارِ مهم؟
  • چقدر اخبارِ روزانه بهتون می‌رسه؟ چقدر از توجه و انرژیِ فکری‌تون صرفِ خبرها می‌شه؟ چطور می‌شه از خودمون در برابر اخبار محافظت کنیم؟
  • توی یادگیری چطور هستین؟ خودتون رو با حواشی سرگرم می‌کنین یا با حمله به نقاط ضعفتون یادگیری بهینه و سریعی دارین؟ اینو ببینین.
  • در زمینه‌ی کاری‌تون چند وقته مشغول هستین؟ آیا از پیشرفت تخصصی‌تون راضی هستین؟ کسایی که از شما کوچیک‌تر یا کم‌سابقه‌تر هستن و تخصصشون بیشتره چه تفاوتی با شما دارن؟ از نظر اون‌ها سیگنال چیه و نویز چی؟
  • توی رابطه چطور؟ اهلِ روابط سطحی و زودگذر با آدم‌های معمولی (از نظر جذابیت برای شخص شما) هستین یا روابط عمیق و طولانی‌مدت با آدم‌های فوق‌العاده دوست‌داشتنی رو ترجیح می‌دین؟ اگه دوستای زیادِ اینستاگرامی رو حذف کنین و چندتا دوست ایمیلی داشته باشین چه اتفاقی می‌افته؟ (نمی‌گم خوبه یا بد، می‌گم به این گزینه فکر کنیم.)
  • نگاهتون به موفقیت و شکست چیه؟ حواستون هست که بسیاری از موفقیت‌ها و شکست‌های ما بیشتر نویز هستن؟ موفقیت‌ها و شکست‌هایی که در طولانی‌مدت تاثیر چندانی رو مسیر زندگی یا درآمد یا شادی‌مون ندارن. موفقیت و شکست‌هایی که ناگزیر هستن و بیشتر به شانس مربوطن تا به رویکرد و مدلِ ذهنی‌مون. چقدر این نویزها رو جدی می‌گیرین؟
  • محتوایی که مصرف می‌کنین از چه جنسیه؟ چند درصد از محتوایی که مصرف می‌کنین شاهکار هست؟ و چند درصدش هله هوله؟ (کتاب‌های قدیمی و عمیق می‌خونین یا کتاب‌های مد روز و سطحی؟ جدیدترین فیلم‌ها رو نگاه می‌کنین یا بهترین فیلم‌ها؟ آخرین پست‌های وبلاگی یا بهترین پست‌های وبلاگی؟ چقدر توی مصرف محتوا در تله‌ی «آخرین محتوای منتشر شده» هستین؟ ...)
  • آیا درباره‌ی پول وسواس دارین؟ چقدر به درآمد ماهانه و خرج‌های روزانه‌تون فکر می‌کنین؟ آیا کسایی که پول بیشتری در میارن چنین وسواسی دارن؟ آیا با حساب کردنِ ریزترین خرج‌ها می‌شه پولدار شد؟
  • یه بار نوشته بودم «وسواس برای حداکثر کردنِ بهینگی، بهینه نیست.» حواستون هست که در جایِ مناسب «تقریب بزنین»؟ متوجه هستین که خیلی وقت‌ها ما دقت‌هامون رو میاریم روی میلی‌متر در حالی که در بقیه‌ی زمینه‌ها خطاهای متری داریم؟ می‌دونین که خیلی وقت‌ها ما دقت متری داریم و دنیا تقریبِ کیلومتری می‌زنه؟ اینجور جاها دقیق بودن و تلاش برای بهینگی احمقانه است.

و ...

سعید رمضانی
سعید رمضانی


امشب داشتم به سعید فکر می‌کردم.

به اینکه ظاهرا داره خیلی چیزها رو نادیده می‌گیره ولی در واقعیت نسبت به خیلی آدمای دیگه «موفق»تر هست و مسیر بهتری رو داره طی می‌کنه. (می‌دونم که «موفقیت» واژه‌ی دستمالی شده‌ایه و سعید به دنبال «موفقیت» نیست. ولی دستاوردهای خوبی داشته تا الان حداقل.)

با خودم گفتم احتمالا سعید داره چیزهای درستی رو نادیده می‌گیره و به چیزهای درستی توجه می‌کنه.

این نوشته نتیجه‌ی این گفتگوی درونی بود.

خوبه که با خودمون فکر کنیم:
با توجه به نظام ارزشی و جهانبینی شخصیِ ما چه چیزهایی سیگنال و چه چیزهایی نویز هستن؟
این سوال همیشه می‌تونه مفید باشه و جلوی حسرت‌های بعدی رو بگیره. :)

ادریس هستم. و این چهارمین پست از این سری نوشته‌ها هست.
برای اینکه همدیگه رو گم نکنیم و نوشته‌ها رو راحت‌تر دریافت کنی کدومو ترجیح می‌دی؟
کانال تلگرام؟ اکانت توییتر؟ یا خبرنامه‌ی ایمیلی هفتگی؟

نوشته‌های قبلی:

جمعه، هشت آذر نود و هشت.

مواجه شدن، ضربه خوردن، زخمی شدن، یاد گرفتن و رشد کردن.

مهارتِ مهمِ «فکر نکردن»

به جای جمع کردنِ سکه‌های کم‌ارزش، لوبیای سحرآمیزت رو بکار. مرغِ تخم‌طلا بالای ابرهاست.

به افتخارِ بزرگترین مغزِ دنیا (از طرفِ یک نورونِ بی‌مقدار)

برو بابا حال نداریم.