توسعهدهنده موبایل و علاقهمند به خوندن و نوشتن
هر آفسایدی آفساید نیست!
قدیم الایام که فوتبال در مسیر حرفهای شدن بود، یه آفت توی دنیای فوتبال ایجاد شد. داستان این بود که مهاجمای بعضی از تیمها نزدیک دروازه حریف منتظر توپ میشدن و به محض این که حریف توپ رو لو میداد، توپ رو برای این مهاجمها میفرستادن تا خیلی راحت گلزنی کنن. چیزی که توی فوتبال کوچه و محله بهش میگن مُردهخوری!
مثلا اون بازیکن قرمز که بالای تصویر میبینید مردهخوره! چون نزدیک دروازه وایستاده تا بهش پاس بدن و توپو راحت بزنه تو گل.
این مشکل یعنی مُردهخور بودن بعضی از مهاجما باعث شد تا فدراسیون فوتبال (فیفا) یه قانون به منظور کنترل این وضعیت نابهسامان تنظیم کنه. قانون آفساید میگه:
بازیکنی که در موقعیت آفساید قرار دارد حق مشارکت فعال در بازی را ندارد. بازیکنی در موقعیت آفساید است که در هنگام زدن ضربه توپ توسط همتیمیش هم جلوتر از توپ و هم جلوتر از بازیکن ماقبل آخر تیم حریف به دروازه حریف نزدیکتر باشد. ویکیپدیا
به این ترتیب این مشکل یعنی سوءاستفاده از نقص قوانین برطرف شد. دیگه هیچ بازیکنی نمیتونست جلوی دروازه حریف منتظر توپ باشه. ولی تصویب این قانون باعث بروز مشکلات دیگهای شد.
با اینکه مشکل مردهخوری برطرف شد ولی هزینه برطرف کردن این مشکل استفاده از دو کمکداور بود که باید از کنار زمین با دقت نگاه میکردن تا مشخص کنن که بازیکنان حریف توی موقعیت آفساید هستن یا نه. اعتراضات به داوری خیلی سریع اوج گرفت. خیلی از موقعیتها بودن که به راحتی نمیشد تشخیص داد بازیکن توی آفسایده یا نه. این اعتراضات تا همین امروز هم ادامه داره؛ حتی با وجود استفاده از تکنولوژی و کمکداورهای ویدیویی.
تصویب یه قانون که قرار بود یه مشکل خیلی ساده رو برطرف کنه، باعث بروز مشکلات خیلی زیاد دیگه ای شد.
اگه از اول کار، مهاجما زرنگبازی در نمیاوردن و مُردهخوری نمیکردن، به نظر شما باز هم نیازی به وجود داشتن قانون آفساید بود؟
هدف از این نوشته مطمئناً یاد دادن قوانین فوتبال نیست! میخوام این اتفاق رو تعمیم بدم به زندگی.
قانون فوتبال میگه پاک فوتبال بازی کنید. قانون زندگی هم همینه، پاک زندگی کنید. قانون اداره ها اینه که پاک کار کنید و قانون دین هم همینه، پاک دیندار باشید.
فرض کنید کارمندای ادارهها زرنگبازی درنمیاوردن. اونوقت دیگه نیازی نبود که این دستگاه اختراع شه:
اگه کارمندا جنبه از خودشون نشون میدادن و سر وقت توی شرکت حاضر میشدن یا زودتر از موعد محل کارو ترک نمیکردن، نیازی به این دقت در ثبت ورود و خروجا نبود. همه با هم پاک و تمیز کار میکردن و اگه احیاناً یه نفر به خاطر مشکلی چند دقیقه دیرتر سرکار حاضر میشد هم به جایی بر نمیخورد.
توی بحث دین هم همینه. مثلاً اسلام گفت جنبه داشته باشید و برای هم جلب توجه نکنید! حالا خانمها و آقایون محترم به هر شکلی که ممکن بود شروع کردن به جلب توجه! یه روز با شلوار آستین کوتاه، یه روز با مانتو جلو باز، یه روز با دوبنده کشتی!
همین شد که خدا از بالا دستور داد و قانون آفساید حجابو صادر کرد:
[حجاب] عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان (تنها در صورتی که کنیز نباشند)، در برابر مردانی که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده میشوند. دربارهٔ پوشش مردان نیز حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است. ویکیپدیا
همونطور که فیفا پدرش سر قانون آفساید دراومد، کلی هزینه سر کمک داور و کمک داور ویدیویی کرد و انواع اعتراضات رو به جون خرید تا فوتبال پاک اجرا شه، این آقا بالاسریای ما هم پدرشون دراومد و کلی هزینه سر گشت ارشاد و تبلیغ حجاب کردن تا حجاب پاک اجرا شه. چیزی که حاصلش شد این مسخره بازی:
حجاب که هدفش جلوگیری از مسخرهبازی بود، نتونست جلوی مسخرهبازی و جلب توجه مقاومت کنه. چرا که وقتی یه نفر حال نکنه باحجاب باشه یا دنبال جلب توجه باشه کاری به این حرفا نداره و بالاخره راه خودش رو پیدا میکنه.
گذشته از این حرفا، عده زیادی دارن تاوان حرف گوش نکردن و پیچوندن یه عده دیگه رو میدن. هم حکومت هزینه زیادی صرف گشت و تبلیغ و... میکنه، هم خیلی از خانمها که هدفشون جلب توجه و مسخرهبازی نبوده دارن توی گرما و شرایط مختلف حجاب رو تحمل میکنن و هم یه طورایی سوژه شدیم!
حالا مشکل کجاست که این وضعیت پیش اومده؟
مشکل اینه که قوانین ما برای رباتها تنظیم شدن، نه آدمها!
یه قانون انسانی میگه: فوتبالیست نباید مُرده خوری کند.
یه قانون رباتی میگه: فوتبالیست نباید در موقعیت آفساید قرار بگیرد.
یه قانون انسانی میگه: کارمند نباید دیر بیاد سرکار و نباید زود بره.
یه قانون رباتی میگه: کارمند باید قبل از ساعت 8:00 کارت ورود و بعد از ساعت 16:00 کارت خروج بزنه.
یه قانون انسانی میگه: نماز صبح باید قبل از طلوع آفتاب اقامه شود.
یه قانون رباتی میگه: نماز صبح باید قبل از ساعت 6:42 اقامه شود.
یه قانون انسانی میگه: پوشش زن و مرد نباید جلب توجه کنه.
یه قانون رباتی میگه: نامحرم باید تنها گردی صورت و دو دست از مچ به پایین را ببیند.
انعطافی که توی قوانین انسانی هست، توی قوانین رباتی نیست.
مثلا شاید یه فوتبالیست توی موقعیت آفساید باشه ولی هدفش اون آفت یعنی مُردهخوری نباشه.
یه کارمند به هر دلیل شخصیای ساعت 8:01 بتونه کارت بزنه ولی این تاخیر، تاخیر موجهی باشه.
یا مثلاً هدف از نماز صبح اینه که توی تاریکی از خوابت بزنی و خالصانه عبادت کنی تا بفهمی رئیس کیه!
اما قانون رباتی یه کاری کرده که آدم ساعتشو رو پنج دقیقه قبل طلوع آفتاب تنظیم کنه، دو تا معلق با یه چشم باز بزنه و سریع بپره تو رختخواب تا خوابش نپره.
به نظر شما
تفاوت بین یه فوتبالیست مُرده خور که توی موقعیت آفسایده و یه فوتبالیست پاک که اتفاقاً توی موقعیت آفسایده چیه؟
تفاوت یه باحجاب که انواع آرایشها رو میکنه با یه بیحجاب ساده چیه؟
تفاوت یه کارمند که عمداً از زیر کار در میره با یه کارمند که به خاطر بارندگی دیر میرسه چیه؟
به نظر من نیت.
یعنی باید از اول آفساید وقتی گرفته میشد که نیت بازیکن مُردهخوری بود! یا وقتی کارمند بابت تأخیر جریمه میشد که قصدش پیچوندن کار بود.
اما اینجا یه مشکل دیگه به وجود میاد. به لطف پدیدههای ریا و دروغ نیتها همیشه مشخص نیستند.
یعنی ممکنه یه کارمند بگه بچم مریض بود دیر اومدم در حالیکه همون لحظه بچش داره توی مدرسه میگه ماشین بابام خراب شد دیر اومدم.
ممکنه یه فوتبالیست به بهانه بستن بند کفشش نشسته باشه جلوی دروازه حریف ولی توی دلش منتظر یه توپ بادآورده باشه تا تبدیلش کنه به گل.
باز هم پاک نبودن آدمها مشکلساز شد. انگار هیچ جوره راهی وجود نداره که قوانین الکی ایجاد محدودیت نکنن و بتونن درست رو از غلط تشخیص بدن. نمیشه فهمید یه فوتبالیست که توی آفسایده میخواد مُردهخوری کنه یا نه، اصلاً قصدش این کار نبوده و اتفاقی توی موقعیت آفسایده.
راه حل چیه؟
برای این مشکل میشه راهحلهای مختلفی رو در نظر گرفت.
اولین راهحل، راهحل ایرانی-اسلامیه! یعنی همون فیلتر.
مثلاً:
وقتی بعضی از آدما از عمد دیر میان اداره بیایم و کلاً جلوی دیر اومدن رو بگیریم.
وقتی بعضیا عمداً توی موقعیت آفساید قرار میگیرن، کلاً هر آفسایدی رو خطا بگیریم.
شاید بشه گفت این راهحل یه جورایی پاک کردن صورت مسألست ولی بعضی جاها چاره دیگهای نداریم به جز این.
کاملاً مشخصه که روش فیلتر کردن اصلاً جذاب نیست؛ چون تر و خشک با هم میسوزن. مثلاً چون بعضی از ویدیوهای یوتیوب از نظر ما محتوای غیراخلاقی دارن، بیایم و چشم روی همه خوبیهای این شبکه اجتماعی ببندیم! کاری که به شدت و افراطی داره توی کشور ما انجام میشه؛ سادهترین روش حل مسأله یعنی پاک کردن صورت مسأله.
راه حل دوم، راه تعادل و اعتماده.
یعنی الکی گیر ندیم!
مثلاً اگه یه کارمند دیر میاد و دلیلی برای کارش میاره، اساس رو بر صداقت میذاریم و تاخیر اون روز رو نادیده میگیریم. ولی وقتی کارمندی هر روز داره یه بهونه جدید میاره یا یواشکی و بیسروصدا از زیر کار در میره، دیگه توجیهش پذیرفته نیست؛ حتی اگه راست بگه.
مثلاً اگه کسی دزدی کرده و بعد تحقیق مشخص میشه واقعاً هیچ چیزی نداشته و از روی اجبار بوده، باید خیلی ملایمتر باهاش برخورد بشه نسبت به دزدی که از روی شکمسیری دزدی میکنه.
راهحل اول همه ایرادات و مشکلات رو برطرف میکنه. یعنی مثلاً خیالمون راحته که هیچ کس نمیتونه دیر بیاد سرکار. ولی بدیش اینه که خیلی از مواردی که نیازی به ممنوعیت نداره رو هم ممنوع میکنه. راهحل دوم انعطاف بیشتری داره. شاید بعضی از مواردی که طرف داره زیرآبی میره رو تشخیص نده ولی اولاً خیالمون راحته که تخلفات دونه درشت رو جلوشو میگیره و دوماً انعطاف داره و ممنوعیت الکی ایجاد نمیکنه.
راه حل سوم صرفاً یه ایدس.
یه ایده که شاید یه روزی بشه بهش جامه عمل پوشوند. نیت آدما رو شاید هیچ وقت نشه پاک کرد ولی نمیشه متوجهش هم شد؟ اگه بتونیم نیت آدمها رو بفهمیم اونوقته که میشه یه آفساید عادلانه گرفت. میشه بد رو از خوب جدا کرد. میشه زد تو دهن کارمند غیرمنضبط! الان که همه چی داره قابل اندازهگیری میشه؛ شاید یه روز هم نیت آدما رو بشه تشخیص داد، بدون درد و خونریزی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
? لیست هایی که باید داشته باشیم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
با عشق... برای درون گراها
مطلبی دیگر از این انتشارات
عشقاى اتوبوسى