در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
سفر به روزایی که دنیا قشنگ تر بود . . .
به نام خدا.
سلام.
کی گفته مسافرت در زمان غیرممکنه؟
از اونجایی که این دنیا هرچه جلو تر بره، به سمتِ بدتر شدن و تاریک تر شدن و کثیف تر شدن و پوچ تر شدن میره، پس ارزش چندانی نداره که به زمان آینده بری. ولی توی گذشته ها میشه خیلی چیزای قشنگ پیدا کرد که متاسفانه این روزا دیگه نیستن، یا خیلی کمرنگن.
حالا شاید جسمت رو نشه برد به زمانهای گذشته، ولی فکر و روحت رو میشه یه کاریش کرد! و فیلم و سریال های قدیمی یکی از روش هاییه که با اونا میشه سفر کرد به روزای گذشته و زیبا.
توی این نوشته میخوام راجب چند تا فیلم و سریال قدیمی حرف بزنم که برای خودِ من خیلی خاطره دارن و هنوز هم که هنوزه، ترجیح میدم به جای LOST و سوپرنچرال و فرار از زندان و هزار جور سریال چرت و پرت و بی محتوای دیگه، همون پزشک دهکده رو برای هزارمین بار ببینم.
اینا فیلم و سریال هایی هستن که من خیلی دوستشان دارم.
خب بریم سراغ لیست.
سالهای دور از خانه، یا به عبارتی همون «اُشین»
یعنی چه میشه راجب این سریال گفت؟ واقعاً بی نظیره و دیدنِ این اوشین یکی از لذت های این دنیاس برای من، حتی بعد از این همه سال و حتی بعد از صد بار دیدن. شخصیت و مرام و نحوه مواجهش با دنیا و زندگی و کلاً عملکردِ این دختر، برای من شگفت انگیزه. از دید من که یه دختر و یه زن و یه انسانِ بی نظیر بود و این سریال هم که فراتر از بی نظیره از دید من.
هنوز هم که هنوزه، من قسمتی از این سریال رو چند شب یه بار نگاه میکنم.
سریال اسب سیاه، یا همون «مشکی»
اینم یه سریال بود راجب یه اسب مشکی. الک رمزی و باقی داستان. چقدر این سریال رو دوس داشتم وقتی بچه بودم. یعنی هیچ چیز به اندازه این سریال و کارتونِ فوتبالیستها نمیتانست من رو از تو خاک و خُلِ وسطِ کوچه جمع کنه و بیاره تو خانه بنشانه جلوی تلویزیون!
فوتبالیست ها یا همون «کاپیتان سوباسا»
دیگه اینکه معرف حظور همه هست و همه هم انتظارهای طولانی رو کشیدن که قسمت بعدیش رو ببینن! بنده خدا این سوباسا هم یه هفته تو هوا میماند که قسمت بعدی بیاد!
اون آهنگِ اولش واقعاً یه دنیا می ارزه. اون صدایِ گزارشگرِ توی استادیوم وقتی قسمتِ جدید شروع میشد!
سوباسا و تارو میساکی و کاکرو یوگا و واکی بایاشی و تاکاشی و برادران تاچی وانا و باقی عشق بازی ما بچه های دهه ۶۰ و ۷۰!
پزشک دهکده
واقعاً یکی از اون سریال هاس که من هنوز هم خیلی از شب ها یه قسمتش رو میبینم و بعد میخوابم، عین همون سریالِ اُشین.
مگه میشه یه سریال اینقد حالِ خوب و درجه یک توش باشه؟
واقعاً این سریال بی نظیره و اگر به احتمال نزدیک به ۰ درصد، یه دختری تو این دنیا پیدا بشه که اونقدری دیوانه باشه که بشه زنِ ما (!) و یه ۴ یا ۵ تا بچه هم داشتیم، حتماً این سریال رو به بچه هام نشان خواهم داد.
امیلی در نیومون
اینم که خیلی ها ازش خاطره دارن و هنوزم من میبینم قسمت هاش رو.
البته ما مخلص همه خانوم ها هم هستیم ها، ولی خداییش قدیما دخترا خیلی جذاب تر و ساده تر و زیبا تر و دوسداشتنی تر بودن. نظر منه فقط این و راجب مردها هم درسته این قضیه، مردهای قدیمی هم خیلی بهتر بودن.
تام و جری
این رو که هیچکس نمیشناسه! من هنوز هم عین اون روزای بچگی، هر روز حتی شده یک قسمت کوتاه هم ازش میبینم. واقعاً روحیه آدم رو شارژ میکنه.
حرف آخر
یه بار به پیشنهاد یکی از دوستا نشستم چند قسمت از یه سریال به اسم سوپرنچرال دیدم و خدا رو شکر کردم که هنوز آرشیو پزشک دهکده رو دارم! بعد از اونم یه چند قسمت از سریال های معروف امروزی رو دیدم ولی انصافاً حالم از هرچی سریالِ جدید و مدرن بهم میخوره که هیچ صفا و حال خوبی توشان نیس.
البته فیلما و سریال هایی که من معرفی کردم، احتمالاً تو رتبه بندی IMDB از آخر هم اول نباشن!
ولی خب با عرض معذرت، گور پدر رتبه بندی IMDB. مهم اینه من با همینا عشق میکنم و حالم خوبه.
فیلم و سریال ها و کارتون های امروزی همگی شدن پُر از تکنیک های پروپاگاندا و استفاده از سَمبُل های جنسی و خلاصه پُر از نیت های کثیفی که یه سری ها میدانن چه میگم. البته شاید همین سریال ها و فیلم هایی که اینجا گفتم هم یه نیت هایی پشتشان باشه، ولی خب من اینجا از اون دید بهشان نگاه نکردم، فقط اینجا تمرکز من روی حال خوبی بود که این سریال ها داشتن برام.
این نوشته رو فقط به این خاطر نوشتم که هم یه خاطره بازی کرده باشم و هم اینکه شاید جوان تر هایی که شاید اینها رو ندیده باشن هم ترقیب بشن ببینن.
یعنی در واقع این نوشته هیچ بار علمی نداشت و شاید فقط یه دلنوشته یا خاطره بازی بود. بابا آدم همیشه که نمیتانه حرفای جدی و پر مغز بزنه، اینم از ما قبول کنید!
شاید جوان تر ها ببینن که این دنیا تا همین ۱۵ یا ۲۰ سال پیش هم خیلی ساده و باصفا و قشنگ بود . . . هم خودِ دنیا، هم برنامه کودک ها، هم فیلم ها و هم سریال ها.
البته خیلی تعداد بیشتری هم فیلم و سریال هست، ولی خب اینا برای من خاطره انگیزترین ها بودن. راستی اگه برای شما هم یه سریال یا فیلم قدیمی (چه خارجی چه ایرانی)، خیلی خاطره انگیزه، توی کامنت ها بنویسش که منم اگه ندیده بودم، برم ببینم (ترجیحاً قدیمی باشه).
البته گذشته از همه اینا، شاید هم برای کسی که الان ۸ سالشه، ۲۰ سال دیگه همین روزا براش بشه «روزای قشنگ» . . .
ولی خیلی غم انگیزه که روزای قشنگ دیگه برنمیگردن . . . ولی خب اگه آدم خودش واقعاً بخواد، میتانه یه «واقعیت مجازی» برای خودش بسازه! چطوری؟ با کنترل کردن چشم و گوش و چیزهایی که میبینن و میشنون!
مخلصات همگی، یا علی.
مثل همیشه هم برای ارتباط با من میتانید از ID تلگرام solyinho@ یا آدرس ایمیل odiwxe@gmail.comاستفاده کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ارتش گوسفندهایی که ارتش شیرها رو شکست میدن؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
متروکههای دوستداشتنی: علاقهای توصیفناپذیر
مطلبی دیگر از این انتشارات
سردار عشق