در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست (آنتونی رابینز❤)
داستان آرامش بخش...
جدیداً خیلی به داستان و رمان علاقه مند شدم...
قبلنا فکر میکردم خوندن رمان و داستان های تخیلی چه سودی میتونه برام داشته باشه و همیشه خوندن اینطور چیزا رو وقت تلف کنی میدونستم...
بیشتر مطالعه من روی کتاب های آموزشی بود و یا کتاب های انگیزشی، کم کم دیدم داره علاقه من نسبت به کتاب خوندن کم میشه و مطالعه داشت برام سخت میشد...
چراکه کتاب های آموزشی و انگیزشی نیاز به درک و تامل بیشتری داره، حتی باید در بعضی از این کتاب ها نکته برداری هم بشه که ذهن ما اینکار ها رو برای خودش سخت می بینه و کم کم ما رو از خوندن کتاب منصرف میکنه...
وقتی که به پادکست و کتاب های صوتی علاقمند شدم در بین همین پادکست ها داستانی گوش دادم که صدای گوینده آن و موزیک این داستان بسیار آرامش بخش و پند دهنده بود...
اسم این پادکست، ثار بود؛ این پادکست و یکی از رفقا بهم معرفی کرد و اصلاً از همونجا بود که به پادکست گوش دادن علاقمند شدم...
توی این پادکست ثار، میاد اولش بحث های در مورد ثروت و مصاحبه با افراد می کنه و آخرش داستان هایی رو با یک زیر صدای بسیار آرامش بخش تعریف میکنه...
واقعا از روزی که به این داستان ها گوش دادم رفتم چند تا کتاب داستانی طور و شروع به خوندن کردم مثل شازده کوچولو، پیرمرد دریا، هیتلر و چند تا دیگه که واقعاً دوباره شوغ کتابخونی من و زنده کرد...
در کل اگر بخوام تجربه خودم بگم اینه که همیشه قرار نیست کتاب های انگیزشی و آموزشی برای ما پند دهنده باشن، چون بسیاری از پندهای روزگار در دل داستان ها خوابیده است همان داستان هایی که ما فکر می کنیم کودکانه و بی ارزش هستند...
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمانی که بودا به آرامش رسید
مطلبی دیگر از این انتشارات
آن شکلات داغ که سرد شد (انشا)
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهکارهای ساده برای تربیت دختران موفق