گاهی وقتی از تنش های جسم آزاد میشوم، اندیشه ام مجالی برای داستان پردازی ، سخنرانی و گفتگو می یابد.گاهی گفتن تنها جوابی است می توان به تپش های قلب داد تا آرام شود .
رباتهای فوق پیشرفته در شهر
در شهری که من زندگی میکنم رباتهایی فوق پیشرفته مسئول جمعآوری مواد بازیافتی از بین زبالهها هستند.
این رباتها واقعآً پیشرفته و هوشمند هستند. آنقدر که یک دقیقهای میتوانند زبالههای یک گاری بزرگ زباله را تفکیک و مواد بازیافتی را جدا کنند و بلافاصله سراغ سایر گاری ها بروند.
در بیشتر اوقات شبانه روز شما میتوانید این رباتها را در گوشه و کنار شهر ببینید که مشغول انجام وظیفه هستند.
شارژ آنها هم کاری ندارد. چند صدم، دقت کنید، فقط چند صدم گرم از برخی مواد شیمیایی که به وفور هم پیدا میشود آنها را برای چند ساعت سرپا نگه میدارد. البته فقط برخی مدلهای خیلی پیشرفته این قابلیت را دارند.
اگر دوست داشتید به بقیه ی داستانک ها هم یک سری بزنید.
اگر حوصله ی خواندن داستان کوتاه دارید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
شبی که مامان را گم کردم
مطلبی دیگر از این انتشارات
سکه های قلابی
مطلبی دیگر از این انتشارات
با خوشحالی گفت:« ویزایمان آمد.»