(اکانت اصلی : https://virgool.io/@Drake)
مجموعه فاجعه به بار اوردن های من۸
خب اومدم با کوله باری از حرف های پرت و پلا?
تابستون ما رو میبردن استخر سر باز تا آموزش شنا ببینیم
هیچ وقت درک نکردم که چرا مدرسه وقتی که خورشید خانوم وسط آسمونه و داره مثل چی میتابه ما رو ببره استخر
اونم از نوع سر بازش?
اینا به کنار
وضعیت بهداشت رو بگم فکر کنم تک تکتون زنگ می زنین وزیر بهداشت برای چکاپ دانش آموزان مدرسمون پیگیری کنه??
لنتی توی سطلی مانند سطل آشغال توش شربت درست کرده بودن??
البته به گفته خودشون سطله بهداشتی بوده
اما خب یکم فکر کنین
به نظرتون مستخدم میاد میگه آره داداش راستش رو بخوای این سطل رو داریم یه ۸ سالی ازش استفاده میکنیم خداروشکر چند منظورس???
توی آب استخر هم مگس و پشه شنا میکردن???
یعنی جدا از اینکه باید مراقب میبودیم که آب توی دهنمون نره باید از رفتن حشرات در دهان جلو گیری میکردیم??
بیرون از آب هم که نمیشد موند
اگه میموندیم پسفرداش شونه ها از شدت آفتاب دیدگی قشنگ پوست پوست میشدن و میسوختن?
خلاصه که آخر تابستون فامیلا میگفتن کلک کجا رفتی برنزه کردی????
اما خب راننده سرویس باحال و پایه ای هم داشتیم
جوری که توی راه بازگشت اجازه میداد یه ساندویچ و نوشابه بگیریم بزنیم تو رگ
آنچه گذشت های مجموعه فاجعه به بار اوردن های من:
مطلبی دیگر از این انتشارات
مجموعه فاجعه به بار اوردن های من
مطلبی دیگر از این انتشارات
خاطرهنویسی، دبیرستانیبودن
مطلبی دیگر از این انتشارات
کلاسبندی