دلی در اتاقم?

هوا هرچقدر خوب است حال ِ آدم را خوب میکند..اینجا بهار ِ نزدیک ِ پاییز است

خبری از برگ و برف ِ پاییزی نیست..اما تا دلتان بخواهد هوا ملایم است و ملیح.

تخت ِ من پایین تر از پنجره قرار دارد،پرده را که میکشیم اتاق پر میشود از نسیم ِ خنک.

پتو را تابالای ِ سرم میکشم و خواب ِ نازک دم ِ ظهری را به جان میخرم.

این شکل ِ قشنگ قلب مانند را روی تخت ِ اتاقم دیدم

پریده بود و خودش را کنار ِ پر های صورتی جاداده بود

من فکر‌میکنم از پنجره ی اتاق پریده و درست زمانی که دوست داشتم یک موجود نرم ِ قشنگ کنارم قرار بگیرد،خود را کنار ِ دست هایم قرار داده.

حالا چند شبی ست قرار است برای دیدن ِ خواب های رنگی

[دل م] را کنار ِبالشتم بگذارم و به رؤیاهای پاییزی ام فکر کنم?