دَردنوشته



روی حرف وایستادن چقدر سخته؛ درد داره!
اعتماد کردن و وایستادن روش چقدر...
سپردن و...
قاطی آدم‌ها شدن...
دقت داشته باش « قاطی آدم‌ها » شدن، نه آدم‌ها؛ فرق داره!
هدف نوشتن و دیدنش...
تصمیم به بروز دادنِ « خودی » که اون زیرها دفن شده...
تصمیم به دوست‌داشتن هرچی، هرکی...
نوشتن به جای حرف زدن...
مطالعه‌ کردن به جای فیلم دیدن...
خندیدن، خندوندن...
قدم زدن‌های تنهایی...
تصمیم به ترک عادت‌های بد...
صبح‌ها زود بیدار شدن و شب‌ها دیر خوابیدن...
درد کشیدن چقدر درد داره اما چقدر کِیف داره...
دقت کن « درد » ، نه رنجِ الکی!