✅ «تیک عصبی» چیست؟ + روایت زنان و مردان ایرانی از این اختلال

برای رویداد آن روز، ۴۰-۵۰ نفر در کافه جمع شده بودند تا من دربارۀ تجربۀ خودم از «عدد دانبار و دوستی» حرف بزنم. وقتی ارائه‌ام تمام شد خانمی ۲۴-۲۵ ساله به سمتم آمد و پرسید:

«من یک چیزی می‌تونم بگم؟»

گفتم:

«بله حتماً، بفرمایید.»

کمی مکث کرد، اما بعد آرام و شمرده گفت:

«شما امروز خیلی به من اعتمادبه‌نفس دادید!»

راستش کمی تعجب کردم، چون موضوع صحبت من هیچ ارتباطی با موضوع اعتمادبه‌نفس نداشت. حرف‌زدن از اعتماد‌به‌نفس معمولاً کار روان‌شناس‌ها و سخنران‌های انگیزشی است که من هیچ‌کدامِ این‌ها نبودم.

به او گفتم:

«ممنونم. فقط من متوجه نشدم چرا! چی به شما اعتمادبه‌نفس داد؟»

بعد آن خانم از چیزی حرف زد که شاید حدسِ هزارم من هم نمی‌توانست باشد. نه اینکه فراموشش کرده باشم، نه، اتفاقاً چون جزئی از من است، تکه‌ای از خود خودم.

او گفت:

«چون منم مثل شما تیک دارم، یعنی پلکم می‌پره. اما من برعکس شما خیلی کم از خونه بیرون میام و خودم رو خیلی محدود کرده‌م. البته ببخشید، واقعاً نمی‌دونستم این رو باید بهتون بگم یا نه...»

حرف‌های آن خانم در آن روز گرم تابستانی در من جرقه‌ای زد تا بفهمم همین تیک عصبی عزیز که حالا دیگر بخشی از وجود من است، چقدر می‌تواند موضوع چالش‌برانگیزی‌ باشد؛ موضوعی که لازم است بهتر آن را ببینیمش و درباره‌اش بیشتر حرف بزنیم.

بنابراین، بنا به عادت همیشگی‌ام تصمیم گرفتم مطلبی بنویسم و از موضوع تیک عصبی انگ‌زدایی کنم، مثل برخی مطالب دیگر که با این هدف نوشته‌ام.

خب طبق معمولِ همیشه، اول رفتم به سراغ وب فارسی. می‌خواستم ببینم در فضای وب فارسی تا چه حد به این موضوع پرداخته شده و کمبودهای آن چیست. متأسفانه باید بگویم که مثل خیلی موضوعات دیگر اوضاع اصلاً خوب نبود. کافی است برای نمونه، نگاهی به ویکی‌پدیای «تیک عصبی» بیندازید.

بعد رفتم سراغ آدم‌ها؛ دوستانی که سال‌هاست با اختلال تیک همراه‌اند و احتمالاً بدشان نمی‌آید از آن حرف بزنند. می‌خواستم بدانم آن‌ها چگونه تیک را تجربه کرده‌اند، چه تأثیراتی روی زندگی‌شان داشته و حالا با آن چه می‌کنند.

بعضی از دوستانم تا حرف‌های مرا می‌شنیدند، ابتدا جمله‌هایی با این مضمون می‌‌گفتند:

«اوه راست می‌گی‌ها! چقدر کم به این موضوع پرداخته شده! اِنقدر سمن داریم که یاسمن توش گمه.»

و وقتی صحبتمان گرم‌تر می‌شد، چند مورد از علائم تیک خود را گزارش می‌دادند.

بنابراین، من به‌عنوان کسی که خودش تجربۀ سال‌ها تیک عصبی دارد، روایت همۀ آن دوستان را شنیده و بیان کرده‌ام. شما می‌توانید من را سفیر آن چند نفر و احتمالاً افراد دیگری بدانید که در خلوت خود با اختلال تیک درگیرند.

مطلبی که می‌خوانید، حاصل روایت‌هایی از سامه نجفی، نسترن کوثری، سارا علی‌قلی، مریم کردبچه، حسن، مجید، محسن، فرنوش و چندین نفر دیگر است که بنا به دلایلی همچون نبودن زیرساخت فرهنگی لازم، ترجیح داده‌اند اسمشان را نیاورم.

برای بازکردن موضوع، از چندین منبع علمی معتبر نیز کمک‌ گرفته‌ام.

مخاطبان اصلی این نوشته ۲ دسته‌اند:

  1. افرادی که خودشان اختلال تیک دارند و می‌خواهند چیزهای بیشتری دربارۀ آن بدانند و با تجربیات مبتلایان دیگر آشنا شوند.
  2. افرادی که در خانواده، دوستان و اطرافیان خود با فردی که مبتلا به تیک عصبی است ارتباط دارند. خواندن این مطلب به آن‌ها کمک می‌کند تا بتوانند رابطۀ بهتر و آگاهانه‌تری با فرد موردنظر برقرار کنند.

اگر شما هم با این اختلال دست‌وپنجه نرم می‌کنید یا تجربه‌ای از آن دارید، خوشحال می‌شوم که در کامنت‌ها برایم بنویسید. به این‌ ترتیب، سکوت افراد بیشتری شکسته می‌شود و شما هم تسهیل‌کنندۀ این انگ‌زدایی خواهید شد.

تیک عصبی چیست؟

در کتابچۀ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روان‌پزشکی آمریکا (American Psychiatric Association)، ویرایش پنجم (DSM-5-TR)، در تعریف تیک این‌طور آمده:

«اختلال تیک (Tic Disorder) به تکان‌ها، حرکت‌ها یا صداهای ناگهانی‌ای گفته می‌شود که افراد به‌طور مکرر از خود بروز می‌دهند. افرادی که تیک دارند نمی‌توانند خود را از انجام این کارها باز دارند.»
کتابچۀ راهنمای DSM-5-TR
کتابچۀ راهنمای DSM-5-TR

درواقع، اختلال تیک که ما با نام تیک عصبی هم می‌شناسیمش، حرکات ماهیچه‌ای سریع و تکراری است که به تکان یا صداهای ناگهانی و دشواری منجر می‌شود که از کنترل فرد خارج است.

آن‌طور که از تعاریف برمی‌آید، ما هم تیک حرکتی داریم و هم تیک صوتی.

  • در تیک حرکتی (Motor Tic) بخشی از بدن به‌طور مکرر، سریع، ناگهانی و غیرقابل کنترل حرکت می‌کند. تیک‌ها ممکن است در هر قسمت از بدن مانند صورت و اجزای آن، شانه‌ها، دست‌ها یا پاها بروز یابند.
    برای مثال، فردی که دارای تیک حرکتی است ممکن است مدام پلک بزند یا شانه‌اش را بالا بیندازد.
  • تیک صوتی (Vocal Tic) به صداهایی گفته می‌شود که به‌طور غیرارادی توسط یک فرد تولید می‌شوند؛ مانند صاف‌کردن گلو، فین‌فین‌کردن یا زمزمه‌کردن یک عبارت نامفهوم و… .

اغلب تیک‌ها:

  • جدی نیستند؛
  • به‌سختی توجه دیگران را جلب می‌کنند؛
  • با گذر زمان بهبود می‌یابند؛
  • اما به‌هرحال انرژی روانی زیادی از فرد می‌‌گیرند.

البته در برخی افراد (یعنی مبتلایان به سندرم توره) تیک‌‌ها مکرر و شدید است و جنبه‌های مختلف زندگی فرد ازجمله تحصیل، کار و زندگی اجتماعی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. در ادامه، از سندرم توره و انواع خفیف‌تر تیک به‌طور مفصل خواهم گفت.

علائم اختلال تیک چیست؟

همان‌طور که گفتم، تیک‌ها به ۲ شکل ظاهر می‌شوند:

  1. برخی از آن‌ها بر حرکت بدن تأثیر می‌گذارند (تیک‌های حرکتی)؛
  2. و برخی دیگر باعث ایجاد صدا می‌شوند (تیک‌های صوتی یا آوایی).

این تیک‌ها با تکرار متوالی و متعدد یک عمل رخ می‌دهند. برای مثال، فردی که تیک دارد ممکن است چندین بار پشت‌سرهم پلک بزند یا بینی خود را به‌طور مکرر تکان دهد.

تیک‌های حرکتی و صوتی هریک به ۲ دسته تقسیم می‌شوند: ساده و پیچیده.

نمونه‌هایی از تیک‌های‌ حرکتی و صوتی ساده و پیچیده

در ادامه به رایج‌ترین نمونه‌ تیک‌های صوتی و حرکتی ساده و پیچیده اشاره خواهم کرد.

نمونه‌هایی از تیک‌های‌ حرکتی ساده:

  • پلک‌زدن و پریدن چشم
  • جمع‌کردن بینی
  • درهم‌کشیدن چهره
  • تکان‌دادن سر
  • تکان‌دادن گردن
  • رانش فک
  • بالاانداختن شانه‌
  • تکان‌دادن دست و پا
  • رانش بازو
  • شکستن قولنج انگشتان
  • شکستن قولنج گردن
  • سفت‌شدن عضلات (معمولاً باسن یا شکم)
  • لمس‌کردن بی‌دلیل افراد یا اجسام

نمونه‌هایی از تیک‌های حرکتی پیچیده:

  • تقلید از حرکات دیگران
  • حرکات مبتذل («انگشت»نشان‌دادن یا حرکات جنسی)
  • حرکات دوستانه (نشان‌دادن شست)

نمونه‌هایی از تیک‌های‌ صوتی ساده:

  • سرفه‌کردن
  • خرخرکردن
  • فین‌فین‌کردن

توجه: در تیک‌های صوتی ساده به نظر نمی‌رسد که فرد کلمات واقعی یا هر شکلی از زبان گفتاری را تقلید کند.

نمونه‌هایی از تیک‌های‌ صوتی پیچیده:

  • تکرار یک کلمه یا عبارت و حتی شعر (زمزمه‌کردن)
  • تقلید از کلمات گفته‌شده توسط دیگران
  • تکرار واج‌ها
  • گفتن الفاظ یا جملات زشت ناخواسته

اولین مواجهۀ من با تیک عصبی چگونه بود؟

حوالی سال ۱۳۸۷، کلاس دوم راهنمایی بودم که یکهو فهمیدم پلکم می‌پرد. درواقع خودم متوجه موضوع نشدم، بلکه دیگران توجهم را جلب کردند؛ اینکه مدام از بقیه می‌شنیدم: «چرا این‌جوری می‌کنی؟» باعث شد روی موضوع حساس شوم.

کمی بعد کشف جالبی کردم: وقتی درمعرض هیجانات مثبت و منفی (مانند خستگی، خشم، استرس، شادی و...) قرار می‌گرفتم، پرش پلکم خیلی بیشتر می‌‌شد.

با دیدن این علائم، مادرم من را پیش دکتر اعصاب و روان کودکان برد، که از این بابت از او بسیار ممنونم. مادر وضعیت مرا به‌طور دقیق شرح داد و بعد دکتر گفت: «این یک چیزی است که یا از سرش می‌افتد یا تا همیشه با او می‌ماند.» درواقع منظورش این بود: «صبر کنیم و ببینیم.»

من خودم هیچ درکی از ماجرا نداشتم و نمی‌فهمیدم چقدر می‌تواند بزرگ یا خطرناک باشد یا اصلاً چه چیزهایی در انتظارم است. حرف‌های آن‌موقعِ ‌دکتر مثل وقتی بود که می‌شنیدیم یک نفر سرطان گرفته. همان‌قدر مبهم و بی‌چشم‌انداز.

  • آیا برای این اختلال درمانی وجود دارد؟ نمی‌دانستیم.
  • چقدر امید برای بهبود هست؟ نمی‌دانستیم.
  • اگر اوضاع بدتر شود چی؟ نمی‌دانستیم.

چرا نمی‌دانستیم؟ چون هیچ‌‌ نوع منبع مطالعاتی در دسترس نبود و نمی‌توانستیم درباره‌اش بیشتر بدانیم.

اما حالا اوضاع خیلی فرق کرده. من خودم برای نوشتن این مطلب کلی منبع معتبر انگلیسی خواندم، افرادی را دیده‌ام که در شبکه‌های اجتماعی دربارۀ این موضوع فرهنگ‌سازی می‌کنند و کتاب‌های زیادی هم درباره‌اش نوشته شده که ترجمۀ بعضی از آن‌ها دردسترس است.

با اتکا به همین منابع است که می‌توانم در ادامه با خیال راحت از این اختلال بنویسم.

اختلال تیک چگونه تشخیص داده می‌شود؟

در حال حاضر هیچ‌گونه اسکن مغزی یا آزمایش دیگری برای تشخیص اختلال تیک وجود ندارد و پزشکان عمدتاً برمبنای مصاحبۀ بالینی (Clinical Interview) و مشاهده، به تشخیص می‌پردازند.

در مصاحبۀ بالینی، روان‌شناس یا روان‌پزشک به‌‌صورت مستقیم، پویا و تعاملی با مراجع خود گفت‌وگو می‌کند و از این طریق، اطلاعاتی دربارۀ تاریخچۀ بیماری، علائم، رفتارها و تجربیات مراجع جمع‌آوری می‌کند تا بتواند بیماری یا اختلال او را تشخیص دهد.

آن‌ها به‌طور مشخص از بررسی ۴ عامل زیر برای شناسایی، تشخیص و دسته‌بندی انواع اختلالات تیک استفاده می‌کنند:

  1. اینکه تیک‌ها فقط حرکتی یا صوتی است یا هر دوی این‌ها.
  2. فرد چه مدت درگیر تیک بوده است؛
  3. تیک‌ها چقدر شدید است؛
  4. تیک‌ها از چه زمانی شروع شده‌اند.

نکته: پزشکان قبل از هر تشخیصی از ۲ چیز مطمئن می‌شوند:

  1. علائم بروزیافته نباید تحت‌تأثیر مصرف دارو، مخدرها یا ابتلا به بیماری‌های دیگر (برای مثال، تشنج، بیماری هانتینگتون (Huntington) یا انسفالیت (Encephalitis) پس از ویروس (Postviral Encephalitis)) بوده باشد.
  2. علائم باید قبل از ۱۸سالگی شروع شده باشد.

انواع تیک عصبی کدام است؟

در کتابچۀ DSM-5-TR، اختلال تیک به ۳ دسته تقسیم شده است:

  1. اختلال تیک موقت که در گذشته تیک گذرا نامیده می‌شد.
  2. اختلال تیک پایدار که گاهی‌اوقات تیک مزمن نامیده می‌شود.
  3. سندرم توره یا TS که گاهی‌اوقات اختلال توره نامیده می‌شود.

در ادامه، معیارهای تشخیص هریک از این اختلالات به‌طور موجز بیان شده است.

لطفاً توجه داشته باشید که:

این موارد فقط جنبۀ اطلاع‌رسانی دارند و نباید برای خودتشخیصی استفاده شوند. اگر درمورد هریک از علائم ذکرشده نگران هستید، باید با یک متخصص مغز و اعصاب باتجربه درزمینۀ تشخیص و درمان اختلالات تیک مشورت کنید.

۱) اختلال تیک موقت (Provisional Tic Disorder)

شایع‌ترین نوع تیک، اختلال تیک موقت (Provisional Tic Disorder) است که قبلاً با نام اختلال تیک گذرا (Transient Tic Disorder) شناخته می‌شد.

  • این اختلال ممکن است تا ۱۰% از کودکان را در سال‌های ابتدایی مدرسه تحت‌تأثیر قرار دهد.
  • در این اختلال تیک، فرد یکی از ۲ نوع تیک حرکتی یا صوتی را به‌طور مکرر و به‌مدت دست‌کم یک ماه، تا حداکثر کمتر از یک سال تجربه می‌کند.
  • هر فرد ممکن است یک یا چند تیک حرکتی (مثلاً پلک‌زدن یا بالاانداختن شانه‌ها) یا تیک‌ صوتی (مثلاً صاف‌کردن گلو یا فریادزدن یک کلمه یا عبارت) را داشته باشد.
  • بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، دوره‌های متعددی از تیک‌های گذرا را با فاصله از هم تجربه می‌کنند که ممکن است در طول زمان به اشکال متفاوتی بروز پیدا کنند.
  • تیک‌های موقت در کمتر از یک سال به‌خودی‌خود از بین می‌روند و برخی از آن‌ها در اثر اضطراب، خستگی و برخی داروها بدتر می‌شوند.
  • در برخی کودکان، تیک‌ها ممکن است به‌دنبال یک عفونت استرپتوکوکی (Streptococcal Infection) مانند گلودرد استرپتوکوکی (Strep Throat) یا مخملک (Scarlet Fever) ناگهان ظاهر شوند یا ناگهان بدتر شوند.

۲) اختلال تیک‌ پایدار (Persistent Tic Disorder)

برخلاف تیک‌های موقت که در عرض یک سال ناپدید می‌شوند، اختلال تیک پایدار (Persistent Tic Disorder) یا تیک مزمن (Chronic Tic Disorder) یک سال یا بیشتر ادامه پیدا می‌کند.

  • در این اختلال، یک یا چند تیک حرکتی یا صوتی (اما نه هر دو) به‌مدت طولانی در فرد بروز می‌کند.
  • تیک‌های پایدار کمتر از ۱% از کودکان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند و ممکن است با اختلال تیک پیچیده‌تری به نام اختلال توره مرتبط باشند.
  • در برخی موارد، آن چیزی که تیک مزمن به نظر می‌رسد درواقع نشانه‌ای از سندرم توره است.

۳) سندرم توره (Tourette Syndrome)

این سندرم که گاهی اختلال توره (Tourette Disorder) نامیده می‌شود، شدیدترین اختلال تیک است. افراد مبتلا به سندرم توره معمولاً علائم زیر را از خود بروز می‌دهند:

  • دو یا چند تیک حرکتی و دست‌کم یک تیک صوتی را به‌مدت طولانی دارند. توجه داشته باشید که این علائم ممکن است همیشه به‌طور هم‌زمان اتفاق نیفتند.
  • دست‌کم به‌مدت یک سال علائم تیک عصبی را تجربه می‌کنند.
  • علائم سندرم توره معمولاً زمانی شروع می‌شود که کودک بین سنین ۵ تا ۱۸ سال است.
  • شدت سندرم توره اغلب در طول زمان تغییر می‌کند، یعنی در دوره‌هایی تعداد دفعات تکرار آن کاهش می‌‌یابد و دوباره زیاد می‌شود.
  • خوشبختانه، وضعیت بسیاری از افراد مبتلا به سندرم توره با افزایش سن بهبود می‌یابد.
  • برخی تیک‌ها در اوایل بزرگسالی ناپدید می‌شوند و برخی ادامه می‌یابند.
  • برخی از افراد مبتلا به اختلال توره گاهی‌اوقات کلمات زشتی به زبان می‌آورند، به دیگران توهین می‌کنند یا رفتارها و حرکات زشتی از خود بروز می‌دهند. آن‌ها نمی‌توانند این صداها و حرکات را کنترل کنند و نباید سرزنششان کرد. تنبیه والدین، مسخره‌کردن همکلاسی‌ها و سرزنش معلمان کمکی به کنترل تیک‌های کودک نمی‌کند، بلکه به عزت‌نفس او لطمه می‌زند و ناراحتی او را افزایش می‌دهد.
  • برخی تحقیقات معتبر نشان می‌دهد که کودکان مبتلا به TS و تیک مزمن، کیفیت زندگی و عزت‌نفس پایین‌تری را نسبت به کودکان دیگر تجربه می‌کنند.
  • علاوه‌براین، انجمن توره آمریکا (Tourette Association of America) می‌گوید که افراد مبتلا به TS اغلب به دلیل تیک‌ها و شرایط مرتبط با آن، مانند ADHD یا اضطراب، مشکلاتی را در عملکرد اجتماعی تجربه می‌کنند.

شرایط مرتبط با اختلالات تیک، به‌ویژه در کودکان مبتلا به TS، عبارت‌اند از:

  • اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD)
  • اختلال وسواس فکری جبری (OCD)
  • اضطراب
  • افسردگی
  • اختلال طیف اوتیسم
  • اختلالات یادگیری
  • مشکلات گفتاری و زبانی
  • مشکلات خواب

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

اغلب تیک‌ها جدی نیستند، به مغز آسیب نمی‌رسانند و گاهی‌اوقات به همان سرعتی که ظاهر می‌شوند ناپدید می‌شوند. درمورد تیک‌های خفیفی که مشکل‌ساز نیستند، همیشه لازم نیست به پزشک مراجعه کنید.

اگر علائم زیر را دارید و از بابت آن نگرانید، بهتر است با پزشک مشورت کنید:

  • تیک عصبی به‌طور منظم یا مکرر رخ می‌دهد، یا در حال شدیدترشدن است.
  • باعث ایجاد مشکلات عاطفی یا اجتماعی، مانند خجالت یا انزوای اجتماعی در شما شده است.
  • باعث آزار یا دردسر شما شده است (برخی تیک‌ها می‌توانند باعث شوند که شخص به‌طور تصادفی به خودش صدمه بزند).
  • در انجام فعالیت‌های روزمرۀ شما مانند تحصیل یا کار اختلال ایجاد کرده است.
  • با خشم، افسردگی یا آسیب به خود همراه است.

علت بروز اختلال تیک در افراد چیست؟

هنوز علت دقیق اختلال تیک مشخص نیست، اما براساس پژوهش‌های صورت‌گرفته، برخی فرضیه‌ها برای آن مطرح شده است:

  • تصور می‌شود که بروز تیک به دلیل تغییر در بخش‌هایی از مغز است که کنترل حرکت را بر عهده دارند.
  • احتمالاً در بسیاری از موارد علت ژنتیکی و ارثی برای تیک وجود دارد.
  • برخی مطالعات نشان می‌دهد که علت ممکن است به مشکلی در انتقال‌دهنده‌های عصبی مغز و تولید دوپامین مربوط باشد.
  • به نظر می‌رسد عوامل ثانویه‌ای مانند تروما، استرس و کمبود خواب نیز در بروز و شدت‌ تیک‌ نقش دارند.
  • گاهی‌اوقات تیک عصبی به دلیل مصرف داروهای غیرقانونی مانند کوکائین یا آمفتامین‌ها رخ می‌دهد و گاهی به دلیل بیماری‌های جدی‌تری مانند فلج مغزی یا بیماری هانتینگتون بروز می‌کند.

چگونه اختلال تیک خود را درمان یا کنترل کنیم؟

درمان اختلالات تیک به‌ شدتِ علائم بستگی دارد. بنابراین:

  • در موارد خفیف هیچ درمانی لازم نیست و تیک‌ها خودبه‌خود برطرف می‌شوند. توصیه‌های خودیاری، مانند دوری از استرس، اضطراب و خستگی و داشتن خواب کافی، برای اکثر افراد بسیار مفید است.
  • در موارد شدیدتر که زندگی روزمرۀ فرد مختل می‌شود، ممکن است درمان‌هایی توصیه شود که هدفشان کاهش تعداد دفعات بروز تیک‌ عصبی است.

درمان‌های اصلی تیک عبارت‌اند از:

  1. رفتاردرمانی
  2. دارودرمانی
  3. ترکیبی از این دو

داروها در کنار درمان‌های روان‌شناختی یا پس از به‌نتیجه‌نرسیدن آن درمان‌ها تجویز می‌شوند. ضمن اینکه معمولاً برای کاهش فراوانی تیک و بهبود زندگی روزمرۀ فرد استفاده می‌شوند و به رفع کامل علائم منجر نمی‌شوند.

رفتاردرمانی که به شیوه‌های زیر انجام می‌شود، به افراد کمک می‌کند تا یاد بگیرند علائم تیک خود را مدیریت کنند و دفعات تکرار تیک را کاهش دهند.

  • درمان معکوس عادت: در این شیوۀ درمانی، فرد حرکاتی را یاد می‌گیرد تا بتواند آن‌‌ها را به‌طور عمدی و آگاهانه جایگزین تیک کند؛ بدین ترتیب، تیک نمی‌تواند به‌طور هم‌زمان اتفاق بیفتد.
  • مداخلۀ رفتاری جامع برای تیک (CBiT): مجموعه‌ای از تکنیک‌های رفتاری برای کمک به یادگیری مهارت‌های کاهش تیک.
  • پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP): هدف از این کار، کمک به فرد برای کنارآمدن با احساسات ناخوشایندی است که اغلب قبل از بروز تیک در او ایجاد می‌شود. پیشگیری از مواجهه و پاسخ، گاه می‌تواند جلوی بروز تیک را بگیرد.

خبر خوب اینکه:

دستگاهی به نام نیوپالس (Neupulse) در بریتانیا در حال توسعه است که طبق گزارش‌ها، در لحظۀ وصل‌شدن به دست فرد، به میزان ۲۵% (و گاه بیشتر) تیک‌های او را کاهش می‌دهد.

این دستگاه هوشمند فعلاً در مراحل آزمایش بالینی است و می‌توان برای آزمایش آن ثبت‌نام کرد. توسعه‌دهندگانِ دستگاه نیوپالس امیدوارند که تا حدود یک سال آینده آن را در بریتانیا به بهره‌برداری برسانند.

لوئیس کاپالدی (Lewis Capaldi)، خواننده، ترانه‌سرا و موسیقی‌دان اسکاتلندی، ازجمله افراد مشهور مبتلا به سندرم توره است که در آزمایش بالینی این دستگاه شرکت کرده و نتایج رضایت‌بخشی را گزارش داده است.

لوئیس کاپالدی در حال آزمایش دستگاه نیوپالس
لوئیس کاپالدی در حال آزمایش دستگاه نیوپالس

اگر می‌خواهید دربارۀ سندرم تورۀ لوئیس کاپالدی چیزهای بیشتری بدانید، این ویدئو را ببینید. در ادامۀ مطلب، افراد مشهور دیگری را نیز معرفی می‌کنم که به اختلال تیک مبتلا هستند.

تیک‌ عصبی چقدر طول می‌کشد؟

هیچ عدد مشخصی برای طول دورۀ تیک نمی‌توان بیان کرد. شما ممکن است فردی را ببینید که در کودکی به تیک عصبی مبتلا شده و در یک دورۀ کوتاه چندماهه بهبود یافته و دیگر هرگز سروکلۀ تیکش پیدا نشده است. از طرفی، کسانی را می‌بینیم که ۵۰ سال است با سندرم تورۀ خود دست به گریبان‌اند. پس می‌توان گفت:

  • در بیشتر موارد، تیک‌های عصبی با گذر زمان بهبود می‌یابند یا به‌طور کامل متوقف می‌شوند.
  • گاهی ممکن است فقط چند ماه دوام بیاورند، اما اغلب در طی چندین سال می‌آیند و می‌روند.
  • تیک‌های عصبی معمولاً از حدود ۸سالگی تا نوجوانی شدت بیشتری دارند و اغلب بعد از بلوغ، شروع به بهبود می‌کنند.

واقعیت‌های جالبی دربارۀ تیک عصبی

با همۀ اطلاعاتی که از قبل دربارۀ تیک عصبی داشتید و مواردی که من در بالا گفتم، هنوز واقعیت‌هایی دربارۀ این اختلال وجود دارد که شاید دانستنش برای شما جالب باشد.

۱) همۀ افراد گاهی تیک را تجربه می‌کنند

بله، شما هم ممکن است گاهی تیک عصبی را تجربه کرده باشید. مثلاً زمانی که خوب نخوابیده‌اید یا استرس دارید، پرش مداوم پلک شما غیرمعمول نیست. بااین‌حال، در بیشتر موارد، این تیک‌های یکباره بی‌ضرر و موقتی هستند و هیچ نیازی به درمان ندارند.

درواقع، همان‌طور که گفتیم، برای داشتن خفیف‌ترین نوع اختلال تیک (تیک موقت) شما دست‌کم به‌مدت یک ماه باید علائم تیک را در خود ببینید.

۲) همراه‌بودن اختلال تیک با برخی اختلالات دیگر

اختلالات تیک، به‌ویژه سندرم توره - شناخته‌شده‌ترین و شدیدترین نوع این اختلال - به‌ندرت به‌تنهایی وجود دارند. آن‌ها اغلب با ADHD، اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلالات خلقی دیده می‌شوند.

درواقع، مطالعات نشان می‌دهد که تا ۶۰% از کودکان مبتلا به سندرم توره دارای ADHD نیز هستند.

۳) اختلال تیک در کودکان بیشتر از بزرگسالان شایع است

البته افراد در هر سنی ممکن است تیک را تجربه کنند، اما تیک‌ عصبی در میان کودکان شایع‌تر است. اختلال تیک معمولاً در دوران کودکی شروع می‌شود و اولین بار در حدود ۵سالگی بروز می‌کند.

کارشناسان می‌گویند که حدود ۲۰% از کودکان تیک را تجربه می‌کنند. با بالارفتن سن کودک، این درصد کاهش می‌یابد و در بزرگسالی، از هر ۱۰۰ نفر تنها ۱ نفر به اختلال تیک مبتلاست.

۴) چند واقعیت دیگر

واقعیت‌های جالب زیادی دربارۀ تیک وجود دارد که در این مجال کوتاه نمی‌توان به همۀ آن‌ها پرداخت. در اینجا چند مورد دیگر را به‌طور مختصر می‌گویم:

  • به‌طور کلی، براساس منابع معتبر، تیک عصبی در مردان شایع‌تر از زنان است.
  • اگر درمورد تیک‌های عصبی حرف زده شود یا به هر طریقی روی آن‌ها تمرکز شود، معمولاً بدتر می‌شوند.
  • برخی تیک‌ها بسیار پیچیده‌اند و می‌توانند جملات کامل یا حتی یک شعر یا ترانۀ کامل باشند.
  • قبل از وقوع تیک، بسیاری از افراد احساسی را تجربه می‌کنند که به آن میل پیش‌آگاهی گفته می‌شود؛ یک احساس فیزیکی ناخوشایند (معمولاً در ناحیه‌ای از بدن که تیک رخ می‌دهد) که تا زمان بروز تیک ادامه دارد.
    برخی افراد آن را شبیه احساس خارش، سوزش، گزگز یا زق‌‌زق توصیف می‌کنند. این احساس اغلب در زمان‌هایی که فرد سعی می‌کند تیک‌ها را سرکوب کند، شدت بیشتری می‌یابد.
  • برخی افراد می‌توانند تیک‌های خود را سرکوب کنند، به این معنی که به‌طور موقت تیک خود را نگه می‌دارند. این اتفاق معمولاً در موقعیت‌های اجتماعی خاص (مانند کتابخانه، تئاتر، سخنرانی، سینما یا جلسات) یا به این دلیل که فرد احساس اعتمادبه‌نفس ندارد، رخ می‌دهد.
    بااین‌حال، این کار به تمرکز و انرژی زیادی نیاز دارد و درنتیجه باعث خستگی فرد می‌شود.
  • اکثر بیماران می‌توانند با استفاده از تکنیک‌هایی تیک‌های خود را سرکوب کنند. بااین‌حال، این سرکوب اغلب عذاب‌آور است و بیمار معمولاً تنها با بروز تیک تسکین می‌یابد.

باورهای غلط رایج دربارۀ تیک عصبی

با وجود اطلاع‌رسانی‌ بیشتر نسبت به قبل، اختلال تیک همچنان توسط مردم درک‌نشده باقی مانده است و رسانه‌ها نیز به رواج باورهای غلط دربارۀ آن دامن می‌زنند. در ادامه، چند باور غلط رایج را معرفی می‌کنم.

باور غلط ۱: افراد مبتلا به تیک عصبی بدون اخطار فحاشی می‌کنند.

تصور اکثر مردم از تیک عصبی، نوع شدید آن یعنی سندرم توره است که به دلیل معرفی غلط، کلیشه‌ای و بیش از حد اغراق‌آمیز در رسانه‌ها و فیلم‌ها اتفاق افتاده است؛ فردی که با صدای بلند ناسزا می‌گوید یا به‌طرز کنترل‌ناپذیری تکان می‌خورد.

این تصویر به‌هیچ‌وجه دقیق نیست؛ زیرا:

  • سندرم توره تنها یکی از انواع اختلال تیک و شدیدترین نوع آن است که ازقضا کمترین رواج را دارد؛ یعنی در میان ۰.۵ تا ۱ درصد از افراد جهان.
  • از سوی دیگر، کوپرولالیا (Coprolalia) یا فحش‌دادن ناخواسته، تنها در میان ۱۰ تا ۱۵ درصد از مبتلایان به سندرم توره رواج دارد.

این ویدئو سوییت آنیتا (Sweet Anita) را نشان می‌دهد که دچار کوپرولالیا است و در Streamer Awards پشت تریبون می‌رود، اما دچار حملۀ تیک می‌شود. او به‌‌عنوان سفیر پلتفرم پخش زندۀ توییچ (Twitch) فعالیت می‌کند و حضورش بسیار الهام‌بخش است.

باور غلط ۲: افراد مبتلا به اختلال تیک از نظر رشدی دچار تأخیرند یا اختلال ذهنی دارند.

تیک عصبی با هوش ارتباطی ندارد و بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال دارای هوش متوسط یا بالاتر از حد متوسط هستند. بااین‌حال، همبستگی بالایی بین اختلالات تیک و ناتوانی‌های یادگیری وجود دارد، به‌طوری که حدود ۲۵% از مبتلایان به اختلالات تیک دارای مشکلات یادگیری مانند نارساخوانی (Dyslexia)، نوشتارپریشی (Dysgraphia) یا اختلال پردازش شنوایی هستند.

باور غلط ۳: مبتلایان به سندرم توره مشکلات مدیریت خشم دارند.

این مورد، یکی دیگر از کلیشه‌های رایج است که اغلب در فیلم و تلویزیون استفاده می‌شود. فوران‌ انفجاری خشم در حدود ۲۵% از کودکان مبتلا به توره رخ می‌دهد، اما کارشناسان معتقدند که این انفجارها اغلب کنترل‌‌ناپذیرند و مظهر خشم واقعی نیستند. اکثر کودکان پس از حملۀ خشم احساس شرم و پشیمانی شدید می‌کنند و به‌طور کلی عصبانی‌تر از همسالان خود نیستند.

باور غلط ۴: تنها راه درمان تیک، داروست.

این باور درست نیست! اکثر تیک‌ها خودبه‌خود از بین می‌روند؛ بنابراین رایج‌ترین رویکرد درمانی این است که صبر کنید تا تیک خودش به‌مرور بهبود یابد. پس از آن، رفتاردرمانی توسط اکثر پزشکان توصیه می‌شود. دارو معمولاً فقط زمانی استفاده می‌شود که تیک‌ها به‌طور غیرمعمول شدید باشند یا باعث ناراحتی شدید فرد شوند.

در تجربۀ شخصی من، با اینکه مصرف دارو علائم تیک را کاهش می‌داد، ولی از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم قرص‌خوردن را کنار بگذارم، و آن وقتی بود که متوجه شدم هرچقدر بتوانم هیجاناتم را کنترل کنم، شدت تیک‌هایم کمتر می‌شود.

باور غلط ۵: داروهای محرک باعث اختلالات تیک می‌شوند.

پزشکان زمانی بر این باور بودند که بعضی داروها، ازجمله داروهایی که برای درمان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD) استفاده می‌شوند، باعث ایجاد تیک در کودکان می‌شوند.

مطالعات جدیدتر نشان می‌دهد که داروهای محرک‌، ممکن است حداکثر باعث بروز اختلال تیک در افرادی شوند که از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به آن هستند؛ بااین‌حال، در بیشتر موارد، این نوع تیک با قطع دارو از بین می‌رود.

باور غلط ۶: سرکوب تیک آن را بدتر می‌کند یا به تیک‌های بیشتری منجر می‌شود.

این تصور غلط به روان‌شناسی فرویدی (Freudian Psychology) بازمی‌گردد که نشان می‌دهد «نیازهای» سرکوب‌شده به شکل‌های دیگری بروز می‌‌یابند. بااین‌حال، دهه‌ها تحقیق نشان می‌دهد که این باور درست نیست.

یکی از مطالعات اخیر نشان داد بیمارانی که تکنیک‌های سرکوب را فرا گرفته‌اند، ۲۶% کاهش تیک‌ها را تجربه کرده‌اند و در این مدت هیچ تیک جدیدی در آن‌ها شکل نگرفته است.

باور غلط ۷: اختلال تیک یک بیماری دوران کودکی است.

اختلال تیک معمولاً در دوران کودکی تشخیص داده می‌شود و بسیاری از کودکان بدترین علائم خود را قبل از ۱۸سالگی مشاهده می‌کنند، اما این بدان معنا نیست که این اختلال پس از رسیدن افراد به بزرگسالی از بین می‌رود.

تصور می‌شود از هر ۱۰۰ نفر، ۱ نفر با اختلالات تیک زندگی می‌کنند، ازجمله بزرگسالان. اختلالات تیک حتی می‌تواند در بزرگسالی شروع شود، اگرچه نسبتاً نادر است.

باور غلط ۸: تیک‌ها فقط در کودکان عصبی رخ می‌دهد.

هرچند استرس می‌تواند تیک‌ها را در برخی افراد بدتر کند، اما نمی‌تواند باعث تیک شود. بروز اختلال تیک هیچ ارتباطی با استرسی‌بودن فرد ندارد.

باور غلط ۹: افراد مبتلا به اختلالات تیک نمی‌توانند در جامعه حضور فعال داشته باشند.

بسیاری از افراد موفق جهان که در ادامه تنها چند نفر از آن‌ها را معرفی می‌کنم، اختلال تیک یا سندرم توره دارند. ازآنجایی‌که اختلال تیک قابل‌ درمان است، اکثر افراد می‌توانند با دارو یا بدون دارو تیک خود را بهبود بخشند.

به‌علاوه، شواهد نشان می‌دهد که دوستان، خانواده و همکاران به‌راحتی به تیک‌های فرد عادت می‌کنند؛ به این معنی که یک محیط حمایتی به‌خودی‌خود درمانی عالی محسوب می‌شود.

افراد معروف ایرانی و خارجی مبتلا به اختلال تیک

نمی‌‌دانم کجا این جمله را خواندم که نوشته بود: «تو تیک آبی داری، من تیک عصبی!» اما واقعیت این است که افراد زیادی در جهان هم تیک عصبی دارند و هم تیک آبی! به‌عبارتی، آن‌قدر مشهورند که به‌راحتی در همۀ شبکه‌های اجتماعی وریفای می‌شوند.

دلو (Dalu)، رپر نسل چهارمی، در یکی از آهنگ‌هایش به تیک خود اشاره می‌کند و آن را با تیک برند نایکی مقایسه می‌کند: «دستِ خودم نی‌ تیک دارم، دُرُست مث نایکی شوز»

لوگوی نایکی
لوگوی نایکی
دلو رپری که تیک دارد
دلو رپری که تیک دارد

پوریا پوتک رپر نسل ۳ و یکی از پرفالوئرترین یوتیوبرهای ایرانی نیز اختلال تیک دارد و در حال حاضر دربارۀ تیک عصبی او صحبت‌های زیادی می‌شود. در این ویدئو مجموعه‌ای از تیک‌های عصبی پوتک را می‌بینید.

پوریا پوتک رپری که تیک دارد
پوریا پوتک رپری که تیک دارد

اما از این دو رپر وطنی که بگذریم، آهنگسازان، ورزشکاران، بازیگران، سخنرانان و افراد مشهور دیگری در جهان به خاطر داشتن تیک عصبی و هم‌زمان با آن کسب موفقیت‌های چشمگیر در حرفۀ خود، مورد توجه بسیار قرار گرفته‌اند. در ادامه، تعدادی از این افراد را معرفی می‌کنم و از تیک آن‌ها خواهم گفت.

۱) دیوید بکام (David Beckham)

دیوید بکام یکی از مشهورترین بازیکنان تاریخ فوتبال انگلیس است. او برای منچستریونایتد، رئال مادرید، آ.ث. میلان، پاری‌سن‌ژرمن، لس‌آنجلس گلکسی و همچنین تیم ملی انگلستان بازی کرده است.

او طرف‌داران زیادی در سراسر جهان دارد، اما اکثر آن‌ها نمی‌دانند که این ستارۀ مشهور سال‌هاست با ۲ حریف قدرتمند به نام‌های اختلال توره و OCD دست‌وپنجه نرم می‌کند و توانسته است آن‌ها را کنترل کند، با همان مهارتی که توپ فوتبال را در مستطیل سبز کنترل می‌کرد.

دیوید بکام (David Beckham)
دیوید بکام (David Beckham)

۲) ولفگانگ آمادئوس موتسارت (Wolfgang Amadeus Mozart)

آهنگساز مشهور کلاسیک، ولفگانگ آمادئوس موتسارت، سال‌ها با سندرم توره مبارزه کرد. جیمز مک‌کانل (James McConnel) در مستند «What Makes Mozart Tic?» می‌گوید که آثار این نابغۀ موسیقی تحت‌تأثیر TS بوده است.

به‌گفتۀ مک‌کانل، موتسارت نشانه‌هایی از انقباض و طبیعت وسواسی را نشان می‌دهد که همه از علائم تیک به شمار می‌آیند. در طول سال‌ها، ولفگانگ آمادئوس موتسارت بیش از ۶۰۰ قطعه ساخته و یکی از برترین آهنگسازان کلاسیک جهان است.

 ولفگانگ آمادئوس موتسارت (Wolfgang Amadeus Mozart)
ولفگانگ آمادئوس موتسارت (Wolfgang Amadeus Mozart)

۳) محمود عبدالرئوف (Mahmoud Abdul-Rauf)

این بازیکن مشهور بسکتبال نیز با سندرم توره درگیر بود که تا ۱۷سالگی تشخیص داده نشد. او می‌گوید که این اختلال همواره او را تشویق کرده تا به دنبال کمال باشد و نتایج عالی به دست آورد. شاید به همین دلیل است که او یکی از دقیق‌ترین تیراندازان پرتاب آزاد لیگ بسکتبال آمریکا (NBA) بود.

تیک‌های بدنی او در زمان‌هایی که روی نیمکت می‌نشست‌ قابل‌ توجه بود، اما هرگز روی بازی او در زمین تأثیری نمی‌گذاشت.

محمود عبدالرئوف (Mahmoud Abdul-Rauf)
محمود عبدالرئوف (Mahmoud Abdul-Rauf)

۴) استیو والاس (Steve Wallace)

استیو والاس رانندۀ اتومبیل‌های مسابقه‌ای در ایالات‌متحده بود. اکثر مردم بر این باور بودند که کنترل سندرم توره در هنگام رانندگی با سرعت‌ بالا غیرممکن است. اما استیو با کنترل تیک‌های خود به هنگام شرکت در مسابقات اتومبیل‌رانی و برنده‌شدن در بسیاری از مسابقات، ثابت کرد که آن‌ها سخت در اشتباه‌اند.

استیو والاس (Steve Wallace)
استیو والاس (Steve Wallace)

۵) جرمی استنبرگ (Jeremy Stenberg)

جرمی استنبرگ رانندۀ حرفه‌ای موتور کراس و آفرود است که به دلیل تشخیص توره در ۸سالگی، نام مستعار «تویچ» (Twitch) را برای خود برگزید و با آن به فعالیت پرداخت. او جوایز زیادی کسب کرده و رکوردهای بسیاری را به ثبت رسانده است.

جرمی استنبرگ (Jeremy Stenberg)
جرمی استنبرگ (Jeremy Stenberg)

۶) توبیاس پیکر (Tobias Picker)

توبیاس پیکر، آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر آمریکایی نیز به سندرم توره مبتلاست. او اعتقاد دارد که عناصر «تورتتیک» (Tourettic) در موسیقی او وجود دارد. پیکر در یک مستند تلویزیونی بی‌بی‌سی هورایزن (BBC Horizon) با عنوان «دیوانه اما خوشحال» (Mad But Glad) ظاهر شد و به بررسی ارتباط سندرم توره و خلاقیت پرداخت.

او همچنین در برنامه‌های آموزشی مختلفی برای کودکان مبتلا به توره شرکت داشته است. پیکر دارای تیک‌هایی است که به‌گفتۀ خودش هنگام آهنگسازی، نواختن پیانو یا رهبری ارکستر ناپدید می‌شوند. او می‌گوید:

«من زندگی‌ام را تحت کنترل توره می‌گذرانم، اما از موسیقی برای کنترل آن استفاده می‌کنم. انرژی آن را مهار کرده‌ام، با آن بازی می‌کنم، دست‌کاری‌اش می‌کنم، فریبش می‌دهم، از آن تقلید می‌کنم، به آن طعنه می‌زنم، کشفش می‌کنم و از آن بهره‌برداری می‌کنم، به هر طریق ممکن...»

توبیاس پیکر (Tobias Picker)
توبیاس پیکر (Tobias Picker)

۷) داش میهوک (Dash Mihok)

داش میهوک بازیگر مشهور آمریکایی و سفیر ملی برای انجمن توره آمریکاست. او در طول زندگی خود طیف کاملی از علائم رایج را تجربه کرده است؛ ازجمله پلک‌زدن، درهم‌کشیدن چهره، تکان‌دادن سر و بالاانداختن شانه و همچنین اعمالی که ممکن است هدفمند به نظر برسند مانند پریدن، بوکردن اشیا یا لمس آن‌ها.

او تیک‌های صوتی مانند خرخرکردن، صاف‌کردن گلو، گفتن کلمات یا عبارات و گاهی‌اوقات تکرار کلمات دیگران را نیز داشته است، اما هیچ‌کدام این‌ها او را برای رسیدن به اهدافش متوقف نکرده است.

داش میهوک (Dash Mihok)
داش میهوک (Dash Mihok)

فهرست اشخاص مشهور مبتلا به اختلال تیک فراتر از این ۷ نفر است. افرادی همچون:

که شاید کنجکاو باشید بعدها دربارۀ آن‌ها تحقیق کنید.

تجربۀ دردناک بولی‌شدن

تاآنجایی‌که تجربه‌های افراد مختلف را دنبال کرده‌ام، بولی‌شدن در دوران مدرسه خیلی بیشتر و پررنگ‌تر از دوران بزرگسالی است؛ یعنی وقتی که فرد به دانشگاه یا سر کار می‌رود. البته این قضیه می‌تواند خاطرات تلخ و عمیقی را در ناخودآگاه کودک ثبت کند. در این مواقع، نقش حمایتی خانواده، مدرسه و دوستان در میزان آسیبی که فرد می‌بیند خیلی تأثیرگذار است.

من خودم خوشبختانه خیلی بولی نشده‌ام، اما مواردی را تجربه‌ کرده‌ام که می‌توانم برای شما بگویم. مثلاً:

  • بچه که بودم، به من می‌گفتند: «لامپ مهتابی/مریضی؟»
  • بزرگ‌تر که شدم، می‌شنیدم که: «کمبود داری/دیوونه‌ای/تمرکز کن خوب می‌شی».

درمجموع، طبق تجربۀ من، تیک‌های خفیف توجه آدم‌ها را خیلی جلب نمی‌کند، اما دوستانم که از سندرم توره حرف می‌زنند، تجربۀ بولی‌شدن مکرر چه در کودکی و چه در بزرگسالی را دارند.

با فردی که تیک دارد چطور رفتار کنیم؟

احتمالاً برایتان این سؤال پیش آمده باشد که «ما هیچ‌کس را بولی نمی‌کنیم، اما برخورد درست با فرد مبتلا به تیک عصبی چیست؟ باید چیز خاصی بگوییم؟ سکوت کنیم؟ همدردی کنیم؟ به روی خودمان بیاوریم؟ نیاوریم؟ چه کاری درست است؟»

من همیشه می‌گویم آیا تیکِ آن فرد برای شما یا خودش خطر جانی دارد؟ مثلاً اینکه پلک کسی بپرد، چه آسیبی به شما یا خود او وارد می‌کند؟ کدامتان را می‌کشد؟ هیچ‌کس. پس بهتر است درباره‌اش چیزی نپرسیم و نگوییم. اصلاً هیچ‌جوره به روی فرد نیاوریم. اگر خودش دوست داشته باشد دربارۀ تیکش با ما حرف می‌زند.

اما اگر به هر دلیلی خواستیم چیزی بگوییم، باید ابتدا اجازه بگیریم و بعد حرفمان را بزنیم.

رابطۀ الان من با تیک چطور است؟

وقتی وارد رابطۀ ناخواسته با تیک عصبی می‌شوید، باید بدانید که رابطۀ پرفرازونشیبی را در پیش دارید؛ رابطه‌ای که مانند هر رابطۀ دیگری به مراقبت و صبر و حوصله نیاز دارد و انرژی مضاعفی از شما می‌گیرد.

حضور تیک در زندگی شما، کنترل‌کردن آن در موقعیت‌های مختلف و کنارآمدن با آن، به‌علاوۀ قضاوت‌های بی‌رحمانۀ آدم‌ها، بولی‌شدن‌ها و ده‌ها چیز دیگر، کلی انرژی از شما می‌گیرد و گاه فرسوده‌تان می‌کند. اما به‌ مرور زمان به یک صلح جالب با آن می‌رسید، یک توازن و حتی درک متقابل.

من در طی این رابطه یاد گرفته‌ام که:

  • راجع به تیک خود هیچ‌کجا حرف نزنم جز پیش روان‌شناس و روان‌پزشکم. طبعاً به بستگان درجۀ یک، دوستان نزدیک و پارتنرمان هم می‌توانیم بگوییم.
  • هرچه بیشتر به آن بی‌محلی کنم کمتر نمود دارد و برعکس، هرچه بیشتر روی آن تمرکز کنم بیشتر خودش را نشان می‌دهد.
  • تیکم را به‌طور تعمدی با حالات چهره‌ام ترکیب کرده‌ام و حالا تبدیل شده است به بخشی از زبان بدنم.
  • وقتی تیک من اوج می‌گیرد، معمولاً سعی می‌کنم انگولکش نکنم. حالا به‌خوبی می‌دانم که هیجانات مثبت و منفی باعث اوج‌گرفتن تیکم می‌شود. پس، سعی می‌کنم به هر نحوی کنترل بیشتری روی هیجاناتم داشته باشم.
  • و اما نیمۀ پر لیوان: تلاش می‌کنم نیمۀ پر لیوان را هم ببینم. یعنی چه چیزی را؟ مزیت‌هایی که تصور می‌کنم تیک عصبی دارد. می‌دانم از این حرفم تعجب می‌کنید؛ بنابراین در ادامه ۳ مورد از این مزیت‌ها را برمی‌شمرم.

نیمۀ پر لیوان؛ مزیت‌های تیک عصبی

من عادت دارم از دل هر وضعیت دردناکی، نقاط مثبتش را بیرون بکشم. درمورد تیک عصبی هم همین کار را کردم. بنابراین مدام با خودم می‌گویم:

  • تیک عصبی یک نقطۀ مشترک برای هم‌صحبتی با دیگران است؛ آدم‌هایی که تجربه‌های مشابهی با من دارند و همین تشابه می‌تواند باعث شود به هم نزدیک شویم، حرف بزنیم و رابطه‌های خوبی بسازیم.
  • داشتن تیک می‌تواند از ما یک کامیونیتی قدرتمند بسازد. حتی می‌توانیم برای این کامیونیتی یک نماد (Symbol) تعریف کنیم و آن را در بایوی خود جای دهیم. چیزی شبیه روبان‌های رنگی که برای بیماری‌های مختلف استفاده می‌‌شود. وجود این کامیونیتی به آگاه‌سازی بیشتر جامعه کمک می‌کند. ✅
 روبان‌های رنگی نماد بیماری‌های مختلف که می‌توان یک ربان رنگی هم برای اختلال تیک به آن اضافه کرد.
روبان‌های رنگی نماد بیماری‌های مختلف که می‌توان یک ربان رنگی هم برای اختلال تیک به آن اضافه کرد.
  • تیک عصبی می‌تواند انگیزۀ پیشرفت و حتی منبع الهام و ایده باشد؛ مانند محمد عبدالرئوف که به تشویق سندرم تورۀ خود به دنبال کمال رفت یا توبیاس پیکر، آهنگسازی که از وجود عناصر «تورتتیک» (Tourettic) در موسیقی خود حرف می‌زند؛ یا حتی مانند من که با کمک‌گرفتن از تجربۀ خود از تیک، این محتوا را نوشتم.