"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
معرفی فیلم| تنت: بیمنطق، بیمفهوم، بیمعنی
پیش از شروع لطفا اگر متن بنده در مورد زمان را مطالعه نکردید همین الان بروید و آن را مطالعه کنید بعد برگردید تا مطلب را ادامه دهیم:
حال که متن را مطالعه کردید باز گردیم سراغ فیلم. ما در فیلم میبینیم که آیندگان دستگاهی ساختهاند که میتوان به وسیله آن جریان زمان را معکوس کرد. اینکه آیا از نظر فیزیکی این قضیه امکان پذیر است یا خیر را کار ندارم (اثبات میشود که این کار غیر ممکن است همانطور که در فیلم اینتراستلار نیز اثبات میشد که وجود کرمچاله غیر ممکن است) اما ما با یک مستند علمی سروکار نداریم با یک فیلم علمی تخیلی سر و کار داریم.
در یک فیلم علمی تخیلی میتوان در زمان سفر کرد اما نکته آن است که فیلمساز در قواعد دنیایی که میسازد درست عمل کند. در واقع شما میتوانید سوپرمنی بسازید که پرواز کند اما پس از اینکه سوپرمن پرواز کرد دیگر ادعا کنید این سوپرمن یک انسان عادی است. بلکه باید یک سری ویژگیها به وی اعطا کنید تا موضوع در منطق دنیای جدید جای بگیرد.
در دنیای تنت نیز همینطور است. آیندگان دستگاهی ساختهاند که میتوان با استفاده از آن زمان را معکوس کرد. مشکلی نیست. اما حال باید این موضوع را منطقی جلوه دهیم. آیندگان چه کسانی هستند؟ چگونه سیتور را انتخاب کردند؟ چگونه با وی ارتباط برقرار کردند؟ چرا قصد نابودی زمین را دارند؟ اگر مساله پارادوکس پدربزرگ را با فرضیه جهانهای موازی حل کنیم، باز هم تاثیری که دنیای جدید موازی میگذارد بر روی دنیای فعلی آیندگان بی تاثیر است این تناقض منطقی چگونه حل می شود؟ تنها گفته میشود که اقیانوسهای آیندگان بالا آمده است.
به نظرم نولان حتی تلاش نکرده است تا فیلمش منطقی جلوه کند. وی تنها قصد داشته است به شیوه فیلم سازان دههها شصت و هفتاد هر آنچه در ذهنش دارد روی صحنه بیاورد اما میدانیم که امروز دیگر چنین چیزی جواب نمیدهد. ذهن تماما علماندیش بشر امروز اجازه خیالپردازی بیش از حد را از سینما میگیرد. البته باید به نولان بابت این جسارتش تبریک گفت اما به نظرم این فیلم بالاتر از دانکرک و در زمره فیلمهای بسیار بد نولان قرار میگیرد. وی به هیچ وجه نتوانست دنیایی که قصد نشان دادن آن را دارد منطقی جلوه دهد.
از طرفی ما هرگز این حس را نداریم که فیلم یک فیلم فانتزی یا علمی تخیلی است. تمام مولفههای موجود در فیلم نشان میداد که ما با دنیایی جدید سروکار نداریم بلکه در دنیای موجود زندگی میکنیم. نولان یا باید به ما ارجاعاتی میداد که بدانیم اتفاقاتی در دنیا افتاده که دیگر قواعد موجود کار نمیکند و یا اینکه دنیایی جدید ایجاد کند. وی هیچکدام از این کارها را نکرد و طرفدارانش را به زحمت انداخت تا در فرومها مشغول توجیه فیلم بیمنطق نولان باشند.
کاتهای بسیار وحشتناکی در فیلم وجود داشت. زمانی که کت، طناب سیترو را باز میکند و بازیگر اصلی (نام وی را هرگز نمیفهمیم) خود را داخل آب انداخته و نجات میدهد. کات. برمیگردیم داخل قایق و مابقی ماجرا. یا جایی دیگر بازیگر اصلی داخل ماشین گیر افتاد، ماشین را آتش میزنند ولی ماشین به جای گرم شدن، منجمد میشود دوباره کات. بازیگر اصلی روی تخت خوابیده و هیچ مشکلی ندارد. یک جای دیگر در ابتدای فیلم بازیگر اصلی دستگیر شده است وی را بر روی یک صندلی بسته و روی ریل قطار قرار داده اند. نقش منفی در حال اراجیف بافتن است ناگهان بازیگر میپرد و یک کپسول که نمیدانیم به چه کار میآید (و بعدا هم توضیح درست و حسابی به ما نمیدهند) میخورد. باز هم کات. روی تخت بیمارستان.
البته نباید نولان را سرزنش کرد. فیلم او حتی با حذف چنین صحنههایی (که ممکن است در نسخههای پیشرفتهتر آتی منتشر شود) باز هم دو ساعت و نیم به طول انجامید. اما این بی خبری بسیار آزار دهنده بود.
نکته دیگر این که بیاحتیاطی در جزئیات موج میزد. به شخصه اگر جای نولان بودم به جای اینکه به بازیگران بگویم تظاهر به حرکت معکوس کنند، فیلم را معکوس میکردم. قطعا این اتفاق میتواند هزینه فیلم را بالا ببرد اما از طرفی جزئیات را باورپذیر تر میکرد.
تصویر زیر را ببینید. در اینجا بازیگر اصلی قصد دارد وارد ماشین شود و دستش را بالای ماشین میگذارد. اما نکته اینجاست که وی معکوس شده است. در واقع باید طوری وارد ماشین شود که انگار دارد از آن خارج میشود. آیا شما هنگامی که قصد خروج از ماشین را دارید دست خود را بالای آن میگذارید؟
این اتفاق عینا در زمان پیاده شدن از ماشین نیز رخ میدهد درواقع هنگامی که فرد قصد پیاده شدن از ماشین را دارد باید طوری رفتار کند که انگار قصد سوار شدن به آن را دارد.
از این اشتباهات در فیلم بسیار زیاد دیده میشود. خصوصا در صحنه تیراندازی.
اما در مورد زمان
همانطور که گفتم بنده به زمان به مثابه یک جریان سیال برگشت ناپذیر اعتقادی ندارم. معتقدم همه ما در یک نقطه ثابت هستیم و تنها تغییرات است که در جهان رخ میدهد. بله جهان بزرگتر میشود، مقداری از هیدروژن خورشید تبدیل به هلیوم و انرژی میشود و از بین میرود. اما نباید یک نکته را فراموش کرد، مجموع انرژی و ماده در جهان همواره ثابت است. این انرژی و ماده نه از بین میروند و نه تولید میشوند بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر میکنند. به هر میزان که از جرم خورشید کم میشود، معادل آن تبدیل به انرژی میشود و به هر میزان که یک گیاه انرژی جذب می کند به همان میزان تبدیل به ماده میشود.
اما بگذارید ببینیم آیا میشود در چنین دنیایی فیلم را توجیه کرد؟
میدانیم زمان حرکت نمیکند و در یک نقطه ایستاده است. بیایید گذر عمر را نیز در نظر نگیریم. آیا میتوان دستگاهی ساخت که فرد از یک سو وارد آن شده و از سوی دیگر خارج شود و در حالیکه یک هفته پیش بازگشته است؟
لازمه این اتفاق آن است که من بتوانم در دو نقطه متفاوت باشم. این کار ممکن است اما باید یک نمونه از من مجازی باشد. من اکنون میتوانم اینجا باشم اما به صورت هلوگرامیک در یک نقطه دیگر نیز حضور داشته باشم. در واقع این امکان وجود خواهد داشت که ما به گذشته منتقل شویم اما قطعا توانایی تاثیرگذاری بر آن را نخواهیم داشت چرا که یک انسان نمیتواند در آن واحد در دو نقطه باشد.
در مجموع:
در فیلم هیچ نقطه مثبتی وجود ندارد. فیلمنامه به شدت ضعیف و شعارزده است. دیالوگها خشک و زیاد است. کارگردان سعی میکند سریع حرف خود را بزند و برود. هیچ حسی به بیننده دست نمیدهد. بیننده حتی نمیداند چرا باید نگران نابودی بشر باشد. هیچکس نمیداند جنگ پایان فیلم جنگ چه کسی با چه کسی است. نقش منفی فیلم آنقدر بد پرداخته شده بود که حتی نمیدانستیم چرا میخواهد دنیا را نابود کند. نقش مثبت فیلم از آن بدتر. کسی که نفهمیدیم از کجا آمد و آمدنش بهر چه بود. یک سیانور تقلبی خورد اما زنده ماند (به ابلهانهترین شکل ممکن) و سپس تبدیل به نقش مثبت شد. چرا وی را انتخاب کردند؟ این نقش مثبت هم آنقدر منفعل است که مدام در حال شکست خوردن است. در تمام صحنههای مهم، این نقش مثبت شکست میخورد تنها در سکانس آشپزخانه پیروز شد. حوصله نوشتن بیشتر ندارم خیلی به این فیلم امیدوار بودم که در این دوران قحطی فیلم خوب یک فیلم خوب ببینم اما متاسفانه به شدت ناامید شدم.
نوشتههای قبلی بنده رو هم مطالعه کنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
من بدانم به نگاه تو چه رازی است نهان! نقد فیلم خروج
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد و بررسی فیلم «دندان نیش» ساختۀ لانتیموس
مطلبی دیگر از این انتشارات
خانواده، تثلیث و انحطاط تمدنی