دسته بندی مطالب https://vrgl.ir/0nQrs | هیچ ابن هیچ ابن هیچ
نقد فیلم قلمرو بهشت kingdom of heaven 2005
خلاصه داستان: فیلم روایتگر جنگ صلیبی سوم و حمله صلاح الدین ایوبی پایه گذار سلسله ایوبیان به شهر اورشلیم است. شهر اورشلیم در دست مسیحیان است و در این میان افرادی داخل حکومت به دنبال جنگ هستند. مقصر جنگ صلیبی سوم شوالیههای معبد یا تمپلارها نشان داده میشود -اگر بازی اسسینز را بازی کرده باشید یادتان هست که شیعیان اسماعیلی با اسم حشاشین یا فرقه اساسینز با یک فرقه دیگر به اسم شوالیههای معبد یا تمپلارها درگیر بودند-. شوالیههای معبد مسیحیانی بودند که رفتند اورشلیم و به نوشتههای یهودیان دست یافتند و به عرفان و جادوگری رو آوردند که حتما مستند فرقههای سری را دانلود کنید و ببینید که یک قسمتش درباره همین شوالیههای معبد است و اکثر تصاویری که توی مستند استفاده شده از همین فیلم است.
داستان به آن جا میرسد که با فوت پادشاه مسیحی اورشلیم، با تحریک تمپلارها خواهر صلاح الدین ایوبی کشته میشود و صلاح الدین با ۲۰۰ هزار سرباز از دمشق روانه اورشلیم میشود و آن جا را فتح میکند.
جملات و رفتارهای بسیاری در فیلم پیدا میشود که قصدش حمله به مذهب است، چه اسلام و چه مسیحیت. صحنه اول فیلم با خاک کردن زنی مسیحی که خودکشی کرده شروع میشود. راهبی بالای سرش با چهره منفی ایستاده، گردنبند صلیبش را از گردنش میکند و بعد دستور میدهد گردن زنی که چهره معصومی دارد را به خاطر آن که خودکشی کرده با تبر قطع کنند.
سطحی بودن اسقف اورشلیم از این موارد است. وقتی صلاح الدین با سپاه پشت دروازه اورشلیم ایستاده میگوید برویم مسلمان شویم و بعد توبه کنیم!
هدف فیلم این است که نشان دهد اولا مذهب بازیچه دست قدرتمندان است. و انسانیت و هم زیستی مسالمت آمیز در اولویت است و مهمتر از اختلافات مذهبی است.
طبق کتاب ۱۵ گفتار شهید مطهری مسیحیت با تقابل قرار دادن دین و عقل، دین و شهوت، دین و علم، باعث شد که دین را متزلزل کند و در این فیلم دین مقابل عقل و منطق قرار میگیرد.
فیلم یک "سیصد بازی" هم که نوعی مسخره بازی است دارد. اصطلاح سیصد بازی را برای وقتی به کار میبرم که بین دو گروه جنگ میشود و گروهی که محکوم به شکست است و از نظر امکانات هیچ حرفی برای گفتن ندارد یک دفعه قدرتمند ظاهر میشود و دماغ گروه مقابل را به خاک میمالد.
و این را ما در فیلم سیصد ۱ دیدیم که سیصد سرباز اسپارتی جلوی سربازان ایرانی ایستادند و پی در پی پیروزی کسب کردند و الحمد و المنه! که در خود سیصد، زک اسنایدر این قدر وجدان داشت که سربازهای یونانی بالاخره شکست بخورند اما در این فیلم صلاح الدین ایوبی با ۲۰۰ کا! فالور سرباز از دمشق بلند شد آمد تا اورشلیمی که دست مسیحیان بود را بگیرد اما آخرش هم نتوانست و رو به مذاکره آورد! گویا این فیلم از سیصد هم سیصدتر بود شاید چیزی در حد ۴۰۰!
از نقاط قوت فیلم نشان دادن خوبها و بدها بود. چیزی که هنرمندان ایرانی از آن محرومند. شاید به خاطر آن که مغزشان نصفه است یا نگاه کاملی ندارند. مثلا در فیلم عصبانی نیستم همه آدمها دزد و دلال و کثیفاند و یک نفر پیدا نمیشود که مثبت باشد. همه بدبخت، همه بیچاره، همه جا تاریک. در این فیلم اگر مسلمان بد داشتیم مسلمان خوب هم داشتیم، اگر مسیحی بد داشتیم مسیحی خوب هم داشتیم و در چنین شرایطی که نشان میدهد هم خوب هست و هم بد، میتوانیم به قضاوت بنشینیم و چند کاسه دستمان بگیریم و کل دنیا را مثل جهان افسرده صادق هدایت یک کاسه نکنیم.
فیلم از نظر واقعیتهای تاریخی ضعف جدی داشت و فکر میکنم جا افتاده که در سینمای غرب هیچ لزومی نیست به واقعیتها متکی باشند و هر چه دل تنگشان بخواهد را میتوانند به خورد مخاطب بدهند. مثلا میتوانند ابن سینا را کچل سفید پوست نشان دهند که خودکشی میکند یا غزنوی را سلجوقی و سلجوقی را فاطمی و قیمه را ماست نشان دهند و قورمه را لای خامهها بریزند و داخل بشقاب سینما و هنر بهمان تعارف کنند. به نظر میآید چرت و پرت نگاری تاریخی امری جا افتاده در غرب است و همه با آن فعلا خوشاند.
برای مطالعه بیشتر:
۱. قسمت ۶ مستند فرقههای سری با موضوع شوالیههای معبد
۲. معرفی ۲ فیلم تاریخی دیگر:
The Physician 2013
(همان ابن سینای تحریف شدهای که عرض کردم)
Assassin's creed 2016
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا فیلم خوب، باید حالمان را خوب کند؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
در به در به دنبال وجه تسمیه یک فیلم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
شعبدهباز و کلاه خالی