دسته بندی مطالب https://vrgl.ir/0nQrs | هیچ ابن هیچ ابن هیچ
آموزش نقد فیلم (2/1): توضیح روش جان فیسک
روش جان فیسک سه سطح دارد. رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیک. در این پست مثالهای کاربردی و عینی برای روش جان فیسک میزنیم که با روش کاملا آشنا شوید.
گفتیم رمزهای اجتماعی به وسیلۀ رمزگان فنی رمزگذاری میشوند. این یعنی این که تمام کارهای فنی فیلمسازی هم توانایی معناسازی دارند. مثلا با یک زوم کردن یا حرکت دوربین میشود معنایی را ساخت و منتقل کرد. گرفتن نمای بسته میتواند سختی و آشفتگی را نشان دهد. فضاسازی خارج از شخصیت میتواند بیانگر روحیات و درونیات او باشد. مثلا در صحنههای آخر فیلم shining 1980 برف میبارد که میتواند بیانگر حالت روانی آشفتۀ شخصیت اول باشد.
در رمزگان اجتماعی گفتار، محیط و لباس بازیگران مهم هستند. این که مثلا بازیگری به لهجۀ خاصی حرف میزند، مثلا منجی فیلم نژاد آمریکایی دارد به این معناست که فیلم میخواهد بگوید منجی باید آمریکایی باشد. کما این که در سری فیلمهایی که معروف به جریان ماچوئیسم شدند و فیلمهای سیلسوتر استالونه و فرانکی از آن دست بودند این جریان وجود داشت که منجی و قهرمان فیلم یک آمریکایی هیکلی خوش بدن است.لینک
مهم است که این گفتار، محیط و لباس با در نظر گرفتن فرهنگ سازندگان در نظر گرفته شود. نمیشود با قطع نظر از ارتباط مطالب فیلم و فرهنگ چیزی را نقد کرد. فرض کنید فیلمی با موضوع دفاع مقدس ساخته میشود و شیئی شبیه اُبِلیسک یا ستارۀ پنج پر در آن وجود دارد. نمیشود سریع آمد و آن را ربط داد به جریانهای شیطان پرستی و ماسونی. آقای رائفی پور یک آسیب بزرگی که به فضای نقد کشور وارد کردند این بود که بچههایی که کمی تم مذهبی دارند بعد از گوش کردن سخنرانیهای فراماسونری آقای رائفیپور تا فیلمی را میبینند میگردند تا سریع نمادهایش را پیدا کنند و بدون در نظر گرفتن ارتباط سازنده با فرهنگ ماسونی. حتی اتفاقی افتاده که ما هم جرأت نمیکنیم از نمادهایی که واقعا کابالیستی یا ماسونی هستند صحبت کنیم. این وبلاگ را نگاه کنید، شاید واقعا بچههای دلسوزی باشند ولی به شدت روی توهمات خودشان قدم برداشتهاند.
نمادها مهم هستند اما معانی و مفاهیم و صد البته پیام فیلم مهمتر است. نمیشود آمد و لباس سفید را به شادی تعبیر کرد در حالی که در فیلمهایی که در فرهنگ هندی ساخته میشوند لباس عزا سفید است.
در تحلیل جان فیسک بازیگران مهم هستند. به طور مثال در فیلم هری پاتر سازندگانش دنبال پسری گشتهاند که اصالتا چهرهای یهودی داشته باشد. دنیل جیکوب رادکلیف با این اسمش! مادری یهودی و پدری پروتستان دارد که پروتستانها به شدت نزدیک به یهودیت هستند، همان طور که مارتین لوتر متأثر از هم اتاقی یهودیاش بود.
نامِ خود بازیگران در واقعیت و تمِ بازیگر مهم است. بازیگران هالیوود برعکس بازیگران ایرانی، همیشه در تمِ خاصی بازی میکنند. مثلا تام هنکس همیشه شخصیت محاسبهگر ساینتیستی دارد یا بروس ویلیس همیشه فیلمهای اکشن بازی میکند و یا کیانو ریوز همیشه در فیلمهای اکشنی بازی میکند که کمی متمایل به بودیسم و عرفانهای شرقی است.
تمایل جنسی خود بازیگران در واقعیت هم اهمیت دارد. نمیخواهم بگویم تمام این چیزها از طرف سازنده انتخاب شده است و حتما میگردند دنبال کسی که همجسنگرا یا دوجسنگرا باشد که معنای خاصی را منتقل کنند. بازیگر شخصیت راب در سریال تاج و تخت یا بازیگر گاندالف در ارباب حلقهها همجنسگراست ولی به این معنا نیست که ضرورتا او را به خاطر تمایل جنسیاش انتخاب کردهاند ولی ممکن است گاهی از عمد چنین اتفاقی افتاده باشد.
در رمزگان فنی به زمان و مکان توجه میشود. روایت فیلم ارباب حلقهها در حالی شروع میشود که از هزارهگرایی مسیحی صحبت به میان میآید و میگوید جنگهای هزار ساله و ما میفهمیم این فیلم و فیلم هابیت روایت نبرد آخرالزمانی آرمگدون در قالب یک داستان اسطورهای است. یا فیلم نابودی که نقدش را نوشتیم از مکانی به نام black water park صحبت میکند که در واقع نام یک آلبوم موسیقی است و اصلا وجود خارجی ندارد.
در روش جانشینی و همنشینی میپرسیم که چرا جای این چیز در فیلم چیز دیگری قرار نگرفت. چرا در دست قاتل جای یک تفنگ، شمشیر سامورایی قرار نگرفت؟ آیا دنبال تبلیغ میلیتاریسم و نظامیگری است یا اشاعه فرهنگ شینتو؟
در تشخیص نمادها هم دقت کنید که واقعا چیزهایی که پیدا میکنید نماد باشند نه توهم شخصی. شما را باز رجوع میدهم به همان وبلاگی که لینکش را دادم که ببینید چه چیزهایی را که واقعا نماد نیستند نماد در نظر گرفتهاند. اشتباهی که این بزرگواران میکنند این است که در ذهن خودشان یک نسخۀ از قبل آماده شده مثلا به اسم چشم جهانبین دارند و میگردند یک جای فیلم یک تک چشم پیدا کنند. در واقع اینها جای این که نقد کنند، دانستههای اندک خودشان را با فیلم تطبیق میدهند.
نماد با نشانه تفاوت دارند. نماد Symbol چیزهای مشخصی هستند که همه جا یک معنا دارند. مثلا ما همه میدانیم ستارۀ داوود همه جا به معنای قدرت یهودیان است و نقشی است که روی سپر حضرت داوود وجود داشته. اما نشانه index، متغیر است. مثلا فرض کنید نشان دادن نمایی از یک کفش پاره نشانۀ خستگی و کهنگی باشد. مثلا در فیلم آلیس در سرزمین عجایب، اولین کاری که آلیس برای نبرد با اژدها میکند، بریدن زبانش با شمشیر است. این نشانه به این معناست که برای نابودی دشمنت ابتدا زبانش(شما بخوانید رسانهاش) را قطع کن.
موسیقی هم که از آن چیزهایی است که من و امثال من از آن سر در نمیآوریم. ماهیت موسیقی واقعا چیز پیچیدهای است و نهایتا ما بتوانیم با واژههایی مثل آرامشبخش، حماسی، مرموز و... توصیفش کنیم. ولی این که واقعا چطور معنایی را منتقل میکند کمتر رویش کار شده. شما اگر موزیکهای بازی نهنگ آبی را گوش کنید معنای خودکشی و افسردگی را مستقیما از آن دریافت میکنید. حتی من یک بار برای یکی از دوستانم بدون پیش زمینۀ فکری پخش کردم و گفتم چه حسی داری؟ در کمال تعجب گفت حس میکنم روی یک بلندی رفتهام و میخواهم خودم را پایین بیندازم! و جالب که کاورِ خود موسیقی تصویر دو پا، روی بلندی بود.
گفت و گو میتواند کمک مهمی به پیام فیلم داشته باشد. بعد از دیدن فیلم از خودمان میپرسیم فیلم میخواست چه بگوید؟ پیام فیلم، جوابی است که به این سوال میدهیم. ممکن است موضوع فیلمی تجاوز باشد اما پیامِ فیلمی مثل فروشنده این است: تجاوز، میتواند قابل عفو باشد.
و در آخر هم رمزگان ایدئولوژیک مهم است که همان طور که گفتم برای فهم روحِ حاکمِ معنایی بر اثر باید مطالعاتی روی علم ادیان و فلسفه داشته باشیم. و بستگی به فیلم، رشتههای علمیِ مورد نیاز تغییر میکند. شاید نیاز به مطالعۀ اقتصاد یا علوم نظامی هم داشته باشیم.
شما برای فهمیدن سریال Lost نیاز دارید با شهرهای آرمانی فلاسفه مثل جمهور افلاطون یا دنیای قشنگ نوی هایکسلی آشنایی داشته باشید. برای شناخت جان لاک که یکی از شخصیتهای فیلم است باید خودِ جان لاک فیلسوف و فلسفۀ لیبرالیسمش را بشناسید.
داستانی که سازندگان فیلم آن را روایت میکنند مبانیِ خودش را دارد. دنیایی که فیلم احضار یا آنابل روایت میکند و در آن جنها این قدر قدرت دارند که به انسان آسیب بزنند بر چه مبنایی ساخته شده؟ شاید بر اساس خدای کریشنیسم. خدایی که فقط سازنده است و جهانی را مثل یک ساعت ساخت و رفت یک گوشه نشست و دیگر نمیتواند تأثیری در این جهان داشته باشد.
جهانی که فیلم کنستانتین روایت میکند و شیطان آن قدر پرقدرت به تصویر کشیده میشود و گابریل(همان حضرت جبرئیل) به خدا خیانت میکند بر چه فکری ساخته میشود؟ چیزی شبیه اعتقاد زرتشتیان است که دو خدای خوب و بد با هم درگیرند و به یک مقدار قدرت دارند.
اینها را باید بشناسیم. برای فهم فیلم پسر جهنمی باید برویم و مکاشفات یوحنا را بخوانیم. برای فهم فیلم immortals که در قالب اسطورههای یونانی حضرت مسیح به تصویر کشیده میشود لازم است هم اسطورههای یونان را بشناسیم هم کتاب مقدس را. برای فهم فیلم شاه آرتور لازم است اسطورۀ انگلیسی شاه آرتور را بخوانیم. برای نقد گلادیاتور باید تاریخ جهان را مطالعه کنیم. برای فهم فیلم interstellar لازم است فیزیک کوانتوم و نظریات انیشتن را بخوانیم. برای فیلم happy death day 2 یا انیمیشن مرد عنکبوتی باید با نظریۀ جهانهای موازی آشنایی داشته باشیم و همین طور إلی آخر با توجه به هر فیلمی تحقیقات هم فرق میکنند.
إن شاء الله در پست بعدی نقد فیلم شاگرد جادوگر را از کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی در سینما میگذاریم که یک نمونه کف دستتان داشته باشید و الگو بگیرید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خانواده، تثلیث و انحطاط تمدنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباره فیلم | اتاق تاریک
مطلبی دیگر از این انتشارات
فیلم "برای دوشنبه چه اتفاقی افتاد؟": طرح سهمیهبندی فرزندان!