گچ‌پژ نیم‌فاصله: دستور خط فارسی (رسم‌الخط)

«دستور خط» قرارداد و استانداردی است که رعایت‌کردن آن متن را به‌دور از ابهام و روان‌خوان می‌سازد. این به‌ویژه برای متن‌های وبی و تجاری که با سهل‌انگاری مطالعه می‌شوند، مزیت چشمگیری است.

شما «می‌خوانم» را چه‌طوری می‌نویسید؟ همین طور که من نوشتم یا «می خوانم» یا «میخوانم»؟ «همین طور» را چطور؟ همین شکلی که من نوشتم یا «همین‌طور» یا «همینطور»؟ اگر کلمه‌ای را یک شکلی می‌نویسید، همیشه همان شکلی می‌نویسید؟ یا فکرتان را درگیر صورت تایپی آن نمی‌کنید؛ فقط املای درست را در نظر دارید؟ در این صورت این را ببینید: اگر بنویسید «یک جا این کار را کرده‌ام»؛ یعنی «رفته‌ام یک جایی و این کار را کرده‌ام». ولی اگر بنویسید «یکجا این کار را کردم»؛ یعنی «یک‌باره این کار را کردم؛ خردخرد انجام نداده‌ام».
گاهی که روی اینترنت می‌چرخم و نوشته‌ها را می‌بینم، به تایپ‌کردن مردم دقت می‌کنم. از این می‌فهمم که هر نویسنده با مفهوم «دستور خط» و اهمیت آن و تاثیر املاواری که بر معنای واژه‌ها دارد و اثر روان‌کننده‌ای که بر سرعت و آسان‌شدنِ خواندن و درک معنا دارد، آشنا هست یا نیست؟
به نظر من دستور خط، در اینترنت و کامپیوتر از متن چاپی هم مهم‌تر است. چون مخاطب اینترنتی معمولا شتابزده می‌خواند. پس هرچه متن بهتر و از هر نظر سنجیده‌تر و روان‌تر باشد، برایش مطلوب‌تر است. اگر جنبهٔ تجاری در کار باشد که مهم‌تر هم می‌شود؛ چون متنِ خوب و روان‌خوان، مشتری بیشتر دارد.

فرق دستور خط با املا

از اول دبستان تا کمابیش پایان دبیرستان، به همگیِ ما یاد داده‌اند کلمات را چگونه باید بنویسیم و اینکه هر کلمه را با توجه به معنی آن، با چه حروفی باید نوشت. این ویژگیِ خط و زبان خیلی اهمیت دارد و حیاتی است. چون مثلا اگر در زمان قاجار کسی نام شاهزاده «ظل‌السلطان» (سایهٔ پادشاه) را «ضل‌السلطان» (گمراهِ پادشاه) می‌نوشت، شاید خیلی وقت نداشت املای درستش را یاد بگیرد؛ عمرش کفاف نمی‌داد. این املا است.

دستور خط (رسم‌الخط) چنین چیزهایی را مشخص می‌کند: کلمات مرکبی مانند «به کار بردیم» و «به‌کاررفته» یا کلمات دارای پیشوند و پسوند مانند «می‌شود» یا «درخت‌ها» یا حروف اضافهٔ مرکب مانند «به‌وسیلهٔ» را چگونه باید نوشت؛ یعنی کجا فاصله باشد کجا نیم‌فاصله کجا چسبیده. کلمات عربی در فارسی چه‌شکلی هستند؛ مانند همان «ظل‌السلطان». تکلیف کلمات دارای چند املای رایج چیست؛ مانند «زغال» یا «ذغال». عددها و ترکیب‌های عددی چه‌شکلی هستند مانند «یکی‌دو تا»، «سه‌چهارم»، «۲۵تومنی»، «دویست‌وسی». اعراب‌گذاری در فارسی چگونه است.

پیش از اینکه تایپ و حروف‌چینی بیاید، نوشتن برای تکثیر بر عهدهٔ خوش‌نویسان بود. خوش‌نویسی هنر است. پس آنچه امروز ما در حوزهٔ دستور خط به آن می‌پردازیم، اگر هم در گذشته لزومی داشته، بر اساس قواعد زیبایی‌شناسیِ خوش‌نویسی تعریف می‌شده است.
وقتی حروف‌چینی و بعد تایپ آمد و نوشتن شکل ماشینی به خود گرفت و بعد هم با کامپیوتر و اینترنت همگانی شد، نوشتن شد تایپ‌کردن و از هنر خوش‌نویسی جدا شد. حالا مهم‌ترین ویژگی، آسان‌بودن و خواناییِ به‌دور از اشتباه بود نه زیبایی.

فایدهٔ دستور خط

وقتی کاری را فقط با یک شکل می‌توان انجام داد، اختلاف نظری در کار نیست. همهٔ‌مان همان یک طور انجامش می‌دهیم؛ چون غیر از همان یک حالت، حالت دیگری وجود ندارد. اگر انجام کاری چند روش گوناگون داشته باشد، هرکس ممکن است یک طوری انجامش بدهد؛ اختلاف نظر داریم. ولی یک چیز خوب هم داریم؛ انتخاب داریم.
وقتی کاری چند حالت دارد، می‌‌توان برای هر حالتش ویژگی و کاربرد جداگانه‌ای در نظر گرفت. اینجا اگر توافق کنیم که هر حالتی را برای چه کاربردی و چگونه استفاده کنیم، یعنی نظم‌وترتیب و استاندارد درست کنیم، کارآمدی بیشتر می‌شود.

در خط فارسی حروفِ برخی کلمات و شاید حتی صدایشان یکی است؛ ولی نسبت به جایگاه کلمه در جمله، معنای واژه متفاوت می‌شود. اگر خط بتواند این تفاوت را نشان بدهد، خواندن و فهمیدنِ نوشته‌ها آسان‌تر و سریع‌تر می‌شود و می‌توان جلوی نادرست فهمیدنِ معنا یا چندمعناییِ ناخواسته را گرفت.
برای نمونه کامپیوترتان را چه‌کار می‌کنید؟ «بروز» می‌کنید که پنهان نماند؟ «به روز» می‌کنید که به شب نکشد؟ البته گمانم «به‌روز» می‌کنید که قدیمی نماند. می‌بینید این سه کلمه حروف همانند دارند و صدای دو تا از آن‌ها یک‌جور است؛ ولی معنایشان فرق دارد. تازه «بهروز» هم هست.
اینجاست که دستور خط پا توی کف املا می‌کند. می‌گوید همین چند حرف را با همین ترتیبی که دارند، اگر به‌شکل «بروز» بنویسید یعنی «نمایان‌شدن»، اگر «به‌روز» بنویسید یعنی «روزآمد»، اگر «به روز» بنویسید یعنی «در روز»، اگر هم «بهروز» بنویسید که اسم کسی است. تقریبا شبیه همان کارکرد «ظل‌السلطان» و «ضل‌السلطان» که در املا هست.
دستور خط شیوهٔ نوشتن را استاندارد می‌کند و وحدت رویه به وجود می‌آورد. در این کار همهٔ حالت‌های گوناگونِ هر کلمه مشخص می‌شود و هر یک از حالت‌‌ها، کارکرد ویژه‌ای پیدا می‌کند. مثلا وقتی قرار شد همهٔ‌مان فعل «می‌خورم» را به‌همین شکل و با نیم‌فاصله بنویسیم، «می خورم» را همه «مِی خورم» می‌خوانند و اشتباه نمی‌شود؛ نیازی هم به زور آن کسرهٔ زیر میم ندارد.

بعضی آدم‌ها مشکلی پیدا می‌کنند که خواندن برایشان خیلی سخت و بلکه ناممکن می‌شود. انگار شکل واژه‌ها را فراموش می‌کنند؛ ناچارند مانند اول دبستان حرف‌به‌حرف بخوانند. این باعث می‌شود دنبال‌کردن معانیِ جمله‌های بلندتر، برایشان خیلی دشوار باشد. برعکس این موضوع، روشی برای آموختنِ خواندن به کودکان پیش‌دبستانی هست که کلمات را با یاد دادن شکلِ ظاهرشان به بچه‌ها یاد می‌دهد؛ پیش از آنکه حروف را یاد گرفته باشند.
این نشان می‌دهد ما برای خواندن چقدر به شکل واژه‌ها وابسته‌ایم. از اول دبستان که می‌گذریم، کم‌کم دیگر متن را از روی شکل کلمه‌ها می‌خوانیم نه حرف‌به‌حرف. برای همین است که غلط‌گیریِ متن (نمونه‌خوانی) کار دشواری است؛ چون اگر شکل کلی کلمه درست باشد، متوجه یک حرف اشتباهِ درون آن نمی‌شویم.
کار مهمی دیگری که دستور خط می‌کند این است که شکل واژه‌ها را استاندارد می‌کند. پس در یک متنِ واحد و بلکه در هر متنی در هرجا، با شکل‌های متفاوت از یک کلمه روبه‌رو نمی‌شویم. این ویژگی، خواندن را سریع و آسان و کم‌دست‌انداز می‌کند.

دستور خط و رعایت‌کردن آن

سال‌ها پیش که برای اولین بار در جایی برای کار فرهنگی استخدام شده بودم، وظیفه‌ام این بود که متن‌ها را نمونه‌خوانی کنم و غلط تایپی بگیرم. کیفیت برای کارفرما خیلی مهم بود و انتظار داشت نتیجه عالی باشد.
آن کار برای من تجربهٔ ناکام و دردناکی بود. چون کارفرما واقعا می‌خواست کار بدون اشکال باشد؛ ولی من از کجا می‌دانستم هر کلمه‌ای را باید جدا نوشت یا چسبیده یا با نیم‌جدا؟ مرتب از متن ایراد می‌گرفت و متن را برمی‌گرداند؛ می‌خواست حتما «درست» باشد. من هم تلاشم را می‌کردم ولی نمی‌دانستم چطور باید رضایتش را جلب کنم؛ هیچ معیاری نداشتم که بدانم درستِ کلمات از نظر او چه‌شکلی است.
بعدها فهمیدم دانستن شکل کلمات در آن وقت هیچ امکان نداشت. چون اول اینکه هنوز دستور خط فرهنگستان در نیامده بود. دوم اینکه آن‌ها خودشان مانند برخی ناشران بزرگ، برای این کار شیوه‌نامه نداشتند.

همهٔ زبان‌ها برای دانستن درست و نادرستِ املای واژه‌ها، مرجعی دارند که کتاب لغتنامه باشد. وقتی املای کلمه‌ای را نمی‌دانیم، می‌رویم سراغ لغتنامه و طبق الفبا آن را پیدا می‌کنیم؛ می‌بینیم چه‌شکلی است. برای نمونه «ظل» به‌معنی «سایه»، «ضل» به‌معنی «گمراهی»، «ذل» به‌معنی «پستی»، «زل» به‌معنی «لغزش» که عربی هستند و با ترکیب‌های گوناگون در فارسی به کار می‌روند. اگر جابه‌جا بنویسید نادرست می‌شود.

قوانین دستور خط بیشتر دربارهٔ ترکیب‌ها است و چیزی هم نیست که مانند املا از گذشته به ما رسیده باشد؛ امروزه خودمان باید وضع کنیم. از سوی دیگر املا شکل مطلق دارد و درست و نادرست را بیان می‌کند؛ ولی دستور خط وضع‌کردنِ قرارداد و استاندارد برای بهینه‌بودن است. همین است که تدوین دستور خط کار دشواری است. من اگر همین‌جا می‌نوشتم «بهینه بودن» نادرست نبود؛ احتمالا هم کسی جمله را اشتباه نمی‌فهمید. ولی «دستور خط فرهنگستان ادب فارسی» که من کوشش می‌کنم از آن پیروی کنم، می‌گوید مصدر مرکب را که همانند اسم مرکب است، باید با نیم‌فاصله نوشت.

دستور خط در واقع مجموعه‌ای از قوانین است که می‌گوید واژه‌ها را در هر حالتی چگونه باید نوشت؛ مثلا اسم مرکب، فعل مرکب، حرف اضافه، پسوند و پیشوند، ترکیب‌های عددی. البته متاسفانه به این سادگی هم نیست و نمی‌شود برای هر موضوعی یک قانون شسته‌رفته وضع کرد؛ ناچار استثنا دارد. بعضی جاها هم به اختیار کاربر گذاشته‌اند تا در موقعیت تصمیم بگیرد. استثنا داشتن در این کار خوب نیست؛ ولی تدوین دستور خط کاری است پیچیده و تخصصی که ملاحظات گوناگون دارد. به همین دلیل نهاد ملیِ «فرهنگستان ادب فارسی» متولّی آن است و گروهی از کارشناسان نخبه با مشورت هم، پیوسته آن را تکمیل می‌کنند و بهبود می‌دهند و بازخورد می‌گیرند تا آن را به شکل مطلوب نزدیک کنند.

خواستهٔ ما اهل زبان از دستور خط

ما می‌خواهیم خطمان وحدت رویه داشته باشد. می‌خواهیم همه‌مان یکسان بنویسیم تا خوانندگان آسان بخوانند. مانند کاری که املا برای‌مان می‌کند. هیچ‌کس دوست ندارد موقع نوشتن به‌جای معانی، ذهنش درگیر چه‌شکلی‌بودنِ تایپ واژه‌ها باشد. مجبور باشد فکر کند این کلمه چه‌شکلی باشد، آن کلمه چه‌شکلی باشد.
برای همین خوب است همه از یک دستور خطِ ملی پیروی کنیم و کاری هم به این نداشته باشیم که چرا و چگونه تدوین می‌شود. این به ما ربطی ندارد. بگذارید آن‌ها به کار تخصصیِ خودشان برسند، ما هم به کار نوشتن خودمان برسیم.

البته که می‌خواهیم دستور خطمان آسان هم باشد تا زود یاد بگیریم و به‌سادگی رعایت کنیم. برای همین است که تلاش کرده‌اند کار کردن با کتابچهٔ دستور خط راحت باشد؛ به همان دلیلی که دفترچهٔ راهنمای دستگاه تلویزیون باید چنین باشد. پس طوری است که هرکس می‌تواند کتابچهٔ دستور خط را مطالعه کند و یاد بگیرد. آن را مجانی منتشر کرده‌‌اند و در اختیار همه گذاشته‌اند. اینجا است.
برای کسانی هم که مانند من سختشان است آن را بخوانند و قوانین را حفظ کنند، کتابی مانند لغتنامه درست کرده‌اند به‌نام فرهنگ املایی خط فارسی که برای هر کلمه می‌توان به آن مراجعه کرد و دید چه‌شکلی باید نوشت. فرهنگ املایی شکل آنلاین هم دارد که در این لینک است؛ می‌توانید مراجعه کنید. چون کاغذی نیست، به‌روزتر هم هست.
البته خوب است اول نگاهی به قوانین کلی دستور خط بکنید و به خاطر بسپارید. کار سختی نیست. بعد هرجا لازم شد به فرهنگ املایی مراجعه کنید. من یک فایل اکسل درست کرده‌ام که کلمات و قوانین دستور خط را برای دفعهٔ بعدِ خودم در آن یادداشت می‌کنم. اینجا را ببینید.

نیم‌فاصله (نیم‌جدا)

شاید مشهورترین چیزِ دستور خط انواع فاصله باشد. از قدیم بخش‌های کلمات مرکب را در خط فارسی یا می‌چسباندند یا فاصله می‌دادند. امروزه کلمات مرکب سه‌جور اتصال دارند: چسبیده، با فاصله، نیم‌فاصله (نیم‌جدا). اولی و دومی که از قدیم بوده‌اند. آن که تازه با تایپ آمده، همانا نیم‌فاصله یا نیم‌جدا است. همین است که «بهروز» را «به‌روز» و «مِی خورد» را «می‌خورد» می‌کند. همین است که در تاثیر املاوار دستور خط اهمیت دارد.
نیم‌فاصله کاراکتری است که وقتی میان دو حرف تایپ می‌کنید، به‌هم می‌‌چسبند؛ ولی مانند وقتی که میانشان فاصله است، حرف اول بزرگ می‌ماند. به این نمونه دقت کنید: بافاصله: «می ماند»، با نیم‌فاصله: «می‌ماند»، چسبیده: «میماند».
به نظر من با توجه به اهمیتی که نیم‌‌فاصله در خط فارسی امروز داد، باید آن را از جنس حروف پذیرفت. شاید هم آیندگان اختراع نیم‌فاصله را مانند ابداع حروف گچ‌پژ، از تحولات مهم خط فارسی بدانند.

جالب است که نیم‌فاصله از نظر خط فارسی نوعی فاصله‌ است؛ ولی از نظر کامپیوتر نوعی چسبیدگی است. یعنی نتیجهٔ جستجوی «بهروز» و «به‌روز» در وب یکی است و با «به روز» فرق دارد. در همین صفحه که دارید می‌خوانید جستجو کنید و ببینید. در دنیای نوشته‌‌های وبی باید به تفاوت فاصله و نیم‌فاصله توجه کرد و از تاثیر آن در نتیجهٔ جستجو آگاه بود.

خوب است این مطلب را هم ببینید. در آن کیبورد استاندارد فارسی معرفی شده که می‌شود دستور خط را بدون دردسر به کار برد.

مقایسهٔ آنچه لغتنامه می‌‌گوید (از سایت واژه‌یاب) با آنچه دستور خط می‌گوید (از فرهنگ املایی سایت ویراستاران)
مقایسهٔ آنچه لغتنامه می‌‌گوید (از سایت واژه‌یاب) با آنچه دستور خط می‌گوید (از فرهنگ املایی سایت ویراستاران)
https://vrgl.ir/13OGX
https://vrgl.ir/KENfX
https://vrgl.ir/op143
https://vrgl.ir/n8wno