برنامهنویس، نِردی-گیک و شیفتهی دانش، فنآوری، اخترشناسی و فیزیک | https://P74.ir
تغییر رسمالخطّ زبان فارسی
از دههها پیش از انقلاب تاکنون برخی از زبانشناسان از ایدهی تغییر رسمالخطّ فارسی به رومیایی/لاتین (A B C D ...) را مطرح کردهاند که همواره موافقان و مخالفانی نیز داشته است. بنده نیز نه به عنوان یک زبانشناس بلکه صرفاً به عنوان یک فارسیزبانِ علاقهمند به زبانشناسی، با این ایده موافق بوده و برخی از دلایل را در ادامه شرح میدهم.
خط فارسی
به طور کلّی میتوان تاریخچهی زبان فارسی را به قسمت تقسیم کرد:
- فارسی باستان: بین 525 سال الی 300 سال پیش از میلاد مسیح مورد استفاده قرار میگرفته که فارسیزبانان در آن زمان از خطّ میخی هخامنشی جهت نگارش استفاده میکردند.
- فارسی میانه: بین 300 سال پیش از میلاد الی 800 میلادی استفاده و عموماً به خطوط پهلوی، مانوی و اوستایی نگارش میشده است.
- فارسی مدرن: از 800 میلادی تا کنون مورد استفاده بوده و به خطّ عربی نگارش میشود؛ البته به استثنای تاجیکستان که از خطّ سیریلیک (Цыриллиц - مورد استفاده در روسی و بیشتر زبانهای اسلاویک) بهره میبرد.
اشکالات استفاده از خطّ عربی برای زبان فارسی چیست؟
همانگونه که در نمودار درختی زیر نیز مشخّص است، زبان عربی در کنار زبانهای دیگری همچون عِبری، زیرمجموعهای از خانوادهی زبانهای سامی محسوب میشود. در حالی که فارسی از خانوادهی کاملاً متفاوتی بوده و به زبانهای هندواروپایی تعلّق دارد. لذا علارغم وجود واژگان دخیل عربی بسیار زیاد در فارسی مدرن، این دو زبان همچنان تفاوتهای بسیار بنیادینی در دستورزبان، آواها و... با یک دیگر دارند.
این تفاوت بنیادین میان این دو زبان از پایهترین دلایلی است که چرا برخی معتقدند حتّی اصلاح و بازنگری خط عربی برای زبان فارسی نیز فایدهی چندانی نداشته و تنها راه حل، تغییر خط است.
یک کلمهی سادهی «زیست» را با حروف «ز - ذ - ض - ظ» / «س - ص - ث» / «ت - ط» میتوان به 24 شکل مختلف نوشت و هر فارسیزبان و جویای یادگیری فارسی ناچار است بخاطر داشته باشد که دقیقاً کدام یک از این 24 املا، صحیح است! شاید بنا بر تجربه و کثرت استفاده از این کلمه، املای آن برایتان بدیهی باشد. امّا نام وسیلهی بالا را چگونه مینویسید؟ استرلاب - اسطرلاب - اصترلاب - اصطرلاب - اثترلاب - اثطرلاب؟ این وسیله در فارسی میانه، «استریاب» نامیده میشده که سپس وارد عربی شده و متناسب با همین زبان، واجآرایی شده و سپس به فارسی مدرن ورود پیدا کرده است. برای یک عربزبان (البته نه در تمامی لهجهها و گویشهای عربی) واضح است که پاسخ صحیح، اسطرلاب میباشد، چرا که نحوهی تلفّظ «س - ص - ث» یا «ت - ط» از هم متمایز هستند. امّا برای فارسیزبانان، همگی این حروف یک صدا داشته و ناچاریم به همراه هر کلمه، املا و نحوهی نگارش صحیح آن را نیز بخاطر داشته باشیم. شاید مشکل بالا را بتوان با یک بازنگری اساسی در نگارش فارسی رفع کرد و برای مثال، از این پس «دایرةالمعارف» را «دایرتلمعارف»، «اصطکاک» را «استکاک»، «حتّی» را «حتّا» و «مسئله/مسأله» را «مسعله || مسعلِ» نوشت. امّا این فقط قسمتی از مشکل را حل میکند و همچنان آشفتگیهای بسیاری باقی خواهد ماند.
«یکی از مؤلّفههای مهمّ سیاهچالهها بر پایهی نسبیت عام اینشتین، شعاع شوارتزشیلد است.» کلمهی هایلایت شده را چگونه تلفّظ میکنید؟ جز این که شما با املای این کلمه در آلمانی آشنایی قبلی داشته باشید، تلفّظ آن را پیشتر در جایی شنیده باشید و یا نویسنده حرکتگذاری این کلمه را به درستی انجام بدهد، هیچ راهی برای برای تشخیص آن که این کلمه، /شْوارْتْزْشیلْدْ/ (Schwarzschild - نکته: در آلمانی sch صدای /ش/ و z صدای /تْز/ میدهد) ندارید - حال برای تفریح، سعی کنید تلفّظ هانفر، شوارتزنگر و ولگگرادسکایاابلاست را حدس بزنید!!... به یاد دارم تا 16سالگی، گمرک را /گَمَرَک/ تلفّظ میکردم که در نهایت در مدرسه و سر کلاس، مایع خندهی همگان شد!! امّا این موضوع تقصیر من نبود! من این کلمه را تا آن زمان فقط به صورت نوشتاری دیده بودم و نه تلفّظ درست آن را میدانستم و نه حتّی شک کرده بودم که تلفّظی که از آن در ذهن دارم نادرست است! عدم حرکتگذاری یکی دیگر از اشکالات بزرگ خط است.
شاید ما فارسیزبانان به بسیاری از این اشکالات، به گونهای عادت کردیم که اکثر آنها معمولاً به چشم ما نمیآیند. امّا بهترین قضاوت را میتوان از دید شخصی انجام داد که فارسی زبان دوّم اوست و زبان مادریاش نیز از خطّ عربی استفاده نمیکند. زمانی که من مشغول فراگیری زبان روسی بودم، چند ترم را نزد مدرّسی گذراندم که اهل روسیه بود و فارسی را در سطح متوسّط و پس از مدّتی زندگی در ایران آموخته بود. ایشان در مهارتهای گفتاری و شنیداری مشکل چندانی نداشت (جز این که لهجهی روسی خود را در صحبت کردن به فارسی نیز حفظ میکرد که البته حاصل آن بسیار دوستداشتنی بود!). گرامر فارسی را نیز به خوبی آموخته بود و همچنین از دایرهی واژگان قابل قبولی برخوردار بود. امّا بزرگترین مشکل ایشان با خواندن و نوشتن به فارسی بود. تفاوت عمدهی خطّ سیریلیک و عربی (برای مثال سر هم نویسی حروف به این شکل و نه به این شکل)، کمترین مشکل ایشان در این خصوص بود. سیل عظیمی از استثنائات املایی، نیاز به آشنایی تجربی با طبیعت زبان عربی و... موجب شده بود که خواندن خط فارسی برایش بسیار دشوار و نوشتن به خط فارسی، از آن نیز دشوارتر باشد.
جایگزین چیست؟
به دلایل مختلف، بهترین و مناسبترین خطّی که میتوان از آن برای نگارش زبان فارسی بهره برد، خطّ رومیایی/لاتین است. به کمک الفبای اصلی در کنار حرکتگذاریها و چند نشانهگذاری فرعی، میتوان تمامی واجها و اصوات فارسی معیار و حتّی برخی از گویشهای مختلف آن را پوشش داد. پیشنهاد شخصی من به این صورت است:
برای صامتها میتوان از حروف زیر استفاده کرد:
B ب
C چ
D د
F ف
G گ
Ĝ غ
H ه
J ج
Ĵ ژ
K ک
L ل
M م
N ن
P پ
Q ق
R ر
S س
Ŝ ش
T ت
V و
W
X خ
Y ی
Z ز
و برای مصوّتها:
A فتحه
E کسره
O ضمّه
U او
I ي
 آ
و امّا در مورد «ع/ء» میتوان به این صورت عمل کرد:
• زمانی که در ابتدای کلمه استفاده شده است از همان حروف مصوت معمولی استفاده شود.
- مثال: عکس = aks
- مثال: عیسی = isâ
• زمانی که در وسط کلمه استفاده شده است پس از آن قرار است واج مصوّتی آورده شود از حرکتگذاریهای زیر استفاده شود:
À عَ
È عِ
Ò عُ
Ù عو
Ì عي
à عا
- مثال: ساعت = sâàt
- مثال: سعادت = saãdat
- مثال: مؤدب = moàddab
- مثال: مسعود = masùd
• زمانی که قرار است در وسط کلمه به صورت صامت استفاده شود، میتوان از نماد مستقلی مثل ` استفاده کرد.
- مثال: سعدی = sa`di
همچنین به صورت اختیاری، با حرکتگذاری بیشتر میتوان واجهای بیشتری را نیز پوشش داد که بعضاً نه در فارسی معیار بلکه در سایر لهجهها و گویشهای فارسی استفاده میشود. برای مثال:
Ü مثل تورک
Ç چ در لهجه اصفهانی
Ť θ
Ṧ ث
حال چندین مثال:
- ایران = irân
- فارسی = fârsi
- کورش = kuroŝ
- ویرگول = virgul
- قهرمانان = ĝahremânân
- شوارتزشیلد = ŝuwâtzerŝild
- قسطنطنیه = qostantaniye
- دایرةالمعارف = dâyeratolmaãref
Bani âdam a`zaye yek digarand / Ke dar âfarineŝ ze yek gowharand
Co ozvi be dard âvarad ruzegâr / Degar ozvha râ namânad ĝarâr
نکته: بدیهیست که این صرفاً یک پیشنهاد شخصی و ایدهی اوّلیهی خام بوده و نیازمند به بررسی و مطالعهی بسیار است. همچنین نیاز است قواعدی برای نگارش کلمات مشتق، مرکّب، وندها، نقشنماها و... نیز وضع شود. حال نهایی، فراتر از حوصلهی این نوشته و فراتر از دانش بنده خواهد بود.
چالشها در مسیر این جایگزینی چیست؟
بدیهیست که تغییر خط نوشتاریای که برای نزدیک 1/2 قرن در زبان ما مورد استفاده بوده است هرگز کار سادهای نیست و با چالشهای فراوانی روبهرو خواهد بود. امّا از طرفی دیگر، امری غیر ممکن هم نیست؛ چرا که کشورهای دیگری چون ترکیه و تاجیکستان نیز پیشتر تجربهی آن را داشتهاند.
یکی از چالشهای بزرگ، بحث آموزش خط جدید است. علاوه بر نسل جدیدی که تازه قرار است خواندن و نوشتن را بیاموزند، تمامی افراد دیگر نیز نیاز به یادگیری پیدا خواهند کرد. البته بسیاری نیز از قبل با الفبای لاتین آشنایی دارند و پروسهی یادگیری این خط جدید برایشان چندان زمانبر نخواهد بود؛ امّا برای بسیاری از جمله نسلهای قدیمیتر، این یک چالش جدّی خواهد بود. حتّی پس از یادگیری قواعد خط جدید هم سالها زمان خواهد برد تا افراد به آن عادت کند. برای مثال، شما هنگام مطالعهی همین مطلب، هرگز آن را حرف به حرف (مثل زمانی که اوّل دبستان بودید) نمیخوانید؛ بلکه فرم نوشتاری 90% کلمات را پیشتر بسیار دیدهاید و صرفاً با نگاهی مختصر به شکل کلمه، آن را خواهید خواند (به همین دلیل است که اگر اشتباه تایپی جزئیای نیز در برخی از کلمات وجود داشته باشد، به احتمال زیاد متوجّه آنها نخواهید شد). امّا با تغییر خط، بدون شک سرعت مطالعهی شما افت خواهد کرد و به زمانی جهت عادت به خطّ جدید نیاز دارید. شما بارها کلمهی «هواپیما» را دیدهاید و اکنون نیازی به خواندن این کلمه به صورت حرف به حرف ندارید؛ در حالی که کلمهی «havâpeymâ» را هرگز قبلاً ندیدهاید و مجبورید آن را حرف به حرف بخوانید (این مسئله، فارغ از تسلّط شما به سایر زبانهایی است که از الفبای رومیایی بهره میبرند. در صورتی که برای مثال به انگلیسی یا آلمانی مسلّط باشید، کلمات «airplane» یا «Flugzeug» را نیز بسیار دیدهاید و نیازی به خواندن حرف به حرف ندارید؛ امّا همچنان ناچارید «havâpeymâ» را برای مدّتی حرف به حرف بخوانید). به هر حال به مرور زمان عادت خواهید کرد.
چالش دیگر، نیاز به تغییر خط در عمدهی محتوای کتبی فارسی است - بسیاری از کتابها، مقالات، صفحات وب، محتوای آرشیوها، اسناد، تابلوها، بیلبوردها و... نیازمند تغییر خط خواهند بود. این نیز پروسهای دشوار و تدریجی، امّا ممکن خواهد بود. بدیهیست همانگونه که نمیتوان تمامی این محتوا را یکشبه به خطّ جدید تغییر داد، خط فارسی نیز یکشبه از ذهن عموم مردم ایران پاک نخواهد شد. این دو پروسه به موازات هم پیش خواهد رفت و پس از چند نسل، به تدریج هم مردم به خطّ جدید عادت خواهند کرد و هم بسیاری از محتوا به خطّ جدید بازنویسی میشوند. شاید در این حین، برای سالیان سال نیز تابلوها و... به هر دو خط نوشته شوند، امّا نسلهای جدید به تدریج به خطّ جدید عادت پیدا خواهند کرد. حتّی این تغییر، به لطف تکنولوژی روز، بسیار سادهتر از زمانی که آتاتورک اقدام به تغییر خط ترکی از عربی به رومیایی کرد انجام خواهد پذیرفت. از آنجا که در خطّ جدید، تقریباً استثنائات نگارشی و املایی وجود نخواهد داشت، میتوان پروژههایی را کلید زد که با بهرهگیری از هوش مصنوعی، پایگاه دادهای از واژگان فارسی با خط عربی تشکیل داده و معادل همان واژهها با خطّ جدید را نیز درآن تولید کنیم. به این ترتیب میتوان بخش زیادی از پروسهی تغییر خط محتوای فارسی را نیز به صورت اتوماتیک تقریباً بدون دخالت انسان انجام داد (البته ویراستاران نقش مهمّی در نظارت بر اجرای صحیح این تبدیل و عیبیابی خواهند داشت). ضمناً نیازی به تبدیل 100%ـی محتوای فارسی نیز نیست. بدیهیست که آثار قدیمی و کمکاربرد، نیازی به تغییر خط نداشته و در عوض، کاربران خاصّ آن میتوانند برای خواندنشان اقدام به یادگیری خط عربی کنند.
چالشها بسیارند امّا فراموش نکنید که ما اوّلین ملّتی که اقدام به تغییر خط میکنیم نخواهیم بود و تجربهی برخی ملل دیگر ثابت میکند که این امر غیر ممکن نیست.
پاسخهایی کوتاه به برخی از نقدها
- «هویّت تاریخی ما به این خط وابسته است.» آیا اکنون ترکیه کشوری بیهویّت و بیگانه با تاریخ خود است؟ بدیهیست که هرگز اینطور نیست. فرهنگ و هویّت ما وابسته به زبان فارسی است امّا نه به رسمالخط.
- «تکلیف آثار هنری در زمینهی خطّاطی چه میشود؟» همچنان آثار هنری باقی خواهند ماند؛ همانطور که آثار خطّی فارسی میانه هستند. بدون شک هنر خطّاطی نیز با تغییر خط پایان نخواهد یافت و آثار هنری زیادی نیز به خط جدید تولید خواهند شد.
- «این عمل ناشی از غربزدگی است!!» در این خصوص این اتّهام که عموماً ناشی از تعصّب است، پاسخ یکی از صاحبنظران - محمّدرضا حاج رستمبلگو - را عیناً کپی میکنم:
حالا اینكه چه تغییری بدهیم خودش جای بحث دارد. اگر بگوییم لاتین، ممكن است متهم به غرب زدگی بشویم. اما چرا لاتین؟ در واقع پیشنهاد بزرگان و متخصصان این رشته، رسم الخط لاتین است. البته من تخصصی در این رشته ندارم و فقط دغدغهام است. در این مورد تركیه مثال خوبی است. چرا ترکها رسم الخطشان را به لاتین تغییر دادند؟ شاید خیلیها بگویند چون آتاتورک یک موجود غرب زده بود كه دوست داشت همه چیز در كشورش شبیه اروپا شود. اما جدای از این، واقعیت این است كه در یک بررسی كارشناسی كه زبان شناسان ترک انجام دادند مشخص شد كه زبان تركی یكی از شاخههای زبان هند و اروپایی است. این اتفاقا مركز زبان سانسكریت و هند و اروپایی فلات آناتولی بوده است. تا قبل از این همه فكر میكردند مركز این زبان مازندران است. الان حدود یک سال است كه مركز زبان شناسی زبان در نیوزیلند به این نتیجه رسیده است كه مركز زبان هند و اروپایی فلات آناتولی است.(البته این زبان مبدا سانسکریت است و با ترکیِ مغولی که چند قرن است در ترکیه و آذربایجان رایج است فرق دارد) اما همین زبان ترکی که رایج شده نیز از شاخههای همان زبان مادر است و از قضا هندواروپایی. حال آن که زبان فارسی پیوند بسیار عمیقتری با رسمالخط لاتین دارد.
فراموش نکنید همین الآن به وسیلهی یک دستگاه غربی که در حال اجرای سیستمعاملی غربی است، به یک AP متّصل بوده و تحت یک الگوریتم اختراع غرب، به سرورِ غربیای که در وبسرور غربی آن ویرگول قرار دارد متّصل شدهاید و ویرگول نیز با استفاده از APIها و وبسرویسهای مختلف غربی، امکاناتی را فراهم ساخته که در نهایت با اتّصال به یک پایگاهدادهی ساخت غرب، تحت یک پروتکل امن غربی، نوشتهی من را در اختیار دستگاه شما قرار دهد که البته تحت بستر HTTPS غربی با سرتیفیکیتی از غرب، آن را دریافت کرده و تحت الگوریتمی غربی، عمل رمزگشایی را انجام دهد و آن را روی نمایشی غربی به شما نشان دهد! پس شاید بهتر این باشد که صرف استفاده از هرچیزی که از قضا در نیمکرهی غربی اختراع شده یا استفاده میشود را غربگرایی تلقّی نکنید!!
- «خط انگلیسی نیز استثنائات املایی زیادی دارد.» اوّل این که این خط متعلّق به زبان انگلیسی نیست. این خط بنام خطّ لاتین یا خطّ رومیایی شناخته میشود و بسیاری از زبانهای هندواروپایی همچون آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی، انگلیسی و.. نیز از آن بهره میبرند. این که برای مثال کلمهی شب در انگلیسی، night نوشته میشود در حالی که /نایْت/ تلفّظ میشود، اشکالی از سمت خطّ لاتین نیست بلکه اشکال از سمت خود زبان انگلیسی است. night از ریشهی آلمانی Nacht /ناخْت/ آمده و در انگلیسی قدیم نیز /نایْخت/ تلفّظ میشده است. به مرور زمان میان انگلیسیزبانان تلفّظ /نایْخت/ به /نایْت/ تبدیل شده، در حالی که املای آن ثابت مانده است. بدیهیست که در صورت تغییر خط در فارسی، چنین اشکالاتی پیش نخواهد آمد و اکثر کلمات دقیقاً به همانگونه که تلفّظ میشوند نوشته خواهند شد - درست شبیه ایتالیایی یا آلمانی (تا حدود زیادی) که در این دو زبان چیزی بنام املا تقریباً معنی نداشته و اکثر کلمات، به همان شکل که نوشته میشوند، خوانده خواهند شد و صرفاً با دانستن تلفّظ درست بسیاری از کلمات و آگاهی از چند نکتهی ساده، میتوانید املای آنها را نیز به درستی حدس بزنید.
- «خواندن اشعار سعدی، مولانا و فردوسی با خطّ عربی لذّت دارد.» این صرفاً یک عادت بوده و به مرور برای نسلهای آتی تغییر خواهد کرد. به علاوه این که با رسمالخطّ جدید میتوان ابیات را بدون اشکال و به همان شکلی که تلفّظ میشوند خواند.
Bâ dele xunin labe xandân byâvar hamco jâm / Ni garat zaxmi resad âyi co cang andar xoruŝ
– Hâfez
برگاشت (disclaimer)
(اهل حقوق! معادل کلمهی بالا چیه؟ "برگاشت" رو از واژهنامه فقط تونستم پیدا کنم.) | همانگونه که پیشتر نیز ذکر شد، من یک زبانشناس نیستم و صرفاً به عنوان یک علاقهمند و یک دغدغهمند، به بیان دیدگاهم نه در یک ژورنال رسمی بلکه در یک سرویس وبلاگ نویسی پرداختم. تضمینی برای صحت مطالب گفته شده و یا بهینه بودن پیشنهاد دادهشده وجود ندارد.
بروزرسانی:
دوست عزیزی نقد بسیار مناسبی به این مطلب نوشته و دیدگاه خود را به طور زیبایی بیان کردند. خواندن آن خالی از لطف نیست.
همچنین مطلب مفید دیگری که عمدتاً روی بُعد نرمافزاری رسمالخطّ فعلی تمرکز داشته است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
انقدر خسته ام که دیگه نمی تونم ساکت باشم
مطلبی دیگر از این انتشارات
تنوینِ فارسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
«فارسی» عربی نیست!