ترجمه صاحب به عربی

صاحب به عربی<br/>صاحب

لورد

معنی صاحب در بانک های دیگر

معنی این واژه در بانک های دیگر

  • صاحب (فرهنگ معین): معاشر، هم - صحبت، همراه، مالک. [خوانش: (حِ) [ع.] (اِفا.)]
  • صاحب (نام های ایرانی): پسرانه، دارنده، مالک، دارا، سرور، همنشین، یار
  • صاحب‌ (فارسی به انگلیسی): Holder, Master, Mistress, Operator, Possessed, Proprietor, Sahib
  • صاحب (لغت نامه دهخدا): صاحب. [ح ِ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبه و صحابه. یار. ج، صَحْب، صُحبه، صُحْبان، صِحاب، صَحابه، صِحابه. ج ِ فاعل بر فَعاله جز در این مورد نیامده است. (منتهی الارب). ج، اَصحاب، صَحب، صَحابه، صِحاب، صُحبه، صَحبان. || همراه. (ربنجنی). || همسفر. (دستورالاخوان). ملازم. رفیق. قرین. جلیس. دمساز. انیس:
    خازنت را گو ...ادامه مطلب...
  • صاحب (عربی به فارسی): لنگه , جفت , همسر , کمک , رفیق , همدم , شاگرد , شاه مات کردن , جفت گیری یا عمل جنسی کردن , یار , شریک , همدست , رفیق شدن
  • صاحب (فرهنگ عمید): مالک،
    ملازم، معاشر، یار و دوست، هم‌صحبت،
  • صاحب‬ (فارسی به ترکی): sahip
  • صاحب (فرهنگ واژه‌های فارسی سره): دارنده
  • صاحب (حل جدول): مالک
  • صاحب (مترادف و متضاد زبان فارسی): معاشر، همراه، هم‌سفر، هم‌صحبت، همنشین، آقا، ارباب، مخدوم، مولا، خداوند، دارنده، ذی‌حق، مالک، موجر، خواجه، وزیر،
    (متضاد) خادم، نوکر
  • صاحب (فرهنگ فارسی هوشیار): معاشر، ملازم، یار، دوست، مالک
  • صاحب (فرهنگ فارسی آزاد): صاحِب، مُلازم و مُعاشر- دوست و رفیق- مالک- دارنده- حاکم (جمع: صِحابَه- صَحابَه- صَحْب- اَصْحاب- صُحْبَه- صِحاب- صُحْبان)،
  • صاحب (فارسی به ایتالیایی): proprietario