https://saheb.net/
ترجمه صاحب به عربی
لورد
معنی صاحب در بانک های دیگر
معنی این واژه در بانک های دیگر
- صاحب (فرهنگ معین): معاشر، هم - صحبت، همراه، مالک. [خوانش: (حِ) [ع.] (اِفا.)]
- صاحب (نام های ایرانی): پسرانه، دارنده، مالک، دارا، سرور، همنشین، یار
- صاحب (فارسی به انگلیسی): Holder, Master, Mistress, Operator, Possessed, Proprietor, Sahib
- صاحب (لغت نامه دهخدا): صاحب. [ح ِ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبه و صحابه. یار. ج، صَحْب، صُحبه، صُحْبان، صِحاب، صَحابه، صِحابه. ج ِ فاعل بر فَعاله جز در این مورد نیامده است. (منتهی الارب). ج، اَصحاب، صَحب، صَحابه، صِحاب، صُحبه، صَحبان. || همراه. (ربنجنی). || همسفر. (دستورالاخوان). ملازم. رفیق. قرین. جلیس. دمساز. انیس:
خازنت را گو ...ادامه مطلب... - صاحب (عربی به فارسی): لنگه , جفت , همسر , کمک , رفیق , همدم , شاگرد , شاه مات کردن , جفت گیری یا عمل جنسی کردن , یار , شریک , همدست , رفیق شدن
- صاحب (فرهنگ عمید): مالک،
ملازم، معاشر، یار و دوست، همصحبت، - صاحب (فارسی به ترکی): sahip
- صاحب (فرهنگ واژههای فارسی سره): دارنده
- صاحب (حل جدول): مالک
- صاحب (مترادف و متضاد زبان فارسی): معاشر، همراه، همسفر، همصحبت، همنشین، آقا، ارباب، مخدوم، مولا، خداوند، دارنده، ذیحق، مالک، موجر، خواجه، وزیر،
(متضاد) خادم، نوکر - صاحب (فرهنگ فارسی هوشیار): معاشر، ملازم، یار، دوست، مالک
- صاحب (فرهنگ فارسی آزاد): صاحِب، مُلازم و مُعاشر- دوست و رفیق- مالک- دارنده- حاکم (جمع: صِحابَه- صَحابَه- صَحْب- اَصْحاب- صُحْبَه- صِحاب- صُحْبان)،
- صاحب (فارسی به ایتالیایی): proprietario
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترجمه کلمه صاحب به فارسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
جمع صاحب عربی یازدهم انسانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
هم معنی صاحب کلاس دوم