قیامت·۲ سال پیشدروغگوئی (ریا)۲۰- بسیاری از دروغها تبدیل به مجموعه ای از سازمان رفتاری و رسوم و صفات در بشر شده اند مثل ناز زن ، تعظیم و چاپلوسی ، عشق بازی ، بسیاری
سید نوید حلمی·۴ سال پیشچون تو شکر این جهان نداندچون تو شکر این جهان نداندکشتی چو تو آسمان نداندما رشته چنان به عشق بستیم آنگونه که ریسمان نداندآوازهی ما بهشت پر کرداوصاف من و تو جان ندا…
سید نوید حلمی·۵ سال پیشترس گوید باز با ما رام باشترس گوید باز با ما رام باشبرّهای در درّهی آرام باشعشق گوید سر کش و پرواز کنپختهی دنیا و ما را خام باشنوبت تعظیم بر بتها گذشتنور حق بر ق…
سید نوید حلمی·۵ سال پیشای تو را خوش یافتن نایافتن | مثنویای تو را خوش یافتن نایافتنخاطرت با زلف پنهان بافتنتو مرو از دل مرو از خوابهاتو مرو از منظر بیتابهاخوش نشین بر طاقهای روحوشدر دل بیخوابها…
سید نوید حلمی·۵ سال پیشاز روح خرد خیزد، از عقل حسد خیزداز روح خرد خیزد، از عقل حسد خیزدهر چه تو برانگیزی از جان سبد خیزداز شر چو بپرهیزی شر از سر خیر آیدبا خیر چو آمیزی خیر از سر بد خیزداز خیر و…
سید نوید حلمی·۶ سال پیشای که قیاس می کنی..ای که قیاس می کنی کار تو زار می شودعلم تو شور می زند، عقل تو تار می شودای که مطیع باده ای جان به خدای داده ای درد تو باد می برد، کار تو کار…
سید نوید حلمی·۶ سال پیشحال سوزان من و عشق به پایان نشود غزل ۲۳۵.حال سوزان من و عشق به پایان نشودآب از سر بشد و کار به قرآن نشودگله ام کشت که با خلق چرا قصّه کنیخاطر عشق که فرخنده به میدان نشود...
سید نوید حلمی·۶ سال پیشدوباره خورشیددامان شرق گسترده؛ سازش باد، آوازش آب، رنگش آتش، چین هاش آفتاب. قلبش از خدا زرّین و عقلش از اشراق سرخ. پیراهن شرق گشوده؛ سینه هاش برجسته از حقیقت و قلبش تپیده در خون و موسیقی. سر بر این آستان باید نهاد و مرد. باید مرد و آنگاه برخاست تا بلندترین بلندای خیال. و سپس باید از خیال آنسوتر رفت و تا حقیقت مطلق بال گشود. باز زمان آفتابی شد و دوبا...
سید نوید حلمی·۶ سال پیشدهان ها و شانه ها حقیقت بیان می شود و عشق پرچم می افرازد، نه زانکه گوشها شایسته ی حقیقت اند و آدمی تشنه ی عشق. چرا که گوشها، دروغ به نجوای خوش دوست می دارند و مردمان در طلب ارضای خویش خوش ترند. حقیقت بیان می شود، چرا که دهانهایی شایسته بهر بیان خویش دیده، و عشق پرچم می افرازد، چرا که شانه هایی استوار و بی لغزش در راه خویش یابیده است.