Dast Andaz·۶ سال پیشنَه!!! یه بار که آقای حسنی می خواست کتش رو بپوشه.یه فندک خیلی قشنگ از توی جیب کتش افتاد بیرون. با تعجب پرسیدم:"رفیق!تا اونجایی که من می دونم تو اصلاً اهل دود و دم نبودی،پس این فندک چیه؟!"جواب داد:"اگه راستشو بگم بارو می کنی؟"گفتم:"من تا حالا از تو دروغ نشنیدم که این یکی رو باور نکنم!"ادامه داد:"حقیقت چند نفر تا حالا جلوم سبز شدن و ازم آتیش...