صابر طباطبائی یزدیدروویررگولیتاییا·۶ ماه پیشسلسله مباحث پیرامون کلمه تقوا در قرآنآقای #پناهیان در دوره #تقوا که ماه #رمضان داشتن. در جلسه اول تاکید کردن که اولین دو واحد که لازمه همه بدونیم و بهش فکر کنیم. اینه که چرا #ق…
آذر عظیمی·۱ سال پیشآن چهارده روز (روایتی از چهارده نقطه عطف و اتفاق خاص در زندگی امیرالمؤمنین علی (ع))منتشر شدکتاب «آن چهارده روز» روایتی از چهارده نقطه عطف و اتفاق خاص در زندگی امیرالمؤمنین علی (ع) است که خود آن حضرت از زبان خود نقل کرده است.این کت…
سجاد محنتی·۱ سال پیشکفشهایت را به من بده؛ اینجا حرم خداست!دیروز وقتی خواستم با خواهر نوجوانم که مدتیست اهتمام زیادی به نماز ندارد کمی صحبت کنم و مشکل را جویا شوم جز آموزههای حاج آقا پناهیان که..…
صابر طباطبائی یزدی·۲ سال پیشدومینو ها (2)دومینو ها. را یک بار بهش پرداختم. مثال هایی زدم https://vrgl.ir/xwxAh و ما ادارک دومینو ها.دومینوها بسیار مهم هستندمسلمان حواس اش به دومینو…
صابر طباطبائی یزدی·۲ سال پیشاهالی شهر دقت! دقت به دومینو ها (سلسله مباحث تنها مسیر)شهری وجود دارد به نام دقت. در این شهر خیابانی قرار دارد به نام دقت به دومینو ها. این شهر حوالی کشور تقواست. در قاره ی ایمان در یکی از کرات…
سید نوید حلمی·۵ سال پیشکتاب خویشتن، ترانهی خویشتنروح ذرّهی خلّاق خداست، پس آنچه که میکند - آن روح که به روح رسیده است و خویشتن خویش را عریان کرده - خلّاقیت است. این راه به سوی خلّاق شدن…
سید نوید حلمی·۵ سال پیشدر چشم خستهام خواب ارچه آرزوستدر چشم خستهام خواب ارچه آرزوستخفتن چه باشدم در جلوهگاه دوست بلوای اندرون رخصت نمیدهدبیدار مردمک از مردمان اوست قلبم که دیرگاه بیواژه می…
سید نوید حلمی·۵ سال پیشهنر از آسمان روح خیزدهنر از آسمان روح خیزدز آه و اشک جان روح خیزدهنر گوید شب آشفته طی کنسحر از آستان روح خیزدز خلق و پلق عالم سینه میشویکه خلقت از کمان روح خیز…
سید نوید حلمی·۶ سال پیشرعدافکن و برق آسا ناگه به میان آمد رعدافکن و برق آسا ناگه به میان آمدآن رود که در جان بود ناگه به جهان آمددر کام که می چرخید آن حرف به خاموشیچون پرده بر آتش شد بر خطّ زبان آمداقیانس رحمت شد پروانه ی چشمانشپروانه ز پنهانش ناگه به عیان آمددیریست که می گویم جز...
سید نوید حلمی·۶ سال پیشما در این خانه مقیمان دلیم ما در این خانه مقیمان دلیمپیش و پس را کشته در جان دلیمنیست با ما نی زمان و نی مکانسوی ما گردی؟ به پنهان دلیمحرف با ما بی زبان در خویش زنگوشهای روزگاران دلیمکار ما را بی بدن در روح بیندر بدن هم از سواران دلیم