?Red moon?·۲ سال پیشیه جام خون مهمان منوسط سالن پذیرایی که از سیاه ، تاریک تره و از سکوت لبریزه دراز کشیدم ، پنجره ها بسته، و پرده ها کشیده است . انگار ظهر رخت بربسته و شب جاشو پ…