هُما پارسافر·۱۰ ماه پیشای کلاغ ....با تو صحبت می کنم، ای کلاغ ِ روی بید. پیش پایت، چلچله، از کنارم پر کشید! روز ِ قبل از رفتنش، آمد اینجا گریه کرد. در نگاه ِ خیس ِ او، غصّه ب…
بهمن حکمتی زاده·۷ سال پیشمحاکمه و اعدام یک کلاغسالها پیش در خانهای زندگی میکردم که حیاط بزرگی داشت. در آن زمان معمولاً هنگام غروب از سرِ کار به خانه باز میگشتم. یک بار وقتی به خانه رسیدم، همسرم گفت که در آن روز تعداد زیادی کلاغ در گوشهای از حیاط به زمین نشستند و پس از...