احمد سبحانیدرداستان های احمد·۴ سال پیشداستان یک خواب عجیب.نیمههای شب از خواب پریدم، کابوس وحشتناکی دیده بودم، غرق سرد کل بدنم را فرا گرفته بود. از روی تخت بلند شدم، به آشپزخانه رفتم، یک لیوان آب ر…