رویا کریمی·۵ ماه پیشسیب سرخ|داستانی✨️پس از سالها دلش بند شده بود دایی نصرت!این را بین پچپچههایِ خانم جان و مادرم،وقتی سیبهایِ سرخ را در حوض میشُستند شنیدم...و فکر میکردم ک…