زانا کوردستانی·۵ سال پیشمی پرسی از احوالم؟می پرسی از احوالم؟ سوگوارم!نمی بینی که آتش گلولهسینه ی گل را دریده است و دست زرد خزان بر تن باغ که مرگِ سروها را همره کاج رقم می زندو چ…
زانا کوردستانی·۵ سال پیشای زن!در شعر هایم پیدا کن ای زنو عشقت را کمتر حاشا کن ای زن بیا در خلوتم تنها ی تنها کم امروز و فردا کن ای زنبیا با من بزن بر طبل مستی بیا در من…
زانا کوردستانی·۵ سال پیشایرانِ مامُد شده دزدی در ایران مارفته است بر باد چون ایمان ما گزمه و قاضی باهم، هم کاسهفراموش کردند چون پیمان ما بیت المال ما همه شد خالیزده اند دست…