morteza dehghanدرعقیق·۱ سال پیشحقیقت ( نهر و خاک )تو یه کتاب میخوندم که زائری ( بچه یا جوان بود ) بر سر سفره رنگین یکی از اهالی کربلا نشسته بود ناگهان در خانه به صدا درامد ! صاحبخانه برخاست…