هیوا اسکندری پور·۵ سال پیش0.1علی رفته بود سر کوچه چای بخره .همین طور که داشت عجله میکرد چای رو برسونه به مامانش که واسه مهموناش دم کنه ، یهو تلو خوردو پاش پیچ خوردو زار…