سیروان صمیمیدرمن در داستانهایم·۴ ماه پیشپازلیکی بود یکی نبود در یک شهر دور البته نه چندان دور، مردم سرگرم حل معما بودند.
سیروان صمیمیدرمن در داستانهایم·۴ ماه پیشکوریشب میشد. شاید آفتاب غروب میکرد یا کسوف شده بود یا ... اصلاً به کسی ارتباط ندارد چرا شب میشد. حالا شب است. صدای باد به گوشش می رسید. ترس ...