?Red moon?·۲ سال پیشرو به بالا و بینهایت هابا دستانش پلک هایم را از هم باز میکرد لبخندم هنوز سرجایش بود دندان هایم از خون گلگون شده بود طعم آهنِ خون روی زبانم موج میزد هنوز نیمچه ضر…